سلام دوستان عزیز باز هم در خدمتتون هستم با یک مقاله زیبا و پر زحمت دیگه امیدوارم خوشتون بیاد.فقط تیم باغ شیشه ای بابت تهیه این مقاله زحمت زیادی کشیده پس دوستان از کپی برداری بدون ذکر منبع خودداری کنید.با تشکر از سرکار خانم مهندس پور سلطان کارشناس ارشد گیاهان زینتی بابت تهیه این مقاله.
۱. تاریخچه باغ ایرانی :
از دوره اسلامی باغ های بسیاری داشتیم که متاسفانه از بین رفتند و اثری از آنها نمانده است. ملک شاه سلجوقی باغهای متعددی را در اصفهان میسازد، مثل باغ بکر یا احمد سیاه که دارای حوضچهها و کوشکهای وسیع بوده است یا این را می دانیم که قدیمی ترین نقشه باغ در دوره ایلخانی به نام رشیدالدین فضل الله همدانی ثبت شده است که در مورد باغ اوجان تبریز صحبت میکند، اما اینها براساس منابع مکتوب است، و دیگر اثری از آنها نیست.
درواقع از دوره صفویه به بعد است که میتوانیم در کنار منابع مکتوب آثار مشهوری از باغ را هم داشته باشیم که در این دوره، باغسازی از نظر کمی توسعه پیدا میکند و ما در این دوره دو نوع باغ داریم. باغ محصور بزرگ یا اصطلاحاً چارباغ یا باغهای کوچک تری که داخل کاخ شناخته میشود. این دو نوع الگو حتی تا دوره قاجار استمرار پیدا میکند.هر شهر و قصری در ایران قدیم باغ هایی داشت که بسیاری از آنها عمومی بوده و همه آنها برای مراسم نوروز گشوده می شدند. باغ ایرانی دارای محوطههای باز بوده و به صورت چهارراههای بزرگی که در میان آنها، آب نمایی برای نوشیدن آب وجود داشت و میدان مرکزی یک پارک بزرگ بود، گرداگرد آن درختان تبریزی بلند با آلاچیق پوشیده از یاسمن و گل سرخ قرار داشت.
باغ از زمانهای قدیم بخش اساسی از زندگی ایرانیان و معماری کشوربوده و در موجودیت آتشکدههای بزرگ و تقویت نمادین آنها، سهم داشته است. از زمان سومریان، باغ، معبد و قصر سلطنتی را احاطه می کرد.آغاز باغسازی ایرانی را به استناد نقش مایه های رایج سفالینه هایی که در شوش یافت شده است، به دوران هزاره چهارم پیش از میلاد نسبت می دهند.
در ادامه، تداوم باغسازی ایرانی را در سفالینه ها در سفال سامرا، طرح نمونه وار باغ دیده شده است؛ به صورت دو نهر متقاطع با پرندگان و درختان در هر یک از چهارگوشه و تراشکاری های تخت جمشید ، پس از آب، درختان مهمترین نقش را در شکلگیری باغ ایرانی دارند. ایرانیان قدیم معتقد به فرشته مقدسی بودند به نام (اوروزا) که صدمه زدن به گل و گیاه، موجب ناراحتی و خشم او میشد. آثار هنری دوران ساسانی، اشعار و مضمو ن های موسیقی پیش از اسلام و سپس فرشها ، بافته های ابریشمی، نگارگری های دوران اسلامی، تا مصادیق باغ های شناخته شده یا پابرجای موجود همچون «فرح آباد » اصفهان و «اشرف » بهشهر و باغ فتحعلیشاه دنبال می نمایند.
نقش درختان در سفال های تخت جمشید
مفرغ کاری های لرستان (حدود هزار سال قبل از میلاد) باز درخت را همراه با آب روان ترسیم کردهاند که مطلوبترین منظره در یک سرزمین خشک است. در مفرغهای لرستان کوروش کبیر در سارد، باغ بزرگی ساخته و به دست خود در آن درخت کاشته بود. گزنفون در کتاب خود به نام (اکونومیگوس) نقل کرده است که کوروش شخصا لیزاندر را به تماشای باغ خود در سارد برده است که لیزاندر از مشاهده زیبایی درختها، نظم و دقت فواصل آنها و مستقیم بودن ردیفها ، زاویهها و روایح معطر و متعددی که هنگام گردش به مشام آن دو می رسیده، تحسین و تمجید میکند.
باغهای هخامنشی دارای طرحهای مستطیل دقیق با خیابانها و درختان متقاطع بود.سنگ نگارههای به جا مانده از دوران هخامنشی با درختان راست قامت، به خوبی اهمیت باغ در میان ایرانیان و نیز نظم هندسی موجود در باغهای ایرانی را نشان میدهند. باغ در عصر شاهنشاهی ساسانیان نیز بر پایه اصول گذشته شکل میگیرد. ترکیب هندسی منظم، میان عرصه اصلی، خیابانهای عمود برهم و کرتهای راست گوشه، باغها بسیار وسیع بودند و با دقت طراحی و مراقبت میشدند و گاه نزدیک به ۲۵ کیلومتر مربع مساحت داشتند.
باغی که توسط خسرو پرویز پس از هفت سال کار ایجاد شد، اصلاحی جسورانه و زیبا در محیط بود. در دوران اسلامی، باغهای انبوه کاخ ها را احاطه میکردند و از لحاظ معماری به عنوان بخشی از آن محسوب میشد، به صورتی که باغ تمامی جوانب اصلی بنا را به صورت قرینه فرا میگرفت. سراسر محوطه به قطعات مستطیلی تقسیم میشد که از میان آنها جویهای کوچکی میگذشت . این باغها به پیروی از پیشینیان ایرانی ساخته میشدند.
در کتاب فارسنامه ابن بلخی که بین سالهای پانصد تا پانصد و ده هجری تألیف شده ، سلسلههای پیش از اسلام را بنا به روایت قدیم به چهار سلسله بنام پیشوادیان، کیانیان، اشکانیان و ساسانیان برشمرده است، مؤلف این کتاب، منوچهر پسر میشخوریار را که هفتمین پادشاه پیشدادی است نخستین کسی میداند که در جهان به احداث باغ و بستان پرداخته و مینویسد: آثار او آنست که اول کسی که باغ ساخت او بود و ریاحین گوناگون بر کوهسارها و دشتها رسته بود جمع کرد و بکشت و فرمود تا چهار دیوار گرد آن درکشیدند و آنرا بوستان نام کرده .
باغ در عصر شاهنشاهی ساسانیان نیز بر پایه اصول گذشته شکل میگیرد: ترکیب هندسی منظم، میان اسه اصلی، خیابانهای عمود برهم و کرتهای راست گوشه، باغها بسیار وسیع بودند و با دقت طراحی و مراقبت میشدند: گاه نزدیک به ۲۵ کیلومتر مربع مساحت داشتند.
از همان سدههای نخستین هجری، باغسازی به شیوه ایرانی به فراسوی مرزها می رود و به مرور زمان گستره خود را وسیع تر میکند. باغهای زیبای آندلسی (کاخ الحمرا) و باغهای بابری کشمیر نمونههایی از باغهایی هستند که تحت تأثیر باغسازی ایرانی شکل گرفتند. شیوه باغسازی در کشورهای شرقی از باغسازی ایران الهام گرفته است. بابرشاه از شاهان مغولی حاکم برهند شیوه باغ آرایی ایرانی را به سرزمین هند برد و باغهایی در آگرا واقع در شمال هند احداث کرد که معدودی از آنها تا به امروز موجود است و سپس جهانگیر یکی از جانشینان وی چندین باغ در منطقه کشمیر ایجاد نمود.
در کتاب تاریخ تمدن ویل دورانت آمده که باغ به سبک ایرانی مورد تقلید سایر ملل نیز قرار گرفت و هم در بین اعراب و مسلمانان و هم درهندوستان رواج یافته است و در قرون وسطی موجب الهام اروپائیان گردیده است. در اروپای قرون وسطایی که در شهرها باغ عمومی و فضای سبز مفهومی نداشت، بیشتر شهرهای ایران در محاصره باغهای سرسبز و انبوه که پناهگاهی برای آسایش ساکنان آنها بوده است و از نظر زیبایی، طراوت و داشتن باغهای بزرگ و بیشمار در دنیای آنروز به خود میبالیدهاند. باغ ایرانی بیشتر حاکی از نیازهای روحی انسان است. از زمانهای قدیم بخش اساسی از زندگی ایران معماری آن بوده و در موجودیت آتشکدههای بزرگ و تقویت نمادین آنها، سهم داشته است.
بیشک باغ در چنین اقلیم خشکی همه چیز از آسایش و زیبایی داشت تا عرضه کند. ولی هنگامیکه مبارزه به خاطر زنده ماندن بیش از لذت شخصی اهمیت داشت. این یک موضوع فرعی بود. از آنجا که همه چیز را از مشیت خداوند میدانستند. ایرانیها از قدیم الایام به ساختن باغ و باغچه در حیاط ها و دور و بر خانه ها علاقه ی خاصی داشتند. شاید خاطره ی میهن اصلی و خاستگاه قوم آریا منشأ این علاقه بوده است. آنها باغچه هایی را که در اطراف بنا می ساختند « په اره دئسه» می نامیدند. فرامانروایان شهرهای داخل ایران، یا شهرهای قلمرو شاهنشاهی ایران در خارج، همه ملزم به ساختن چنین باغچه هایی بوده اند. مثلاُ یکی از این په اره دئسه ها یا پردیس ها در تخت جمشید بود که خشایارشاه در هنگام برشمردن نام بناهایی که ساخته ، از آن یاد کرده است.
چهار قرن و نیم پیش از میلاد، در لیسریا باغی زیبا و بزرگ وجود داشته است که بنام پارادیس معروف بوده است. باغهای معلق بابل نیز که بوسیله بختالنصر بخاطر همسر ایرانی وی، دختر فرمانروای ماد، احداث شدهاند بر طبق همان اصول طرح پارادیس ایجاد گردیده، به طوریکه از نظمی خاص و الگویی مناسب برخوردار و تا زمان اسکندرهم برجای مانده بودهاند.
ساخت باغ در کشور ما سابقه ای طولانی داشته و در تمام دوران ها به خصوص دوره اسلامی مورد توجه بوده است. باغ ها چند عملکرد داشته اند و در بعضی دوران ها باغ های عمومی برای گردش و تفریح اهالی ساخته می شده است. آیین و کیش قدیم ایرانیان به کشاورزی و باغسازی اهمیت خاصی داده،آن را ستایش نموده است چنانکه در وندیداد، فر گرد سوم – فقره ی ۳۳ میخوانیم که زرتشت به اهورامزدا می گوید: ای آفریننده ی جهان مادی، ای یگانه ی پاک، چهارمین کسی که زمینه را به منتهی درجه وجد آورد کیست؟ اهورامزدا پاسخ می دهد، آن کس که بیشترین مقدار گندم کشت کند و بیشترین سبزی ها بکارد و بیشترین درختها بنشاند، کسی که زمین خشک را آب دهد و زمین خیس (باتلاق) را بخشکاند و زیرکشت ببرد.
معرفی باغ ایرانی :
باغ از«بغ» به معنی خدا گرفته شده است . این کلمه نخستین بار درمنابع مکتوب دوران سلجوقی برای اشاره به نوعی بوستان بزرگ با یک کوشک اصلی و کوشک فرعی دیگر ، به کار رفته است. در دوران باستان به جای واژه ی باغ از کلمه ی پردیس استفاده می شد که به معنای دیوار محصور است . واژه ی پردیس به معنای بهشت نیز استفاده شده است که در زبان عربی به فردوس و در زبان انگلیسی به پارادایز تبدیل شده است . خود واژه ی بهشت به معنای بهترین زندگی ، به شکل باغی سرسبز و زیبا مجسم شده است .
۱-۲- تعریف چهار باغ یا باغ ایرانى :
در ایران باغ در محیطى مستطیل شکل با دیوارى احاطه مى گردد و توسط دو محور عمود بر هم تقسیم بندى مى شود این نظم ساده، فرمى چلیپایى را شکل مى دهد که به عنوان ویژگى اصلى باغ هاى ایرانى شناخته مى شود.محمد امین میرفندرسکى درباره ى چگونگى شکل گیرى این فرم چنین نظر مى دهد که باغ نشانه ى تلاش انسان براى به نظم درآوردن طبیعت و ساختى مصنوعى از آن است . آدمى در خلق محیطى مصنوع، آنچه را که در ذهن دارد و مفاهیمى را که مى شناسد، تأثیر مى دهد. در بیشتر نقاط ایران، اقلیم به گونه اى است که سرسبزى به خودى خود در اختیارانسان نیست، اما عناصر تشکیل دهنده ى این سرسبزى یعنى آب،باد، خاک، خورشید (آتش) وجود دارد که نیاز به تصمیم و اقدام انسان دارد تا تواماً آفریننده ى سرسبزى باشد. مشاهده ى طبیعت به ویژه تماشاى آسمان و ستارگان و حرکت خورشید در انسان حس جهت (شرق، غرب، شمال، جنوب)، حرکت و زمان را القاکرده و او را به یک نظم ساده ى هندسى مى رساند. انسان دراین هنگام و در زمان ساخت یک مکان سعى مى کند آنچه راکه درک کرده است بیافریند. همچنین وی کالبد باغ وحالت هاى الهام دهنده ى آن را به این صورت تعریف مى کند که باغ ایرانى دو شکل عینی(کالبدى) و ذهنى را هم زمان دارد. جنبه ى کالبدى، شکل و فرم را نشان مى دهد. از این وجه باغ مکانى محصور است که شیبى ملایم جهت به جریان درآوردن آب دارد.همچنین داراى دو محور متقاطع عمود بر هم، کوشک یا استخرى در محل رسیدن محورها، سر در ورودى و کوشک هاى فرعى دیگر است.
شکل ذهنى یا روحى در حقیقت تأثیر مستقیمى است که فضا یا مکان ساخته شده بر روى اندام هاى حسى مى گذارد و درکى است که از این فرآیند حاصل مى شود. دو شکل عینى و ذهنى ممکن است بر مبناى عوامل فرهنگى، اجتماعى، تاریخى بر هم اثر کرده و در یک جهت عمل کند یا به عبارتى دیگر به وحدت برسد، در این هنگام فضا داراى مفهوم هاى ناشناخته وحالت هاى الهام دهنده مى شود. فضاى باغ هم زمان جسم و روح را در خود دارد.
در بین پژوهشگران معاصر، تحقیقات « مهوش عالمی » و بازخوانی « ارشاد الزراعه » توسط ایشان نظریه دیگری را در زمینه الگوی چهارباغ مطرح می کند که برتک محوری بودن باغ و طرح چهارباغ تأکید دارد و نه دو محوری بودن آن . این محقق ضمن تأکید برمفاهیم دوتایی دراعتقادات زرتشتیان مبنی بر دو قسمتی بودن جهان این نظریه را مطرح می کند و می گوید : وقتی ارشادالزراعه را خواندم ، به فکر افتادم شکل آنچه را توصیف شده است ترسیم نمایم . بعد از ترسیم شکل آن متوجه برخی تفاوت ها در تصور از چهارباغ گردیدم . به نظرم می آمد اصلاً لزومی ندارد که در چهار باغ حتما دوتا محور وجود داشته باشد که همدیگر را قطع کنند تا بتوانند چهار رودخانه بهشت را تداعی کنند. درست است که اینها به صورت مفاهیم نمادینش مطرح می شوند ، اما به این صورت به نظر نمی رسد که این نماد به این شکل واقعی نزدیک باشند .
«هروی» درارشادالزراعه به یک شاهجوی اشاره می کند. شاهجوی یعنی جوی اصلی.او نمی گوید دو شاهجوی بلکه به یک شاهجوی اشاره دارد. این دید که چهارباغ باید حاصل تقاطع دو خیابان باشد بسیار گفته شده، اما ارشادالزراعه مفهوم چهارباغ را خیلی ساده بیان می کند. چهارباغ یعنی باغ بزرگ؛ مسئله عدد چهار در چهار باغ مثل عدد چهل در چهل ستون است. لزومی ندارد که حتما همان عدد باشد. ۴ و ۴۰ هر دو معنی زیاد و بزرگ می دهد .
۲-۲- بررسى اولین چهار باغ
براى یافتن مفاهیم موجود در فرم چلیپایى باغ و درک بهتر ریشه هاى آن لازم است که نخست علل ساخت اولین چهار باغ را بررسى کنیم. طبق یافته هاى باستان شناسى اولین باغى که با فرم چهار باغ در ایران شکل گرفته، باغ پاسارگاد است که توسط کوروش ساخته شد. هرچند طرح چهار باغ، توسط کوروش براى پاسارگاد انتخاب شد ولى این طرح از سوى داریوش مورد استقبال قرار نگرفت؛ چنان که پردیس تخت جمشید هیچ شباهتى به فرم باغ ایرانى ندارد. «استروناخ » در این باره مى گوید : داریوش اول از شجره ى مستقیم کوروش نبود، او نه تنها گونه ى جدیدى از آرامگاه هاى سلطنتى و تالار بار عام را ابداع کرد، بلکه به نظر مى رسد نوع دیگرى از باغ را ترجیح مى داد که با طرح باغ هاى پاسارگاد تفاوت داشت. براى مثال منطقه ى فرضى در شرق کاخ داریوش در تخت جمشید داراى نمایى مصطبه اى بود، این امر حاکى از آن است که داریوش تا حدى به الگوهاى متنوع که از جهان آشورى– بابلى نشأت گرفته بود توجه داشت. این موضوع تأثیر پذیرى باغ هاى دوران هخامنشى را از تمدن هاى بین النهرین نشان مى دهد.
۲-۳- پاسارگاد اولین باغ ایرانی :
همچنان که مورخین گفته اند کاخ های کوروش در میان باغ بزرگ و انبوه از درختان گوناگون و دشتی چمن زار و خرم واقع بوده که توسط آبگذرهای متعددی که از رود پلوار می آورند ، سیراب می شده است . این محوطه سر سبز را بوستان پاسارگاد ( باغ سلطنتی ) نامیده اند . طرح بناهای پاسارگاد تک ساختمان هایی را نشان می دهد که از چهار جانب باز و گشاده بوده اند و بنابراین محوطه دیدشان میبایست چشمگیر و خرم باشد. از همین روی، میان طرح کاخ ها و آب نماهای بوستان و خیابان های آن وابستگی دقیقی مشخص شده است .
به گمان ما شواهدی وجود دارد که نشان می دهد مبانی کشف نشده فراوانی درپس طراحی این باغ وجود دارد که آن را به ویژه از باغ های ایرانی پس از اسلام متمایز می سازد و این باغ به عنوان یک باغ معناگرا هنوز کشف نشده است . مهم ترین این شواهد را می توان به قرار زیر خلاصه کرد :
- سازماندهی تقسیات در پلان باغ :
برخلاف نظریه های رایج که باغ پاسارگاد را به عنوان اولین نمونه چهارباغ ایرانی معرفی می کند ، بر اساس شواهد برجای مانده ، این باغ از تقسیمات دو قسمتی در پلان برخوردار بوده و از باغی دو بخشی روبروی کاخ اصلی تشکیل شده است .

عدم حضور شواهدی از چهار باغ، تقسیمات دو بخشی در پلان باغ پاسارگاد با توجه به حفاری های باستان شناسی . مأخذ : استروناخ ، ۱۳۷۹
بیانی که ریشه بسیاری از نظریه پردازی ها درباره هندسه باغ ایرانی و الگوی چهارباغ بوده کاسه سفالی یافت شده در سامرا است . روی این کاسه سفالی که تصور می رود مربوط به ۲۰۰۰ سال قبل از میلاد می باشد، جوی های متقاطعی ترسیم شده است که چهار قطعه باغ را نشان می دهد و در هر قطعه یک درخت و یک پرنده است . با توجه به بقایای باستان شناسی باغ به نظر نمی رسد این نمونه بتواند مبنایی برای تصور شکل چهارباغ برای باغ پاسارگاد باشد. براساس شواهد موجود به نظر می رسد باغ پاسارگاد تقسیماتی دوبخشی داشته است که توسط یک آبراهه در میانه باغ ایجاد می شده است. « استروناخ » که در ابتدا گزینه دو بخشی را مطرح کرده بود به تدریج به دلیل تناقض ایجاد شده با مفهوم چهارباغ، تسلیم شده و حدس و احتمال بی پایه چهارباغ را مطرح کرده و می گوید : باید اعتراف کنم که در سال ۱۹۷۸ مرتکب اشتباه شدم و فقط براساس آنچه درباره قسمت های باقیمانده از آابگذرهای سنگی می دانستم ، احتمال دور نمای طولی و مرکز را نادیده انگاشتم و حدس زدم که هسته باغ اندرونی باید از دو مستطیل کاملا برابر تشکیل شده باشد که بوسیله مجاری متقاطع تقسیم شده اند .

دومین پلان ترسیمی استروناخ که تحت تاثیر الگوی چهارباغ ایرانی متأخر،باغ پاسارگاد را نیز چهار باغ ترسیم کرده است.
در محور جدید هیچ جویی مشاهده نمی شود و در شواهد باستان شناسی موید ندارد.
مشخص است که امتداد مرکزی آبگذرهای ۳ و ۵ و ۶ در اثر شخم زدن زمین در دوره های بعد به کلی از بین رفته و یا اصلاً وجود نداشته اند. شک احتمال دیگر نیز وجود دارد که مجرایی سنگی محور طولی را تشکیل می داده که آبگذر ۳ و ۶ را به هم مربوط می کرده است .
با این همه آن مسیر اصلی که درهمه باغ های ایرانی وجود داشته و در محور اصلی کوشک باید باشد، در باغ پاسارگاد وجود ندارد و فقدان آن بدون شک به مفهومی باز می گردد که امروزه هنوز برای ما روشن نشده است.
- نماد پردازی حرکت آب :
شکی نیست که آبراهه های متعددی از رود پلوار به سوی دشت کشیده بودند. بنا به نظر «استروناخ» منبع اصلی آب پاسارگاد در خارج از مجموعه قرار داشته و آب تزئینی در جوی های کم عرض به ابعاد ۲۵ سانتیمتر در جریان بوده و حوض هایی به ابعاد 80x80x80 سانتیمتر در مسیر آنها وجود داشته است که ممکن است برای رسوب و گل و لای جوی های کم عمق طراحی شده باشد. آشکارا فقدان حوض مرکزی و حتی حوض جلوی کوشک مشهود است.
احتمال استفاده ازین جوی ها برای آبیاری مسدود است ؛ اما بر اساس مدارک معتبر می توان به مسئله جدا بودن آب تزئینی از آب مورد نیاز برای آبیاری مجموعه اذعان داشت. در باغ پاسارگاد آب تزئینی (نمادین) و آب کاربردی مسیرهای متفاوتی دارند . در جریان آبیاری باغ ، آنچه مشخصاً در مورد کارکرد آب می توان عنوان کرد غرقاب باغچه ها است. بدین منظور آب باید از مسیرهایی بگذرد که در حاشیه خود این امکان را فراهم آورد. لبه های حوض های تزئینی نشان می دهد که از آن برای غرقاب کردن باغچه ها و در نتیجه سیستم آبیاری استفاده نمی شده و جنبه اسطوره ای داشته اند . درخصوص جنبه اسطوره ای آب در باغ ایرانی نظریه های مختلفی وجود دارد که همگی دلالت بر قداست آب و نقش برجسته آن در اعتقادات ایرانیان داشته است .
باغ یک ورودی آب و سه خروجی دارد که خروجی ها از کنار کاخ ها می گذرد و به شهر می رسد. تقسیم بندی حرکت نهرها بسیار حساب شده و چه بسا شیب بندی جوری تنظیم شده که بتواند چنین مسیری از آب ایجاد شود .

تنظیم مسیر حرکت آب و ورود و خروج آن به نظر کاملا نمادین می آید. موقعیت کوشک به عکس باغ های دوران اسلامی در موقعیت خروجی آب قرار دارد. آب در سه جوی موازی ( a,b,c ) در میانه باغ با شیب و سرعت های متفاوت در یک جهت حرکت می کند .
پلان ترسیمی استروناخ ، ترسیم محور جدید به صورت خط چین.
عرض آبراهه ها حدود ۲۵ سانتیمتراست . بطوریکه حتی نمی شود برخی استفاده های کارکردی – تفریحی همچون پا گذاردن و قدم زدن در آن را مطرح کرد. به نظر می رسد از جوی های آب برای دستیابی به هندسه مورد نظر در باغ و دستیابی به نظام تقسیم دو تایی استفاده شده است و همچنین حضور آب در باغ را مقدس داشته با این حال این کم عرضی جوی ها ریشه در مبانی نظری قداست گرایانه آب دارد. بطوریکه آب نباید آلوده شود و در معرض هوا قرار گیرد، به همین جهت هرچه بیشتر در آبراهه های محدود و کم سطح جاری بوده است. اما به نظر می رسد عدم وجود این حوض ها و محدودیت جوی ها و مسیربندی ویژه آنها در این باغ به این صورت که آب به سمت کوشک رفته از مقابل آن حرکت کرده و دوباره از آن دور می شود، به بنیان های نظری برمیگردد که هنوز برای ما کشف نشده باقیمانده است و به هرحال این الگو نیز با تحولات فرهنگی بعدی کاملاً دگرگون شد و در تاریخ باغ های بعدی هرگز تداوم نداشت.
- شیب بندی زمین و مکانیابی کاخ :
برای تشخیص شیب بندی زمین و موقعیت قرارگیری کوشک ها بهترین روش بررسی مسیر حرکت آب است. باتوجه به جهت حرکت آب، کاخ در مرتفع ترین جای زمین قرار نگرفته، بلکه زمین دارای دو جهت شیب است و کاخ ها در پایین ترین جای شیب بندی زمین قرار گرفته اند.گویی باغ نمایشی از عالم غیب و ملکوت بوده و کاخ شاه در پایین ترین جای آن واسطه خدا و مردم است و آب از کنار قصر او به مردم می رسد.
از نکات عجیب زمین این باغ که نمی تواند اتفاقی باشد، تفاوت شیب عرضی زمین در بالا و پایین آن است ( اصطلاحاً زمین تاب دارد با توجه به مسیر حرکت آب ) و این سبب می ود که زمین در میانه آن ها نتواند شیب دار باشد و جوی میانی بی جهت باشد (همانطور که در بالا نیز اشاره شد) و طبیعتاً فرضیه «استروناخ» مبنی بر الگوی چهار باغ در پاسارگاد کم رنگ تر می شود.
حتی اگر چهار باغ را یک شکل مثالین بدانیم بدون شک محور اصلی از ضروریات این شکل مثالین است که در این نمونه هیچ ظهوری ندارد و به همین جهت حتی فرضیه الگوی مثالین تطابق یافته نیز در مورد این باغ قابل پذیرش نیست.
در پاسارگاد باغ بالاتر از کوشک به عنوان جایگاه والای بهشت بوده است.آب قداست داشته و در بهشت ایرانی نمود داده و با عرض کم جوی ها از آلودگی آن ممانعت به عمل آمده است. کوشک که جایگاه پادشاه است، واسطه بین مردم، آب و باغ بهشت است و این موضوع می تواند ریشه در اعتقاد به وجود پادشاه به عنوان انسان کامل و جانشین اهورامزدا بر روی زمین باشد. این شاخصه نیز از ویژگی های منحصر بفرد این باغ است که به نوعی بر تواضع شاه نسبت به بهشت و عالم غیب الهی و خود را پایین تر بهشت طبیعت دیدن دلالت دارد، نمونه ای که کمتر در الگوهای بعدی مشاهده می شود.
- مفاهیم موجود در پاسارگاد
الف . نظمى که نشان از عالم هستى دارد و براى بیان قدرت شاه به کار مى رود.
آنچه از بررسى باغسازى در بین النهرین به دست آمد نشان مى دهد که از باغ هاى ساخته شده در زمان نزدیک به هخامنشیان، براى نشان دادن قدرت سیاسى کشور استفاده مى شد، به عبارتى دیگر فضا را به گونه اى طراحى مى کردند که در آن به کشورهاى تابعه و خراج گزاران مراجعه کننده، بفهمانند که توسط حاکمى قدرتمند اداره مى شوند. با توجه به تأثیر پذیرى هخامنشیان ازبین النهرین و همچنین توجه به این نکته که پاسارگاد کاخ- باغى حکومتى بود مى توان یکى از دلایل ساخت پاسارگاد را نشان دادن قدرت سیاسى هخامنشیان ذکر کرد. اما چگونه مى توان چنین مفهومى را به مراجعه کنندگان کشورهاى تابعه منعکس کرد؟ در آن زمان اندیشه اى در مورد عالم هستى وجود داشته که بر طبق آن جهان به چهار قسمت تقسیم مى شد. این تفکرمى تواند طراح را به سمت نظمى ساده راهنمایى کند و آن را در معمارى باغ به تصویر بکشد تا به طور نمادین بیان کند که شاه حاکم کل جهان است. به بیانى دیگر کوروش با تقسیم باغ به چهارقسمت، نظمى جهانى را به تصویر مى کشد و این در حالى است که فرمانرواى این جهان ساخته شده در زیر آسمان الهى کسى نیست جز پادشاه.
ب . ایجاد ارتباط بین باغ و کاخ
هنگامى که کوروش به سلطنت مى رسد به تأثیر از باغ هاى بین النهرین کاخ باغى را که بیانگر قدرت هخامنشیان باشد درپاسارگاد به وجود می آورد. باغ هاى آشور، یا مجزا از کاخ و معبد طراحى مى گردید یا پیوسته با آن ها ساخته مى شد. باغ کوروش، با توجه به ایوان هاى طویل موجود در کاخ هاى پیرامون محوطه ى باغ، به عنوان بخشى هماهنگ و مکمل با کاخ ها بنا گشته است. ترکیب کلى متشکل است ازسه کوشک،با ایوان هایى کشیده ، در پیرامون یک محوطه ى مستطیلى شکل که از لحاظ دید و منظرمشرف به این ناحیه است. ممکن است پرسیده شود که آیا ایجاد ارتباط بین باغ و کاخ تأثیرى در ساخت آن با فرم چلیپایى دارد؟
دریافته هاى تاریخى و باستان شناسى نشان داده شده است که منشأ باغ هایى منظم با خیابان هاى درخت کارى شده به خیلى پیش تر یعنى به سنت هاى ایلام، آشورى، مصرى، بابلى بر مى گردد.همچنین «دیوید استروناخ » باغ پاسارگاد را به عنوان چهارباغى تکامل نیافته معرفى مى کند. همچنین از کاخ هاى اطراف ونامتقارن بودن آن ها نسبت به محوطه ى باغ مى توان فهمید که هنوز تکامل نیافته است. فرض کنید که اولین چهار باغ باشد و ترکیبى از کاخ ها و یک محوطه ى مستطیل شکل به صورتیکه بیان شد براى طراحى باغ موجود باشد؛ حال خواسته شود آن به گونه اى طراحى گردد تاکسى که در ایوان کاخ به تماشاى باغ ایستاده، از دوردست ترین نقطه ى باغ منظرى داشته باشد تا کششى بین باغ و کاخ ایجاد شود و بالعکس ، ممکن است ایجاد معبرى که در کل باغ امتداد دارد بتواند این خواسته را برآورده سازد. به عبارتى دیگر فرمى با دو محور متقاطع که هر محور در برابر ایوان کاخ کشیده مى شود و دید را به دو دست ها و افق مى برد مى تواند کشش و جاذبه ى زیادى را ایجاد کند. این جاذبه هم براى کسى که در باغ واقع است و به سمت کاخ حرکت مى کند وهم براى کسى که در ایوان کاخ قرار دارد و باغ را مشاهده مى کند، وجود دارد.اما این قضیه تنها در مورد یکى از کاخ ها صادق است و کاخ هاى دیگر دقیقاً در برابر محورهاى متقاطع قرار ندارد، به همین دلیل تنها ایجاد کشش و رابطه بین باغ و کاخ در پاسارگاد نمى تواند دلیل محکمى براى رسیدن به فرم صلیبى باغ باشد؛ هرچند که شاید بتوان آن را در دوران هاى بعد به عنوان یکى از دلایل رسیدن به فرم صلیبى مطرح کرد.
ج . باغ، تداعى کننده ى بهشت
در ایران گل و گیاه و سبزه همیشه براى مردم جاذبه ى خاصى دارد. دلایل آن را مى توان به صورت زیر فرض کرد.
اقلیم گرم و خشک و گرماى سوزان آفتاب و همچنین خاطره ى بد کویر و بیابان هاى خشک باعث ایجاد این علاقه شده است. وضعیت اقلیمى این منطقه، آن چنان جلوه ى بدى در ذهن ایرانیان ایجاد کرده، که کویر را جاى دیوان و ددان دانسته، در مقابل، بهشت را همیشه باغى سرسبز و خرم تصور کرده اند. به همین دلیل باغ در ایران محیطى مقدس و قابل احترام است. خاستگاه آریایى ها را مى توان دلیل دوم دانست. مکانى را که از آنجا کوچ کرده اند جایى سردسیر و پر از گیاه و درخت بوده، به همین علت بعد از وارد شدن آریایى ها به ایران، فضایى که مى توانست خاستگاه شان را برایشان یادآورى کند باغ بوده است.علاقه ى زیاد ایرانیان به گل و گیاه باعث شد که على رغم درونگرایى اکثر بناهاى این سرزمین ، کوشک را در ارتباط با محیط پیرامونش یعنى باغ ایجاد کنند. تأثیر این علاقه را نه تنها در باغ بلکه در اکثر تزیینات معمارى و همچنین در سایر هنرها از قبیل فرش، شعروادبیات و نظایر آن مى توان مشاهده کرد .داراب دیبا درمقاله ى باغ ایرانى این سؤال را مطرح مى کند که آیا این سه کاخ یاد شده در پاسارگاد را نمى توان به عنوان تمثیلى از اعتقادات مزدیسنى در مورد سه سراى بهشت فرض کرد؟
این فرضیه در حقیقت بیانگر این است که کاخ – باغ پاسارگاد به گونه اى طراحى گشته که باغ و کاخ هاى اطراف آن بتواند بهشت راتداعى کند. پس اسطوره ى باغ – بهشت را نیز مى توان یکى از الگوهاى تشکیل دهنده ى باغ پاسارگاد دانست.همانطورى که اشاره شد ایرانیان عالم هستى را چهار قسمت فرض مى کردند که توسط چهار رود از هم جدا مى شود. همچنین بررسى شد که در پاسارگاد باغ نمادى از قدرت والاى سلطنتى است. درواقع هر چند داریوش بعد از به سلطنت رسیدن باغ هایى متفاوت با باغ پاسارگاد به وجود آورد، ولى کاخ – باغى که کوروش ساخت تا چندین نسل بعد از کوروش محفوظ ماند و این امر امکان آن را به وجود آورده بود که این طرح ابداعى در تمامى قلمرو هخامنشى در خاطره ها بماند و شاهد این هستیم که در دوران هاى بعد این طرح در ساخت باغ تکرارگردیده و یکى از ویژگى هاى باغ هاى ایرانى مى شود. در دوره ى اسلامى چهارباغ مشخصه ى باغ هاى اسلامى مى شود که نه تنها درایران، بلکه در کل قلمروى امپراطورى اسلام، گسترش مى یابد.به طور خلاصه مفاهیمى را که در شکل گیرى باغ پاسارگاد با فرم چهارباغ موثر است مى توان چنین بیان کرد:
– نظمى که نشان از عالم هستى دارد.
– نظمى که بیان کننده ى قدرت شاه است.
– نظمى که تداعى کننده ى بهشت است.
۳. عناصر باغ ایرانی :
هر ملت بر اساس جهان بینی خویش برای طبیعت ارزش و جایگاهی خاص قائل بوده و ارتباطش را با طبیعت و عناصر طبیعی بر پایه ی اصول و ارزشهای منبعث از جهان بینی خود شکل داده است. به این ترتیب شناسایی جایگاه عناصر طبیعی در اعتقادات و فرهنگ هر جامعه از اهمیتی بالا برخوردار است و هر چه شناخت و درک مفهومی مردم جامعه نسبت به طبیعت و عناصر طبیعی بیشتر وعمیق تر باشد، این جایگاه ارزشمندتر خواهد بود. به تبعیت از جهان بینی دیرینه و فرهنگ ایرانی – اسلامی ایرانیان، رابطه مردم این سرزمین با طبیعت و عناصر طبیعی، رابطه ای بر اساس احترام به طبیعت و همزیستی با آن است. این تفکر زمین را ملک خدا میداند، در این فرهنگ، عناصرطبیعی مانند آب ، آتش ، خاک ، باد و گیاه به عنوان آیه و نشانه ای الهی محسوب می شوند و از چنان اهمیتی برخوردارند که بارها در متون اسلامی نام این عناصر تکرار شده است. زیباترین ترکیب مادی آب و گیاه در هنر باغسازی ایران ینمایان می شود.
هنر باغسازی یکی ازکهن ترین هنرهای ایرانیان است که دارای سنت های ارزشمند وقدرتی – معنوی است که در آن،عناصر با سه جنبه مفهومی، کارکردی و زیباشناختی حضور می یابند؛ جنبه مفهومی ازدو مقوله تفاسیر قرآن کریم و دیدگاه عرفا و شاعران قابل بررسی است، علاوه بر این هر عنصری که در باغ ایرانی قرار میگرفت، اعم از آب و … ، کارکردی ویژه داشت و برای هدفی مشخص تعبیه شده بود و همچنین سعی می شد تا طراحی به گونه ای صورت گیرد که اجزا تا حد امکان زیبا بوده و اجزای باغ به گونه ای تغییر می یافت که رعایت زیباشناسی آنها درنظرگرفته شود.
۱-۳- آب :
آناهیتا الهه آب در عتقادات ایرانیان همواره حضور داشته است و آب حیات بخش که در مظهرخود به چهار قسمت تقسیم می شود بهشتی در دل بیابان می آفریند. بنا بر اوستا، فرشته آب به همراهی ایزد باد و فر و فروهر نیکان مقدار معینی از آب را در جهان میان ممالک تقسیم کردند و نیز آبان یشت که مفصل ترین یشت ها است به اردویسور ناهید فرشته آب اختصاص دارد. ایرانی همواره با شیوه های ماهرانه آب را بیش از آنچه هست می نماید. آب در باغ ایرانی در جوی ها و سینه کبکی ها ، فواره ها ، استخرها و شترگلوها وجود دارد.جوشش آب در باغ ایرانی تنها خصلتی نماد گونه نداشته بلکه به صورت ذکری دایمی جوشش هستی را متذکر می شود ا ین خصلت نو شدن عالم ، در ادبیات گاهانی به صورت فراشگر آمده است که با واژه fresh هم ریشه است و معنای نو کردن و پاک کردن را دارد.
- آب اصلی ترین عنصر در باغ ایرانی
آب به عنوان اصلی ترین و حیاتی ترین عنصر شکل گیری باغ مطرح می باشد؛ استفاده از آب در باغسازی ایرانی بسیار زیرکانه وهنرمندانه صورت گرفته است؛ به طوریکه نه تنها به منظور آبیاری و تغذیه گیاهان باغ بکار رفته، بلکه استفاده مفهومی ، شاعرانه وهنرمندانه آن زینت بخش فضای باغ بوده و با حضور خود طراوت ، نشاط ، حرکت و زیباییی را به بار می آورد.نحوه حضور آب در باغ براساس مفاهیم خاصی صورت می پذیرد و توزیع آن نیز پیرو نظم و قاعده ای است که از یک سو به ویژگی های فیزیکی و فنی آب و آبیاری توجه کرده و از سوی دیگر مفهوم واری، زیبایی شناسی، منظرسازی و معماری را مورد توجه قرار داده است . در حقیقت در باغ ایرانی ، معماری باغ؛ معماری آب است و درهم آمیختگی آب و گیاهان پدید آورنده حماسه ای بی نظیر از شعر، شکوه و موسیقی در خلوت درختان است. آب با شیوه ای سنجیده و هوشمندانه ، در مسیرها جاری می گردد ، در حوض ها و آب نماها ساکن می ماند، از آب شره ها و فواره ها بالا میزند و با حرکت، صدا، نما و طراوت خود جلوه گری می کند. شیوه حضور و حرکت آب در باغ دارای نظامی خاص و هماهنگ با هندسه و ساختار باغ بوده و در گونه های متفاوت باغ ایرانی اشکال مختلف به خود می گیرد.
- مبانی عرفانی – اسلامی و تبلور مفاهیم معنوی آب در آن :
عارفان که بطور کلی ازذهنی شاعرانه و درکی هنری برخوردار بودند،به کشف شباهات جنبه های مختلف خلقت علاقه بسیارداشتند. از این رو به تفحص در رابطه انسان و طبیعت می پرداختند و بسیاری از آنها به کشف شباهتی بنیادی میان رفتار انسان و جنبه های مختلف طبیعت نایل آمدند. برای مثال شبلی، عارف غریب بغدادی، در شباهت عارفان عاشق با جلوه های طبیعت، ایشان را به بهار تشبیه می کند، و می گوید :”همچنان که تندر می غرد، ابر می بارد، برق می درخشد، باد می وزد، غنچه ها می شکفند و پرندگان می خوانند، عارف هم چشمش می گیرید، لبش می خندد، دلش می لرزد ، سر می بازد، نام یار را بر زبان دارد بر آستان او می گردد.”
عرفایی که به جنبه ی معنوی آب اشاره داشته اند . |
استفاده از تمثیل |
عنصر موجود در باغ ایرانی |
یونس امره عارف بزرگ آناتولی قرون وسطی |
اشاره به تسبیح حق تعالی توسط رودخانه های بهشتی |
نهرها و جوی های روان در سراسر باغ |
غالب دهلوی |
اشاره به نهرهای بهشتی و حوض کوثر به نشان وصول به درگاه حق تعالی |
هندسه چهار باغ ایرانی و وجود انواع حوضها در بخشهای مختلف باغ |
عبدالرئوف هروی |
تمثیل لب یار به چشمه سلسبیل در بهشت |
وجود عناصر مظهر قنات، جوشگاه، شترگلو در باغ |
روزبهان بقلی شیرازی |
اشاره به آب به عنوان وسیله ای برای راحت روح |
وجود آب به عنوان اصلی ترین عنصر باغ ، مایه آرامش و سرزندگی |
غزالی |
اشاره به آب به عنوان آیه جمال الهی |
آب با اشکال گوناگون عنصر جدایی ناپذیر باغ ایرانی است |
ذوالنون مصری |
گوش دادن به صدای آب جاری و یافتن وحدانیت حق تعالی |
نهرها ، جویها و کانالهای آب، آبگردان، سینه کبکی ها |
شبلی عارف غریب بغدادی |
شبیه عارفان عاشق به ابر گریان |
آب باران ذخیره شده در قنات جهت آبیاری باغ |
- رویکرد زیباشناختی و کارکردی آب در باغ ایرانی :
در طراحی باغ علاوه بر توجه به زیبایی و هویت مکانی اصل توجه به آبیاری قاعده کلی بوده، تا آنجا که ابعاد فضا با توجه به میزان دسترسی به آب طراحی می شده است؛ استفاده ازخنکی، انعکاس، صوت آب به صورتهای استخر، حوض، حوضچه، جویبار، آبشار( پلکانی، سطح شیبدار، فواره) استخر کم عمق در محل برخورد گذرگاههای اصلی (برای دید از نزدیک) استخرعمیق به عنوان آب بند یا منبع آب، (برای دید از دور) به کار میرفت.
آب در واقع جالبترین موضوع منظره ها و شیرین ترین اتفاق در بخش های مختلف باغ محسوب می شد. ازین رو که از دور چشم را به خود خیره می کرد و از نزدیک بسیار دلپذیر بود؛ هرجا در معرض دید قرار میگرفت، طراوت و زندگی را به همراه داشت؛ سایه ها را به حرکت وا می داشت، ملالت و بیهودگی را به نشاط مبدل می کرد و مناظر شلوغ را با فرم سبک وگستردگی خود غنی می ساخت؛ در بعضی مواقع با بزرگترین ترکیب ها برابری می کرد و گاهی با بی اهمیت ترین آنها سازگار میشد. ممکن است در یک گستره آرام قرار گیرد تا موجب آرامش در یک منظره صلح آمیز شود و یا در مسیری پر شتاب و پر پیچ و خم ، شکوه و شادمانی ایجاد کند .
- نمایش آب در باغ ایرانی :
الف . قنات
اغلب باغ های ایران به خصوص در مناطق مرکزی وکویری در مظهر قنات ها ساخته شده است، چرا که آب های سطحی بسیار کمی در این مناطق در جریان است. وقتی که آباز مظهر قنات بیرون می آمد آن را مهار کرده و در باغ به جریانمی انداختند. قنات، تاسیسات آبی ای است که آب ساکن وپنهان موجود در زیر زمین را با حفر کانالی که در درون خاک ایجاد می کند بر روی سطح زمین جاری می سازد. قنوات تاسیسات پیچیده ای هستند که عمده عناصر آن ها عبارت انداز تاسیسات بیرون خاک شامل هرنج (مظهر)، استخر، نهرها ومقسم ها و تاسیسات درون خاک آن که ما در چاه، تران، ترهکار، خشکه کار و میله را شامل می شود نظام جریان آب درقنات، هم تحت فشار است و هم تحت نیروی جاذبه زمین؛ به طوریکه آب بر اساس نسبت عمق مادر چاه با ارتفاع آب منبعاصلی، می تواند در چاه های بخش تره کار جمع شود. آب درباغ ها به سه صورت راکد، روان و فورانی نمایش داده می شدهاست که هر یک مفهومی خاص را تداعی می کرده است؛ درهرکدام از این سه نحوه نمایش، ابزارها و تاسیسات ویژه ای را( برای ارایه مقصود طراح به کار می بردند.
ب . آب راکد
آب های راکد به طور طبیعی انعکاس دهنده تصاویرهستند و به دلیل انعکاس پذیری خود عامل تعیین کننده ای در ترکیب هستند. سطح آینه ای آن ها محیط اطراف رامی پذیرد و سپس منعکس می کند. تصاویر مناظر و بناها درآب فضا را بسط می دهد. آب های راکد منعکس کننده آسمان است و عمق آسمان بی کران را در روی زمین تکرار می کند.
ج . آب روان
حرکت جاری آب در مقابل ایستایی و ثبات معماری تضاد زیبایی دارد. نوری که از حرکت آب انعکاس می یابد گویی بر روی سقف می رقصد. درختان سایه های شکسته ای را برروی دیوار پدید می آورند و آفتاب، خاموش و آرام به درون فضاهای تاریک می تابد. صدای آب در تمام سطوح رخنه می کند بنا بر شدت جریان آب در ضرب آهنگ آن تغییراتی پدید می آید. عناصر معماری آب با صدای خود پیام های دعوت را به اطراف می پراکند و ساکنان بنا را به سوی خود می خواند.صدای ریزش آبشارمی تواند تنها به زمزمه ای تبدیل شود ومی تواند با تمام هیاهویش فضا را تسخیر کند( ۸).آبشارهای پله پله ،سینه کبکی ها، آب گردان ها و نهرها وجوی ها عناصری برای نمایش آب جاری هستند.
د . فواره
صدای فواره های گوناگون باغ ایرانی ضمن این که طرح و حجم آن ها فضای باغ را شکل می دهد، شنیدنی است. بویژه آنکه در هرحرکت آب در جوی ها، فواره ها و آبشارها زمزمه خاصی از صدای آب به گوش می رسد. ممکن است آب از سطح بالاتر باشد و یا زیر سطح آن باشد تا آب به صورت جوشش دیده شود.
نمایش آب در باغ ایرانی |
کاربرد |
کارکرد زیبایی شناسی |
ترسیمات |
نهرهای اصلی |
انتقال آب از مخزن به سطوح مختلف باغ |
ایجاد هسته مرکزی در باغ |
|
نهرهای فرعی |
آبرسانی به باغچه ها و کرت ها، کنده شده در دل خاک |
بوسیله جریان دائمی نهرهای فرعی می توان باغ را به عنوان یک مجموعه کامل درک کرد . |
|
کانال ها |
اتصال دهنده های فیزیکی و مجزا کننده حرکت آب |
تداعی حالت دعوت کنندگی ، پیوند دهندگی و ا جداسازی |
|
سینه کبکی |
جهت ایجاد موج در آب و بیشتر نشان دادن آن |
زیباتر نشان دادن حرکت آب و یجاد صدای دلنشین آب |
|
آبگردان |
جهت به گردش در آوردن مکرر آب |
حرکت دادن آب دردسطحی. محدود .جلب توجه و ناکید. |
|
تنپوشه های سفالی |
لوله های سفالی جهت انتقال آب از مظهر قنات به سمت بالا |
……………………….. |
|
جوشگاه |
فواره مانندی در داخل آب جهت |
تاکید بر حرکت و جش و خروش ، ایجاد صدای آب |
|
فواره و آتشفشان |
چوشش آب به سمت بالا |
نماد سرچمه ها |
|
شترگلو |
با ایجاد اختلاف فشا ر،به سمت جلومیراند |
ایجاد آبشارهای کوچک در سطحی محدود، ایجاد صدای آب. |
|
آبنمای پلکانی |
در زمیین های شیب دار باغ از این آبنما استفاده می شد |
………………………….. |
|
استخر |
مکان مکث و ذخیره آب که نهر های اصلیبه سمت آن جاری می شوند |
قلب باغ ، ایجاد سطح آییی و زیبایی چشم انداز درمقابل کوشک |
|
حوض |
جهت ذخیره آب و ایجاد مکث در نقاط عطف باغ |
ایجاد نقاط عطف، خاصیت شکل پذیری آب در طرح های مختلف حوض ها به خوبی نمایان می شود |
۲-۳- خاک
خاک جسم قدیم است و جماد ازلی و خاطره ای ازلی در ذات خود دارد و باغ در سرزمین های گرم و خشک آیتی از سرزندگی خاک و تمثیلی از بهشت برین برکره ارض می باشد. خاک گوهری است جسیم که نشانی از مرکز و نیرو و توانی ثابت و کامل دارد و مایۀ آرامش و امنیت است. صفت جلالی خاک عاملی برای پوشانندگی است تا دانه را در حجاب و ظلمت درون خود بپوشاند. دانه ای که در دل خاک قرار می گیرد با تشریک خاک و با آتش درون دانه (گیاه ) ،آتش اوروازیشت که در اوستا به آن اشاره شده است، تیرگی خاک را می شکافد و به سمت نور حرکت می کند . دانه به سمت نور آسمان ها رویش می کند و رمز آیه ی « الله النُّورِ السَّماواتِ وَالاَرضِ … » پدیدار می شود . نور زمین ( جمال الهی ) به سمت نور آسمان ( جلال الهی ) حرکت می کند در این میانه درخت ( گیاه ) در فضای اقلیم هشت رشد می کند ؛ پایی در خاک و سری بر آسمان . دانه با تشریک خاک رویش و برکت ایجاد می کند . میوه به وجود می آید و باغ را به ثمر می نشاند . بنابراین خاک به مثابه مظهر کُنزُالمخفی با برخرداری از حمایت آتش درون گیاه منجر به «زایش» و «رویش» باغ می شود . تشریک خاک با دانه که به تشریک خاک با چهار باغ منجر می شود . برکت ، نوزایی و باززایی دانه محصول این مشارکت است . در تشریک خاک با چهارباغ ، میان داری هر چهار گوهر در رویش و زایش منازل باغ نقش مهمی دارند ؛ به این سبب ، میزان هنبازی و مشارکت گوهرهای چهارگانه در شکل گیری آن به یک میزان نیست .
ایزد مهر در نقش های کهن از میانه برخورد دو سنگ پدید آمده است، بی شک در باغ های کهن ایرانی محلی برای افروختن آتش نیز وجود داشته است.از عکس های هوایی شهر فیروز آباد چنین استنباط می شود که مناره آتشگاه کنونی در این شهر، در مرکز تقاطع دو محور باغ مستطیل شکل قرار داشته که با شبکه ای از جویبار ها آبیاری می شده است .از نمونه های دیگر می توان به باغ “ویس” نیاسر همجواری کنونی آن با آتشکده کهن ومدخل غاری مربوط به آیین مهر در این باغ اشاره نمود.
۴-۳- باد
در باغ های ایرانی با بنا هایی به نام هشت بهشت آشنا می شویم. طرح هشت ضلعی از چرخش ۲ مربع پدید آمده و به تعابیری هشت عدد رمز خورشیدوجایگاه پاکان بوده است که خداوند می تواندبا بشر در آن ارتباط برقرار کند .در محل این هشت بهشت ها، آدمی با عنصر چهارم یعنی با دوسیالیت مواجه می شود، و دم نهانی عالم را در تقابل با سکنای خود حس می کند.
براستی چرا دور باغ های ایرانی حصار و دیواربلندی می ساختند (معمولا هفت حصار)؛ و این کهن الگو محمل چه راز و رمزی از باور مردمان ایران زمین بود ؟ آیا با طرح این چرای می توان کلید یکی از رمزهای کیفیت باغ ایرانی را بازیافت ؟ این ها پرسش هایی است که در این بخش ، در کند و کاو نیل به پاسخ گویی آن ها برآمده ایم . نمایش این کهن الگو در فرش های باغی ایرانی و نیز ارتباط آن با مراتب هفت گانه، نیازمند ژرف کاوی است . مراتبی چون : هفت پیامبر ( از آدم تا خاتم ) که راه به هفت پیامبر درونی می گشاید و هفت گام نورانی و هفت عنصر فیزیولوژی و هفت قوه ی نباتی در بدن انسان و اشارات شاعر حکیمی چون فردوسی به این موضوع که به صورت فرضیه در این بازنمود مطرح خواهد شد ، بیانگر بنیادی مینوی است . کلید گشایش و دریافت این مهم آن است که باغ های حصارمند ، در باور انسان ایرانی ، مفهومی وجودی دارد . شکل گیری باغ های ایرانی در آمیخته با این باور مینوی است .
هنگامیکه وجود انسان سرشار از فروزهای نیک و مقام ههای مینوی می شود و ازز بادهای هوس آلود و ناسالم تهی می گردد، شاهد باورهای نیک درونی ، ارتعاش ها ، امواج مقدس و زلال هستی در باغ ینوی وجود می شود که همچون چهار دیوار ضخیمی ( مانند حصارهای هفت گانه ی باغ های ایرانی ) است . به گونه ای که هیچ اهریمنی توان نزدیک شدن به آن را ندارد . این فوزهای نیک ، تعادل بخش مقام مینوی باغ وجود است . انسانی که به مقام مشاهده ی باغ درون رسیده است ، در درون خویش حصاری از هاله های نور می بیند که گرداگرد او در حرکت اند و هر جا که باشد و به هر سوی که روی آورد ، او را همراهی می کند . آن حصارها در باغ ، این جا هاله های نور و روشنایی است که طلمت و تیرگی را یارای نزدیکی به آن نیست و این در حالی است که فروزهای نیک به مدد باغ وجود می رسند . تعادل و آرامش ، میوه های مینوی این باغ است که با درک مقام ضهادت ، باغ مینوی قابل رویت می شود .
غزالی در احیاء علوم الدین بارها به دژ روحانی اشاره می کند که باید از درهایش در برابر حملات شیطان محافظت کرد . به تدریج که در روشن ضمیر باورهای مینوی پایه می گیرد ، درهای آن یکی پس ازز دیگری به روی او گشوده می شود. این مهم خود تاویلی برای درک امر تشریک گوهر باد با چهار دیوار ( حصار ) است .
· منازل حصارهای هفت گانه :
بادی که از منزلگاه باغ برم یخیزد، رحمت است و موجب« آرامش، سلامت و برکت» است. این مفهوم «حوزه تلطیف » است و این فیض اقدس است که از تشریک گوهر باد به مثابه یکی از آخیشج های مقدس با چهاردیوار به وجود می آید. بنابراین حصارها نمادی از تعالی روح دررسیدن به قرب الهی است. هریک از این حصارها در باغ، که با رنگ خاصی نمایش داده می شود، نشاندهندۀ انسان نورانی یا اندام نورانی انسان درونی هر شخصی است. در این رنگین هها و نورهای رنگی خود را شستن و در هر مرحله بخشی از وجود خود را دیدن و آشکار شدن مرحله ای است از دستیابی به حقیقت. هر شخص، زمانی می تواند رنگ های بیرونی را به دیدۀ ادراک دریابد که به مشاهدۀ انسان نورانی درون خویش رسیده باشد. این رنگها در آینۀ نور درونی به مقام مشاهده می رسد . مرکز این حصارها ، یا همان باغ درونی دل، که نمایش بیرونی آن اندیشه و حتی کهن الگوی سبز باغ ایرانی است، تجلی معنای رمزی رسیدن به بالاترین ردۀ تعالی روح در سیر روحانی آن است. هانری کربن نیز ضمن اشاره به چنین نکته ای عقیده دارد: « آن گاه که به مشاهده نور سبز نایل آیی، آرامشی در دل و شرح صدری در سینه و شادابی در باطن و لذتی در روح و بینایی درچشم احساس خواهی کرد و همۀ این ها صفات حیات اند که سالک در مسیر سلوک خویش به دست می آورد.»
نکته ای که در فرجام این بخش از سخن می توان به آن اشاره کرد، آن است که افزون بر این که باغ های ایرانی در منطقۀ فوق تلطیف قرار دارند، حصارهای اطراف باغ ها، اعم از دیوارهای زرینی که در چهار طرف اصلی واقع شده و حصار درختان سوزنی برگ و بوته ها و گل ها و نهرهای روان تا حصار هفت م، هر یک در ایجاد تلطیف هرچه بیش تر مکان باغ تأثیر بسزایی دارند. بادی که در داخل باغ به جریان می افتد، بادی است که از روی آبی که به نظم و تقدس نهرهای روان در زیر پای درختان درآمده و به نظم هندسه چهارنهر نشسته است، می گذرد. این باد، که از فرشتگان سبز همیشه مانای سرو باغ می گذرد و بوی این فرشتگان بهشتی را به سمت چهارطاق، محل حضور عنصر آتش (نور) میبرد، پیام باد رحمت را از جنوب باغ، که همان باد شمال ملکوتی است، به مکان حضور نور می رساند. بنابراین، گوهر باد عامل زایش و باروری گیاهان وگل های باغ ، حاصلخیزی گوهر خاک ، به جریان آمدن گوهر آب و گردش فصل در زادبوم بسته ی باغ ایرانی و ایجاد باغ ههای چهارفصل و گردش و تلطیف هواست . به علاوه ، عامل به وجود آمدن فضای مثالینی است که ساحتی از تعلیق و بشارت دهنده ی حضور برکت و فیض الهی در باغ ایرانی است . اگر مسافران باغ ایرانی به « قصد زیارت نه هوس سیاحت » در باغ وجود ، حضوری همیشگی یابند، ایزد باد را همنشین فرشتگان (گل های) باغ شاهد خواهند بود که شفابخش روح زائران باغ وجود است ، آن هنگام که فرشته ی باد در این منزلگاه در صور اسرافیلی خویش می دمد تا رستاخیزی برای جان زائران باغ و هدایتگر آنان به منزلگاه باغ ملکوت باشد . به این ترتیب ، معمار ایرانی مفاهیم بلند پایه ی عرفانی این سرزمین را به صورت رمز در عالم خلق به یادگار گذاشته است . این پایان عالمی به رنگ سبز است که همان برجسته ترین صفت درونی باغ ایرانی است. اوج بالندگی روحانی عارف در دل ، در زمینه سبز، بالاترین مقام روح که همان بستر باغ است به تجلی در می آید .
۵-۳- گیاه
هنرهخامنشی سرتاسرمملو از شکل های گوناگون درخت زندگی است و درخت را به عنوان عنصر مقدس پنجم یاد کرده از آنجا که هستی او از عناصر چهارگانه است. در و « درود» ،« داروید » « دار» گویش های محلی ایرانی درخت به تعبیر شده است. درود به معنای ستایش و درودگر به «درودگر» معنای ستاینده است و تقدس معنای درودگری در فرهنگ ایرانی و ارتباط معنای آن با درخت خود رمز و رازی است در بازآفریدگی رخداد کیهانی. درتخت جمشید نیزگل نیلوفرآبی به اشکال گوناگون دیده می شود. از سوی دیگر در باغ ایرانی هر یک از گیاهان به نوعی دارای نماد و نشانه خاص خود میباشد. از این رو باغ ایرانی، محیطی همواره سبز و مملو از نمادهایی است که مجموعه ای از اعتقادات را به فرد ایرانی یادآوری می نماید.
· گیاه در باغ ایرانی
گیاهان در باغ ایرانی گذشته از جنس و گونه، از نظر محل قرارگیری، طرح کاشت، زیبایی و سودمندی بسیار قابل ملاحظه هستند وحتی در حفاظت باغ در مقابل عوامل طبیعی مخرب نقش مهمی را ایفا می کنند. گیاهان در باغ ایرانی با اهداف متفاوتی از جمله سایه اندازیی، محصول دهی و تزئین باغ به کار می روند و از آنجا که سودمندی یکی از اصلی ترین ویژگیهای باغسازی ایرانی است، بیشترین حجم گیاهان باغ را درختان میوه و پس از آن درختان سایه افکن تشکیل می دادند، به همین نسبت گیاهان تزئینی به میزان کمتری در باغ به چشم می آیند. جایگاه گیاهان در باغ در فصول مختلف متفاوت است؛ به طوریکه
در بهار : شکوفه، گل، عطر و بو، طراوات و شادابی؛
در تابستان: سایه، گل، میوه، آب روان، هوای مصفا و فضای استراحت؛
در پائیز: هنگامه و غوغایی از میوه های الوان، رنگهای پویا و رقص برگها؛
در زمستان : هندسه عیان و سرافرازی درختان همیشه سبز در آغوش شاخه های خزان زده عریان، را به تصویر می کشند .
گیاهان به طور کلی به دو دسته درختان و گل ها تقسیم بندی می شوند و در این پژوهش بررسی سه جنبه مفهومی، کارکردی و زیباشناختی گیاهان در دو گروه مجزای درختان و گل ها انجام می گیرد.
- · مفهوم معنوی درخت از منظر عرفانی – اسلامی
طبیعت، نخستین اسباب دنیوی تجلی ساحت الهی برای انسان است؛ در این میان کمتر چیزی است که بتواند زودتر از درخت، اندیشه ی کمال را به ذهن آورد، زیرا درخت برای نیل به کمال رشد، امکان مکانی و زمانی داشته است، زیرا شاخه هایش به بیرون وبالا متوجه است، کمال آن بسته نیست، بلکه باز است. از این رو همواره در مبانی اسلامی به جنبه معنوی درختان توجه میشده است و علاوه برآیات قرآن کریم، بسیاری از منابع معرفتی نیز این آفریده الهی را گرامی انگاشته اند.
بنابر دیدگاه عارفان، در باغ تمامی گیاهان خود را وقف ذکر خداوند و نمازگزاردن بر او کرده اند و از این لحاظ به فرشتگان می مانند که کارشان صرفاً حمد پروردگار است. جلال الدین رومی می گوید : “درختان در حال نمازگزاردنند و پرندگان آواز مناجات سر داده اند و بنفشه به سجده سرخم کرده است” . به نقل قول عارفان درختان دستان خود را به سوی آسمان می گشایند واز آنجا که برگ چنار همواره به دست انسان تشبیه شده است، این درخت را معمولاً پیش نماز گیاهان نمازگزار باغ دانسته اند؛ و در پاییز که درختان برگ هایشان را از دست می دهند و به حالت بیبرگی می رسند، به عارف کاملی می مانند که بدون تعلقات بیرونی و دنیوی و در نتیجه بیغم و اندیشه و در حالت دعا و تضرع و با فقر مطلق در برابر خداوند ایستاده است. عارفان درخت را صورت مثالی و نماد تطور و نو شدگی میدانند. رشد مداوم نباتات نشانه تجدید حیات ادواری و یادآور : اسطوره بازگشت جاودانه به اصلی واحد است. در مبانی عرفانی هر یک از درختان به نوعی دارای نماد و نشانه خاص خود میباشند.از این رو باغ ایرانی، محیطی همواره سرسبز و مملو از نمادهایی است که مجموعهای از اعتقادات را به آدمی یادآوری میکند.
درختان کاشته شده در باغ ایرانی |
مفهوم نمادین و عرفانی |
استفاده کارکردی از درختان |
|
|||
|
چنار |
نماد شکوه و تعلیم |
درخت سایه افکن، جلوگیری کننده از شیوع تب و بیماری |
|||
|
کاج |
راستی،عمود بودن، باروری، طول عمر و ایمان |
درخت همیشه سبز و محافظت باغ در برابر بادهای زمستانی |
|||
|
سرو |
مشخصه مرگ و جنازه، نماد لطافت و شادابی |
سایه اندازی و سرسبزی در تمام طول سال |
|||
|
تبریزی |
نماد همه جفت ها، یین و یانگ،سال قمری و شمسی |
رشد سریع و استفاده از چوب آن |
|||
|
زبان گنجشک |
سازگاری، تولید و تواضع،درخت کیهانی مقدس |
سایه اندازی |
|||
|
انجیر |
باروری، زندگی، صلح و کامیابی |
استفاده خوراکی |
|||
|
درخت مو |
نماد زندگی و بی مرگی |
استفاده خوراکی از میوه و برگ آن |
|||
|
سیب |
عشق،صلح و توافق،الوهیت و معرفت |
استفاده خوراکی |
|||
|
گلابی |
امید و سلامتی،عدالت،دولت خوب و داوری عادلانه |
استفاده خوراکی |
|||
|
گیلاس |
نماد تولد برهنه انسان در جهان |
استفاده خوراکی |
|||
|
هلو |
دافع شرو میوه پریان |
استفاده خوراکی |
|||
|
آلو |
نماد آزادگی و وفاداری، طول عمر، پاکی، عزلت، خردسالی |
استفاده خوراکی |
|||
|
توت |
نمادی از سه مرحله زندگی انسان |
استفاده خوراکی از میوه، برگ آن جهت تغذیه کرم ابریشم، استفاده از چوب |
|||
|
زالزالک |
گیاه پریان،گل عروس رومی یونانی |
استفاده خوراکی |
|||
|
نخل |
نماد شادی،شهوت،تبرک،درخت حیات |
استفاده خوراکی، استفاده از برگ، ساقه |
|||
|
بادام |
نماد بکارت، خودزایی، سعادتمندی در زناشویی، دلربایی و لطافت |
استفاده خوراکی |
|||
|
گردو |
خرد مکتوم، باروری، طول عمر، مظهر پایداری |
استفاده خوراکی، استفاده از برگ و چوب آن |
|||
- · رویکرد زیباشناختی و کارکردی درختان در باغ ایرانی
در باغ ایرانی کاشت تمامی درختان برای منظور و هدف مشخصی انجام میگرفت و هرگز به صورت اتفاقی و بی منطق نبود. درختان سایه افکن در دو طرف مسیرهای باغ قرار می گیرند، که بر مسیرهای محوری، با توجه به اهمیت آنها و با اتکا به نوع درخت سایه افکن تأکید می گذارند .این درختان در مواقعی تنها یک نوع درخت می باشند، مانند چنار و مواقعی دو نوع مانند چنار و سرو. در اطراف باغ در جوار دیوار، مسیر حرکت وجود دارد، که در آنجا نیز درختان سایه افکن بی بار و یا سایه افکن میوه دار مانند گردو، به طور ردیفی در کنار نهر قرار می گیرند. در محورهای فرعی که محور اصلی رابه صورت قائم قطع کرده و مسیرهای بین کرت ها را تشکیل می دهند نیز درختان سایه افکن به طور ردیفی کاشته می شوند. در میان کرت، درختان میوه قرار می گرفته اند، که براساس انواع قابل رشد در اقلیم های مختلف تفاوت می کرده اند. برای نمونه باغ دلگشای شیراز به غیر از درختان سایه افکن اطراف مسیرها در کرت های خود، درختان نارنج دارد. که بوی دل انگیز آنها در بهار در دو خیابان دو طرف میان کرت یا آبنما، برای کمک بیشتر به ایجاد سایه ، گذرگاه های باغ ها را می کند باریکتر انتخاب می نمودند تا سایه درختان دو طرف همه سطح گذرگاه را بپوشاند و به این ترتیب دالان سرپوشیده ای از درختان می ساختند. همچنین زمانی سطح کرت ها به اندازهای پایین تر از سطح راه های محوری قرار می گیرند که پیاده رو به راحتی می تواند از میوه درخت نزدیک محور استفاده کند.
در باغ های ایرانی پیرامون استخر را با درختان نارون، افرا و ارغوان می پوشاندند. بیدها را هم در جایی می کاشتند که آب زیاد باشد، ولیکن کنار استخر و حوض نمی کاشتند، زیرا لبه حوض را می شکست. در کنار گذرگاه وجوی آب ،درختان خزان دار و همیشه سبز را کنار یکدیگر می کاشتند؛ چرا که همواره سبزها نماد بی مرگی، جاودانگی، نیروی تغییر شکلی که درختان چنار در چهارفصل سال از نظر رنگ : حیات جوانی، نیرومندی و نیروی زاد و ولد هستند برگ ها و یا ریزش آنها دارند، در مجاورت درختان سرو و کاج که همواره برگ داشته و سبز رنگ هستند، تنوع زیادی در رنگ و طرح و حجم باغ ایرانی به وجود می آورد.
- · مفهوم معنوی درخت از منظر عرفانی – اسلامی
تقریباً یک هزاره است که عرفا و شاعران فارسی گوی کمال تجلی الهی را در گل دیده اند. با این حال این گل الهی را هرگز نمی توان به درستی وصف کرد، شاعر تنها می تواند شرح هجران بلبل از گل را بسراید، تنها بلبل که دور از گل به سر می برد، می تواند کلماتی حاکی از ستایش و شوق بر زبان آورد، همچنان که نی پس از بریده شدن از نیستان آواز سر می دهد. محمد اقبال فلسفه خود رابراساس همین مفهوم پی ریخته و براین باور است که جدایی و فراق، انسان را به حرکت در می آورد و او را قادر می سازد تا زیبایی بیافریند، درست مانند بلبل که مشتاق رسیدن گل است .عارف، عشق به معبود را در ورای گل ها و درختان، در سایه سرو باریک اندام و در سجده خاضعانه بنفشه کوچک می یابد. بسیاری از عارفان بیان کرده اند که چگونه هنگام شنیدن حمد و تسبیح گیاهان به شهود رسیده اند و این تسبیح مدام پروردگار توسط طبیعت را در قالب حکایات و اشعاری با زیبایی تمام به تصویر کشیده اند؛ یکی از زیباترین این حکایات درباره سنبل افندی، شیخ طریقه خلوتی در استانبول قرن دهم/شانزدهم، است؛ سنبل افندی می خواست جانشین خود را تعیین کند. به این منظور مریدان را برای تزئین خانقاه به دنبال جمع آوری گل فرستاد. همه آنها با دسته های بزرگ گل بازگشتند، به جز فردی به نام مرکز افندی که فقط یک گل کوچک پژمرده با خود آورد.
از او پرسیدند که چرا چیزی در شأن استاد نیاوردی پاسخ داد : همه گل ها را در حال ذکر و نیایش پروردگار یافتم؛ چگونه می توانستم دعایشان را قطع کنم؟ آن گه گلی دیدم که تازه ذکرش را به پایان رسانده بود، همان را آوردم. به این ترتیب مرکز افندی به جانشینی سنبل افندی انتخاب شد. گلهای کاشته شده در باغ ایرانی نیز به مانند درختان، هرکدام نشانه و نماد خاصی را دارند و نشان دهنده مفهوم عرفانی می باشند.این مسئله نشان می دهد که عارفان و شعرا به بعد معنوی و مفهومی گل ها در باغ تا چه اندازه اهمیت میدادند.
- · رویکرد زیباشناختی و کارکردی گلها در باغ :
سازندگان باغ ایرانی، از بیهودگی پرهیز کرده، از گلها استفاده منطقی داشتند و هیچگاه بدون دلیل چیزی را نمی کاشتند. ترکیب وترتیب کاشتن گلها در باغهای ایرانی به صورت تجربی علمی و تابع روابط و ضوابط و ناظر برکارایی، پویایی و مقابله با ناسازگاری های محیطی بود و نیز زیبایی و چشم نوازی آنها در فصول مختلف در نظر گرفته می شد . جایگاه گل ها در باغ ایرانی، پای درختان بود. به طور ویژه گل هایی کاشته میشد که خاصیتی داشته باشند؛ به طوریکه هم از عطرآنها استفاده میشد و هم از گلبرگ هایشان حلوا و مربا و .. درست میکردند و برخی از آنها خاصیت طبی نیز داشت. در میان کرت فرا روی عمارت اصلی باغ، اگر استخر قرار نمی گرفت، گلستان بود. در باغ ایرانی همیشه سعی می شد که در گلستان همواره گل باشد. گلهای تزئینی بیشتر در باغچه های جلو ساختمان و در محور ورودی و یا محورهای اصلی که متوجه کوشک بود، کاشته می شدند؛ در بعضی از باغ ها در میان کرت برای جلوگیری از هدر رفتن آب و مسائل دیگر اسپست میکاشتند؛ که نوعی یونجه است که تا هفت بار قابل درو میباشد؛ مفید، خوشبو، زیبا و اقتصادی است؛ نگهداری آن آسان بوده، ازت هوا راجذب و به خاک میدهد؛ دافع پشه و مگس بوده، زنبور عسل از گلهایش تغذیه می کند؛ در زمستان این گیاه را درو می کردند و به عنوان علوفه زمستانی دام ها استفاده می کردند. در اوایل رشد، منظره چمن دارد و با رشد بیشتر در برابر باد مواج می شود و زمانیکه به گل می نشیند، بنفش خوش رنگی را بر متنی سبز می گستراند .
گل های کاشته شده در باغ ایرانی |
مفهوم نمادین و عرفانی |
استفاده کارکردی از گل ها |
گل سرخ |
دارای سلطه و تفوق در باغ، هم نماد زمان و هم ابدیت، هم کمال آسمانی و هم رنج زمینی |
گلاب گیری و رایحه خوش |
بنفشه |
نماد فضیلت و زیبایی نهفته،حجب |
استفاده دارویی |
سوسن |
نماد پاکی ، صلح ، رستاخیزو مظهر باروری ایزد بانوی زمین |
استفاده خوراکی و دارویی از گلبرگ هایش |
سنبل |
نماد دوراندیشی، آرامش فکری |
مورد استفاده زنبور عسل |
پامچال |
معرف پاکی، جوانی و گستاخی |
خواص دارویی ،مقوی و تب بر،کرم کش و ضدتشنج |
تاج خروس |
نماد بی مرگی، ایمان، وفاداری، ثبات در عشق |
استفاده به عنوان جداکننده مسیرهای باغ |
مینای چمنی |
پاکی و معصومیت |
مورد استفاده زنبور عسل و رایحه خوش |
زعفران |
بی علاقگی، فروتنی، انکارنفس، گیاه خورشید |
استفاده خوراکی |
زنبق |
نیلوفر یا زنبق تصنعی، گل نور و زندگی، شاه بانوی آسمان |
در کنار خرند آجری جهت حفظ حریم باغچه ها کاشته میشد، استفاده از عطر مطبوع |
نرگس |
نماد خودبینی، خودشیفتگی، غرور، باطن بینی |
استفاده از عطر مطبوع و مورد استفاده زنبور عسل |
یاسمن |
نماد زنانگی، ملاحت، فریبندگی، جذابیت |
استفاده از عطر مطبوع و مورد استفاده زنبور عسل |
۴. باغ های مشهور ایرانی
- · باغ ارم شیراز :
باغ ارم شیراز به طور مسلم از دوره سلجوقیان و در تمام دوره آل اینجو و آل مظفر و گورکانیان وجود داشته و با توجه به اینکه سیستم فئودالی به طور کامل بر جامعه آن دوره حاکم بوده بدون تردید بانیان و صاحبان باغ ارم که باغی ارزشمند بوده، در آن زمان حکام وقت بودهاند. احتمال میرود اتابک قراچه که از طرف سنجر سلجوقی به حکومت فارس منصوب بوده دستور احداث این باغ را داده باشد. بعد از وی تا جلوس شاه شیخ ابواسحاق اینجو که احتمالاً باغ ارم را در تصدی داشت، اطلاعی از نحوه مالکیت این باغ در دست نیست. شاه شیخ ابواسحاق اینجو در سال ۷۴۲ ه.ق جلوس نموده و در سال ۷۵۷ ه.ق کشته شد. پس از انقراض سلسله آل اینجو به وسیله آل مظفر، احتمالاً باغ ارم به مالکیت سلاطین آل مظفر در آمده و در عهد شاه منصور آخرین پادشاه این خاندان که به دست گورکانیان کشته شد، باغ در نهایت آبادانی و شکوه بوده است. از عصر صفویه به بعد، باغ ارم در نوشتههای جهانگردان، آباد و باشکوه توصیف شده است. در عهد کریم خان زند احتمالاً باغ ارم در مالکیت سران سلسله زندیه بوده و مانند سایر ابنیه و باغ های شیراز مرمت گردیده است.
از اواخر دوره زندیه تقریباً بیش از هفتاد و پنج سال باغ ارم در تصاحب سران ایل قشقایی بود. خاندان جانی خان قشقایی که از دوره فتحعلی شاه قاجار با سمت ایلخانی و ایل بیگی بر ایل قشقایی فرمان روایی میکردند، مدت مدیدی این باغ را دراختیار داشته و ازآنجا به عنوان مقر فرمان فرمایی خود در شهر شیراز استفاده میکردهاند. نخستین ایلخان این خاندان یعنی جانی خان و پسرش محمد قلی خان عمارتی باشکوه در این باغ بنا نهادند. در اوایل دوره قاجاریه بعضی از سران ایل قشقایی که مالکین سابق باغ ارم بودهاند در گوشهای از این باغ به خاک سپرده شدهاند که در حال حاضر نشانی از این قبور در دست نیست. ساختمان عمارت این باغ در دوره ناصرالدین شاه قاجار هنوز مرغوب و قابل توجه بوده است. در دوره سلطنت ناصرالدین شاه، حاج نصیرالملک شیرازی باغ را از خاندان ایلخانی خریداری نموده و ساختمان فعلی موجود در باغ را به جای عمارت ایلخانی بنا نمود ولی احتمالاً اساس ساختمان قبلی را حفظ کرده است. پس از درگذشت حاج نصیرالملک در سال ۱۳۱۱ ه.ق تزئینات بنا و بعضی قسمت های ناتمام به وسیله ابوالقاسم خان نصیرالملک، مالک این باغ اتمام یافته است.
در آن زمان توصیفی توسط فرصتالدوله شیرازی راجع به این باغ داده شده که به شرح زیر میباشد: “… بستانی است بی مثال و گلشنی است بهشت تمثال …، سروهایش سر به افلاک کشیده، عماراتی دارد شاهانه مشتمل بر تالاری که به واسطه دو ستون قوی پیکر برپاست و ارسیها، گوشوارهها و اتاق ها و رواق های دیگر را از فوقانی و تحتانی داراست. آبشارهای متعدده از هر جانب آن روان است و سبزههای اطراف جویش چون خط بر گرد عارض نوش لبان. بنای اول آن را محمد قلی خان ایلخانی نهاده سپس مرحوم حاجی نصیرالملک خریده و حکم به بنیاد عمارات مذکور داده. حاجی محمد حسن معمار… آن بنا را برآورده باغی دیگر برآن افزودهاند. آن نیز هوایش معطر است…، خلوتی دیگر دارد که نارنجستانش نام نهادهاند. باربند و کوشکی هم برای آن قرار دادهاند.”
دونالد ویلبر درباره باغ ارم شیراز چنین نگاشته است: “… برای مدت لااقل ۷۵ سال این عمارت در تصاحب خانها و یا سران قبیله قشقایی بود. همین ساختمان هسته مرکزی باغ به شمار میرود. در این موقع دیواری در وسط باغ احداث کردند و بدین ترتیب باغ به دو قسمت تقسیم گردید. باغ ارم محبوبیت فراوان خود را مدیون درختان مرکبات و خیابان طویلی است که در دو طرف آن سروهای باشکوه غرس گردیده و ساختمان جالب توجهی که شاهد مهمان نوازی بی دریغ ایل قشقایی بوده است. هرچند سال یک بار مقداری از درختان مرکبات بر اثر سرمای سخت از بین میروند درحالی که سروها در عرض پنجاه سال اخیر همچنان جذابیت خود را حفظ کردهاند … .” در تهیه طرح باغ، محور طولانی آن مشخص گردیده است.
امروز کوشک اصلی، هسته مرکزی این باغ و جالب توجه ترین جنبه آن را تشکیل میدهد. اطاق های طبقه زیرین تقریباً زیرزمین است و تالار مرکزی آن را برای استراحت در روزهای گرم تابستان در نظر گرفتهاند. نهر آب مستقیماً از این تالار می گذرد و در سر راه خود قبل از اینکه به حوض بزرگی فرو ریزد استخر را پر میکند. دیوارها و کف این تالار از کاشیهای رنگین پوشیده شده است. پلکانی این طبقه را به طبقه بالاتر و به راهروهایی که به تالار بزرگ منتهی میگردد متصل میسازد. منظره جنوبی آن همان ادامه محور اصلی است و از طرف شمال چشم انداز آن را تپههایی تشکیل میدهد که در حاشیه رودخانه قرار گرفته است.
در این محل نیز مانند بسیاری دیگر از ساختمان های شیراز کاشی های براق و سنگ های تراش میراث قدیم را از نو رواج میدهد. این قسمت سه گوش (سنتوری) منظرهای را متعلق به دوره ساسانیان که با کاشی های رنگی زینت شده نشان می دهد درحالی که در طبقهای که همسطح زمین ساخته شده تخته سنگ های آهکی نسخههای تحریف شدهای است از نقوش برجسته دوره هخامنشیان که در تخت جمشید دیده می شود. در سراسر این ناحیه وسیع بوته گل سرخ کمتر دیده میشود و به جای آن در گلخانه که داخل آن را با چوب به طرز پلکانی ترتیب دادهاند انواع گلها را در گلدان نگاهداری میکنند تا آنها را در نقاط اصلی در داخل کوشک و خارج آن قرار دهند.”
باغ ارم پس از فوت ابوالقاسم خان نصیرالملک به فرزندش رسید و پس از چندی به یکی از سران ایل قشقایی فروخته شد. سپس به تصرف دولت درآمد و به دانشگاه شیراز واگذار شد. دانشگاه شیراز مدتها به عنوان کاخ پذیرایی از آنجا استفاده می نمود. در سال های 1350_1345ه.ش این باغ با اعتبار واگذاری از طرف سازمان برنامه و بودجه و زیر نظر مسئولین وقت دانشگاه، تعمیر اساسی شده و زمین وسیعی نیز در حاشیه بلوار ارم و بلوار آسیاب سه تایی به آن افزوده شده است. امروزه باغ ارم همچنان در اختیار دانشگاه شیراز میباشد و در حقیقت به تمام مردم تعلق دارد.
باغ ارم شیراز به عنوان مکانی دیدنی و تفریحی مورد بازدید مردم و سیاحان قرار میگیرد. شیوه معماری عمارت باغ ارم که در دوره پادشاهی ناصرالدین شاه قاجار بنا گردیده با ویژگیهایی که دارد همچون سایر بناهای همانند آن دوره پیروی از اسلوب معماری زندیه و صفویه است.
عمارت اصلی باغ ارم که فعلاً موجود و از ساختههای دو نصیرالملک به شمار میآید در سمت مغرب باغ قرار دارد. این عمارت رو به مشرق و دارای سه طبقه است، و از لحاظ معماری، نقاشی، حجاری، کاشی کاری و گچ بری شاهکار صنعت و هنر دوره قاجاریه است. طبقه زیرین که هم سطح زمین است در وسط دارای یک تالار اصلی به نام حوضخانه است. دو طرف این حوضخانه دو راهرو است و در انتهای هر دو راهرو پلههایی برای رفتن به طبقه بالا ساخته شده است. در دو طرف راهروها نیز دو سالن بزرگ قرار دارد. مجاور سالن ضلع جنوبی آشپزخانه خیلی وسیعی است. طبقه دوم عمارت چنان که گفته شد در وسط ایوانی بزرگ با دو ستون بلند دارد. در پشت ایوان یک سالن بزرگ واقع است و دو جانب آن دو راهرو میباشد که بالای آن دو گوشوار است و چهار اتاق نیز در طرفین راهروها است.
در دو طرف ایوان بزرگ دو ایوان کوچک رو به مشرق قرار دارد که پشت آنها ارسیها و درکهایی است. این ایوان ها هرکدام دارای دو ستون سنگی یکپارچه کوچک هستند. انتهای شمالی و جنوبی عمارت نیز دو راهرو است. در ضلع جنوبی این طبقه هم در بالای آشپزخانه طبقه زیرین یک آشپزخانه وسیع و به همان اندازه وجود دارد. طبقه سوم در وسط دارای یک سالن بزرگ مشابه سالن طبقه دوم است که پنجرههای آن به ایوان اصلی باز میشود و در دو طرف این سالن دو راهرو واقع است. در جنب راهرو ضلع شمالی عمارت دو اتاق در جنب راهرو ضلع جنوبی یک اتاق و یک سالن بزرگ است. دو ایوان نیز در دو طرف همانند ایوانیهای طبقه دوم و درست بالای آنها قرار دارد. بالای آشپزخانه طبقه دوم در طبقه سوم به صورت تراس ساخته شده.
هشت باب اتاق هم در جنوب ضلع شمالی عمارت اصلی و چسبیده به آن قرار دارد. این مجموعه هشت اتاقی همان باربندی است که فرصتالدوله شیرازی در آثار عجم به آن اشاره نموده است. این اتاق ها در سال های اخیر مرمت شده و در حال حاضر به واحد سرپرستی و امور اداری باغ اختصاص یافته است. در کنار ورودی شرقی باغ نیز دو اتاق قرار گرفته که برای سکونت نگهبانان و خدمه ایجاد شده است. در پشت ساختمان اصلی یعنی در طرف مغرب باغ عمارت و محوطه اندرون قرار دارد. عمارت اندرون دارای دو سالن و پنج اتاق است.
ایوان ساختمان اصلی رو به مشرق است و در طبقه دوم و سوم قرار دارد. در جلو این ایوان زیبا دو ستون سنگی یکپارچه بلند واقع شده و سرستون ها به طرز ماهرانهای حجاری شده است. نقش سر ستونها را تصویر مردانی با لباس های دوره قاجاریه و گل و بوتههایی به طور قرینه تشکیل میدهد. درمیان ساختمان های دوره قاجاریه در شیراز ایوان دو ستونی باغ ارم از نظر دارا بودن تزئینات گچ بری زیبا بر دیوارهای سه جانب آن نسبت به بناهای مشابه دارای امتیاز خاصی است.
کف سالنهای طبقه پایین عمارت، همسطح زمین است. تالار مرکزی واقع در طبقه پایین را که به حوضخانه معروف است برای استراحت در روزهای گرم تابستان ایجاد نمودهاند. این تالار دارای آب نمایی است و نهر آب از وسط آن میگذرد و سپس به استخر بزرگی در جلو عمارت مربوط میشود. در وسط تالار حوضخانه یک ستون سنگی حجاری شده قرار گرفته و دیوارها و کف تالار با کاشیهای هفت رنگ که به طرزی زیبا و ماهرانه به کار رفته، مزین است. سقف حوضخانه با کاشیهای معرق و هفت رنگ پوشیده شده که تصاویر زیبایی از شکارگاه ها و مناظر طبیعت و داستان خسرو و شیرین و نقوش دیگر را در بردارد. کاشیهای سقف حوضخانه را باید از بهترین نمونههای این هنر در دوره قاجاریه دانست.
کاشیهای نمای عمارت نیز دارای زیباییها و ویژگی های خیره کننده و دلپذیری است. کاشیکاری ها عموماً به سبک کارهای دوره زندیه و قاجاریه است و طرحها و مناظر بدیعی در آنها به نظر میرسد. کاشیهای نمای عمارت اصلی و عمارت اندرون باغ در اصطلاح اهل فن مشهور به کاشی هفت رنگ است.
از نظر هنر عالی نقاشی نیز این عمارت بی نصیب نمانده است. سقف دو سالن طبقه سوم ساختمان که با تیرهای چوبی و تختههای منظم پوشیده شده دارای نقاشیهای زیبا و بسیار نفیسی است. در این نقاشیها گل و بوته و طرح های اسلیمی و تابلوهای متعدد از شکارگاه ها و چهره زنان و تصاویری از قصرهایی به سبک اروپایی نشان داده شده است. هنر ظریف نقاشی روی سقف که اهل این فن آن را مرجوک (بر وزن مردمک) نامند در دوره قاجاریه در شهر شیراز کاملاً رواج داشته و حتی در بیشتر خانههای معمولی و کوچک نیز به کار میرفته و نخستین بار هم به وسیله استادان شیرازی در ساختمان های مهم تهران متداول شده است. قسمت عمده درهای چوبی عمارت از چوب ساج تهیه شده و به همین جهت با گذشت سال های زیاد هیئت اصلی خود را همچنان حفظ نموده است.
در بالای عمارات باغ ارم هلالیهای زیبایی ساختهاند که در اصطلاح معماران محلی فارس به آن “سنتوری” می گویند. این هلالیها با کاشی های رنگین و نقش دار ساخته شده و به شیوه کاشیکاری های دوره زندیه و قاجاریه است. به روی این هلالی ها تصاویری از ناصرالدین شاه قاجار، داستان هایی از فردوسی و نظامی و ادبیات کهن فارسی و قصههای مذهبی کاشیکاری شده است.
در پشت عمارت اصلی و در طرف مغرب باغ، اندرون و عمارت آن وجود دارد. نمای پشت عمارت اصلی باغ ارم به جانب شرقی اندرون است و در این ضلع درهایی برای رفت و آمد به ساختمان وجود دارد در ضلع غربی آن عمارتی یک طبقه است که از سطح محوطه اندرون بلندتر است. در ورودی اصلی اندرون نیز رو به مغرب و از داخل همین عمارت است. امروزه با توجه به توسعه باغ و اضافه شدن زمین های زیادی در قسمت غربی به باغ ارم عمارت اصلی و اتاق های باربند قدیم و ساختمان اندرون و محوطه محصور آن کلا به صورت یک مجموعه در وسط قرار گرفته است، و اکنون در اندرون به طرف گلستان گل رز که در این قسمت ایجاد شده باز میشود. در قسمت جلو در ورودی اندرون یک چهار ضلعی که در اطراف آن طاقچههایی ایجاد نمودهاند و اصطلاحاً به آن غلام نشین میگویند واقع شده است.
بالای پیشانی عمارت اندرون دارای هلالی کاشیکاری نقش دار و زیبایی است. کاشیکاری این هلالی همزمان با کاشیکاری های هلالیهای عمارت اصلی باغ انجام گرفته و متعلق به دوره قاجاریه است. جلو دو ستون آجری طرفین اتاق وسط که این هلالی بالای آن واقع شده دارای کاشیکاری های معرق است.
محوطه اندرون نیز تماماً درختکاری و گلکاری شده است. در وسط محوطه خیابانی با سمت شرقی_غربی از جلو نمای عمارت اندرون تا عمارت اصلی باغ ایجاد شده است که درمیان آن یک حوض آب نما وجود دارد. در سالهای ۱۳۵۰- ۱۳۴۵ه.ش در ساختمان اندرون و محوطه آن نیز تعمیراتی به عمل آمده است.
فضای باغ ارم از لحاظ اسلوب خیابانکشی و درختکاری نه تنها در بین باغ های شیراز بلکه در تمام مناطق کشور ما کم نظیر است. پارهای از هنرشناسان را عقیده بر این است که از نظر باغ سازی طرح باغ ارم یادآور باغ های عهد ساسانی است.
زمین باغ به شکل مربع مستطیل بسیار وسیعی است که یک ضلع بزرگتر آن به جانب شمال و بلوار موسوم به “ارم” و یک ضلع کوچکتر به جانب مغرب و بلوار موسوم به “بلوار دانشجو” (آسیاب سه تایی) است. دو جانب دیگر باغ محدود به باغ ها و خانههای مسکونی است. مساحت باغ ارم در دوران گذشته افزایش و کاهش بسیار یافته است.
در سه دهه پیش قسمت هایی در سمت غربی باغ ازجمله اراضی دهی موسوم به “کوشک” به مساحت باغ افزوده شده است. در این زمان مساحت کل باغ ارم نزدیک ۱۱۰۳۸۰ متر مربع است. سمت شیب زمین از غرب به سوی شرق است و مجموعه عمارت اصلی و اندرون در قسمت مغرب و در بلندی چشمگیری قراردارد. به سبب شیب زیاد زمین در قسمت هایی از خیابان های اصلی و دیگر خیابان های باغ ،پلههایی ایجاد نمودهاند و این پستی و بلندی زمین بر زیبایی فضای باغ بسی افزوده است.
در جلوی نمای عمارت اصلی باغ ارم که مشرف بر باغ است استخر آبنمای بزرگی ساخته شده که تصویر عمارت در آن نمایان میشود. مساحت این استخر سیصد و سی و پنج متر مربع است و محیط آن را هجده قطعه سنگ بزرگ و یکپارچه تشکیل میدهد و احتمالاً مربوط به دوره جانی خان ایلخانی است. استخر باغ ارم سابقاً گودتر بوده، ولی در تعمیرات اخیر پر شده و اکنون عمق آن نیم متر است. کف و اطراف این استخر هنگام تعمیرات چند سال پیش با کاشی سفید پوشیده شده است. آب روان و زلالی که از نهر اعظم می آید پس از گردش در حوضچه حوضخانه وارد جوی های اطراف استخر میشود و سپس در جوی عریض خیابان اصلی و جویبارهای دیگر در خیابان های باغ و اطراف باغچهها روان میگردد.
هنگام تعمیر و بازسازی باغ سه حوض آبنما در اراضی قسمت جدید ضلع شمال غربی ساخته شده و یک میدان ورزشی هم در همین قسمت و در شمال دیوار اندرون احداث گردیده است.
درهای ورودی باغ ارم در ضلع شمالی قرارداد و به طرف بلوار “ارم” باز میشود. سر در ورودی اصلی که به عمارت نزدیک تر است در سال های اخیر بر جای سر در قبلی آن به طرز زیبایی از آجر ساخته شده است. درگاه دیگری هم در همین سمت و در انتهای باغ قراردارد که در سال ۱۳۴۴ هجری قمری ایجاد شده است. بر بالای جبهه خارجی این سر در کتیبهای از سنگ مرمر نصب شده و دو کتیبه کاشی نیز در طرفین آن به چشم می خورد.
چنان که از بیان مؤلف فارسنامه ناصری برمیآید در دوره قاجاریه این باغ حصار و دیواری از “چینه گل” داشته است. در سال های بعد همزمان با توسعه فضای باغ این دیوار خراب شده و دو ضلع آن را که مجاور بلوارهای “ارم” و “آسیاب سه تایی” است با نردههای آهنی محصور کردهاند، تا بینندگانی که از حاشیه این خیابان ها میگذرند از دیدن منظره زیبای باغ محظوظ گردند. قسمت هایی از این نردهها با گیاهان رونده زیبایی مثل پیچ برفی و پیچ اناری و پیچ امینالدوله پوشیده شده است.
در وسط باغ ارم، خیابان اصلی آن با سمت غربی_شرقی احداث شده که از مقابل ساختمان و استخر بزرگ آغاز شده و تا انتهای باغ ادامه دارد. در دو طرف این خیابان شمشادهای کوتاه حصاری پرورش دادهاند و در وسط آن چنان که گفته شد از جلو استخر بزرگ تا وسط باغ، جوی آبی است که در وسط باغ به جدول ها و جوی های متعدد تقسیم شده و آب روان از آنجا در قسمت های دیگر باغ جاری میگردد. گلکاری های اطراف این جوی بر زیبایی آن می افزاید. در وسط خیابان اصلی آنجا که جوی آب به شبکههای طرفین تقسیم میشود پلههایی ایجاد شده و ادامه خیابان از پایین پلهها تا انتهای باغ مسطح و شنریزی است. دو طرف این خیابان را سرونازها و درختان تنومند دیگر فراگرفته است. در پایه یکی از سرونازهای خیابان اصلی که حدود سی متر بلندی آنست، تاکی تنومند و کهن وجود دارد که شاخههای آن همچون ساقه پیچک، چنان بر گِرد سرو تابیده و از پای تا سر آن را در آغوش گرفته است که در هیچ باغ دیگری نظیر آن را نمیتوان دید و مخصوصاً در فصل تابستان که تاک ثمر میآورد زیبایی آن موجب شگفتی هر بینندهای است.
خیابان وسیع دیگری با جهت شمالی – جنوبی در وسط باغ، خیابان اصلی را قطع میکند. علاوه بر این دو خیابان عریض، خیابان های دیگری هم به موازات این دو در تمام قسمت های باغ احداث شده است.
در این باغ وسیع سرونازهای بلند و زیبایی وجود دارد که سال های زیادی بر آنها گذشته و موجب شهرت باغ شده است. درمیان سروهای باغ های شیراز نیز سروهای باغ ارم زیباتر و جلوه آن خیره کننده تر است. بلندترین سروناز این باغ که قریب سی و پنج متر بلندی دارد، بلندترین سروناز شیراز است. سروی است کشیده و گویی دست هنرمندی آن را بدین استواری و موزونی تراشیده است. این درخت شهرت بین المللی یافته است و نویسندگان و جهانگردان خارجی عکس ها و مقالات بسیاری درباره آن منتشر نمودهاند.
انواع درختان باغ ارم را میتوان به دو دسته درختان غیر مثمر و درختان مثمر تقسیم کرد:
۱- درختان غیر مثمر باغ عبارتند از: سرو ناز، کاج، افرا، ارغوان، بید مجنون، سیاه بید، زبان گنجشک، بید مشک، سپیدار، و اکالیپتوس.
۲- درختان مثمر باغ عبارتند از: انار، ازگیل، نارنج، خرمالو، گردو، زردآلو، بادام، سیب، به و گلابی.
محصول اصلی درختان میوه دار باغ در درجه اول انار است و در درجه دوم میتوان مرکبات را به حساب آورد. درختان مرکبات باغ ارم در ردیف سایر نارنجستان ها و باغ های مرکبات شیراز است ولی دیگر درختان و سرونازهای باغ در مدت سالیان دراز موزون و شکوهمند گردیده و مرتباً هم بر زیبایی آنها افزوده شده است.
این باغ امروزه علاوه بر سروهای زیبا به داشتن انواع گل نیز اشتهار دارد. در دو دهه اخیر گل های بسیاری از هر نوع در آن پرورش داده شده و مخصوصاً گل های رز گوناگون آن دیدنی است. در موقع توسعه باغ، گلستانی از انواع گل رز در ضلع غرب و شمال غربی احداث گردیده که در آن قریب دویست و پنجاه واریته گل رز پرورش داده شده است. این گلستان از نظر تنوع و بسیاری از انواع گل رز در کشور ما بینظیر و در کشورهای همجوار و آسیا کم نظیر است و به طوری که شهرت دارد در بین کشورهای مشرق زمین ، فقط در دو سه کشور دیگر گلستان های رز با این تنوع پرورش داده شده است.
به جز گل های رز گوناگون و زیبای باغ که جای صحبت فراوان دارد انواع دیگر گل های موجود در باغ ارم را می توان به ده عنوان کلی دسته بندی نمود:
۱- درختچههای زینتی دارای گل های زیبا
۲- درختچههای زینتی دارای برگ های زیبا
۳- گل های یک ساله مقاوم به سرما
۴- گل های یک ساله حساس به سرما
۵- گل های پیازدار
۶- بوتههای دائمی گلدار
۷- گیاهان دائمی پوششی و رونده
۸- گیاهان یکساله رونده
۹- گیاهان حصاری
۱۰- گل های گلخانهای
قسمت عمده آبی که این باغ را مشروب میسازد مانند بیشتر باغهای شیراز از نهر اعظم است. این نهر به جدولهای متعدد تقسیم میگردد که هر کدام را بنا می خوانند و از آن جمله جدول میری می باشد که یک پنجم از نهر اعظم است. باغ ارم از جدول میری مشروب میگردد. علاوه براین، دو حلقه چاه عمیق در باغ حفر گردیده که آب مورد نیاز به وسیله پمپ تأمین شده و با استفاده از لوله کشی به مصرف آبیاری گل های باغ میرسد. از آب لوله کشی شهر نیز برای آشامیدن و مصارف عمارات استفاده میگردد.
- · باغ جهان نما شیراز :
باغ جهاننما یکی از کهنترین باغهای شیراز است و در نزدیکی آرامگاه حافظ که در دوران گذشته جزء صحرای جعفرآباد و مصلی بوده واقع شده است. در دوره سلسله آل مظفر و آل اینجو این باغ و دشت زیردست حوالی آن سرسبز و بسیار آباد بوده است. به دو دشت جعفرآباد و مصلی که همواره پوشیده از باغهای جان نواز و روحافزا بوده در اشعار حافظ شیرازی اشاره شده است و از صفا و سرسبزی آن سخن به میان آمده است. باغ جهاننما همانند سه باغ مشهور دیگر یعنی باغ ارم و باغ دلگشا و باغ تخت قراچه در دوره آل مظفر و آل اینجو یعنی پیش از یورش تیمور گورکانی به شیراز، در نهایت آبادانی بوده است. «ابن عربشاه» مورخ دوره تیمور در عجایب المقدور این باغ را “زینت الدنیا” نامیده است.
باغ جهاننما در هنگام اقامت تیمور گورکانی در شیراز، همچون سایر باغ های نامدار آن دوره مورد توجه واقع شده به طوری که همانند آن باغ را در اطراف سمرقند -که موطن اصلی وی بوده است احداث نموده و آن را جهان نما نامیده بود. باغ جهاننمای شیراز در دوره صفویه نیز آباد و با اهمیت بوده است.
«شاردن» که در دوره صفویه شیراز را دیده است مینویسد: “دروازه شهر (دروازه قرآن) به خیابان بسیار زیبایی منتهی میشود که دراز و باریک است. در دو سوی این خیابان باغ هایی است که جبهه آنها در سمت خیابان دویست پا و هریک دارای سر در و مدخل باشکوهی است با طاق نیم گنبدی و بر فراز هر سر در یک کلاه فرنگی ساختهاند. درهای باغ از دو سو مقابل هم قرار گرفته و قرینه بودن آنها وضع جالبی به وجود آورده است. در وسط این خیابان حوض مربع شکلی است که پهنای این حوض به اندازه خیابان است و برای این که بتوان از دو طرف آن گذشت، سر در باغ های دو سو به اندازه سی پا عقب نشسته است.” از نوشتههای شاردن و تاورنیه به دست میآید که باغ های طرفین این خیابان یعنی باغ جهان نما و باغ نو که در دوره زندیه و قاجاریه تجدید عمارت شده ،همان باغ های دوره صفویه میباشد و در آن عهد رونقی تمام داشته است.
پس از سلسله صفوی، در دوره ناامنی کشور، این باغ تقریباً ویران گردیده است. به روایت میرزا محمد کلانتر فارس در دوره کشمکش بین مدعیان سلطنت، بعد از نادر شاه افشار تا استقرار حکومت کریم خان زند این باغ هم بازسازی شده است. عمارتی که در وسط باغ قرار گرفته مربوط به کریم خان زند است . کریم خان زند این باغ را در سال ۱۱۸۵ ه. ق حصار کشی کرد و عمارت مزبور را در وسط آن ساخت و در اطراف عمارت، خیابان کشیهای زیبا و درختکاری مفصلی ایجاد کرد. طرح این باغ را کریم خان همانند باغ نظر، در داخل باغ، دارای چهار خیابان و در اطراف، دو حوض بزرگ و دو حوض کوچک داده است.
محمد هاشم آصف رستمالحکما که در اواخر دوره زندیه و اوایل دوره قاجاریه میزیسته، باغ جهاننما را بدین نحو وصف کرده است: ” در خارج شهر… یک باب سرا بوستان مربع بسیار وسیعی است که در میانش عمارت چهاردهنهای است و از چهار طرفش حوض های موزون و جدول های پرآب و روان و همه آن باغ پر از سرو موزون و گ لهای رنگارنگ و ریاحین گوناگون و قصر بسیار عالی منقش زرنگاری بر سر درش ساخته و آن سرا بوستان مشرف به باغ دلگشای دیگر… .”
پس از دوره زندیه، در دوره قاجاریه نیز باغ جهان نما یکی از باغ های آباد و باشکوه به شمار میرفته است. حاج حسن میرزا حسن فسائی که در اواسط دوره قاجاریه میزیسته، درباره آن مینویسد: ” باغ جهاننما در جانب صبوی شهر شیراز به مسافت میلی کمتر، حضرت کریم خان زند در سال هزار صد و هشتاد و اند، حصاری از آجر و گچ در مقابل بهای سیصد من بذر گندم کشیده، عمارتی معروف به کلاه فرنگی در میان آن از آجر و گچ در نهایت استحکام ساخته که از صدمه چندین زلزله آسیبی به حصار گچ و عمارت آن نرسیده است، و در داخل باغ چهار خیابان از سروهای آزاد ساخته و تاکنون که نزدیک به صد و بیست سال از کاشتن آنها گذشته به خرمی و تنومندی باقی است.”
فرصتالدوله شیرازی نیز این باغ را چنین وصف نموده است: ” باغ جهان نما در برابر باغ نو واقع شده، بنایش از کریم خان زند است. در وسط حقیقی آن گلگشت عمارتی است هشت گوش، که درمیانش حوضی است از سنگ مرمر؛ در فضای باغ نیز دو حوض و آبشارهای بیمر، چهار خیابان دارد که در آنها سروهای سهی به قطار است و در سایر اراضی آن درختان نارنج و انار، این باغ هم دیوانی بوده.” در دوره قاجاریه عمارت باغ محل پذیرایی مهمانان حکومت هم بوده است.
لرد کرزن سیاستمدار انگلیسی که در دوره قاجاریه شهر شیراز را دیده ، در کتاب «ایران و قضیه ایران» باغ جهاننما را این گونه توصیف کرده است:” در سمت دیگر جاده اصفهان به شیراز قدری بالاتر از حافظیه باغ جهاننما است که درزمان کریم خان باغ وکیل نام داشت و در عهد فتحعلی شاه هنگامی که او والی فارس بود اسمش را تغییر دادند و عمارتی تابستانی در آنجا ساختند، شامل محوطه محصور در حدود ۲۰۰ یارد که حالا چند درخت دارد و رو به خرابی است. در اوایل این قرن عمارت مرکزی آن یا کلاه فرنگی وضع مرتبی داشت و مختص اقامتگاه افراد عالی رتبه انگلیس بود از جمله و.سی.جی.ریچ مأمور مقیم بریتانیا در بغداد که در کردستان اکتشافاتی کرده بود و در۵ اکتبر ۱۸۲۱م از مرض وبا درگذشت و در باغ همان جا مدفون شد.”
مهدی قلی هدایت مخبر السلطنه در سال ۱۳۳۳ ه.ق برابر ۱۹۱۵ م. چند روزی را در باغ جهاننمای شیراز به سر برده است و مینویسد.” باغ جهاننما در آن زمان به میرزا محمد باقر خان پیشکار قوام تعلق داشته و غالب درختان اطراف باغ انار بوده است.”
عمارت باغ جهاننما تا به حال سالم برجای مانده و به شکل هشت ضلعی است. در محوطه داخل عمارت، در وسط، یک حوض از سنگ مرمر یک پارچه ساخته شده و چهار شاهنشین در چهار گوشه آن ایجاد گردیده است. اتاقهای بین شاه نشینها دو طبقه است. نمای عمارت کلاه فرنگی باغ جهاننما از آجر است. در سالهای پیش به وسیله مالک خصوصی پنجرههای چوبی قدیمی عمارت برداشته شده و پنجرههای آهنی و ناهماهنگ با ساختمان نصب گردیده است. بدنه و لبههای حوضها با قطعات سنگهای سرخ فام ساخته شده است. دو خیابان طویل در دو سمت شمال و جنوب و شرق و غرب باغ وجود دارد. دیوارهای آجری و قدیمی باغ از بیرون به همان صورت اصلی ِ خود نمایان است. پس این دیوارها با قطعات سنگ نیمه تراش ساخته شده است. نمای دو سوی دیوارها دارای طاق نما است. لچکیهای طاق نماهای داخلی در دوره زندیه کاشیکاری شده ولی بر اثر بی توجهی کاشی ها فرو ریخته و فقط قطعات کوچکی در بعضی جاها باقی مانده است. دیوار غربی کمی نشست کرده و انحنایی به طرف داخل دارد .
صحن باغ جهان نما مشحون از درختان سرو و کاج کهنسال و مرکبات و انواع میوههاست. این باغ سابقاً از آب رکنآباد مشروب میشده ولی در این زمان که مقدار آب کاریز رکن آباد کاهش یافته ،به جز لوله کشی در قسمتی از باغ ، چاه حفر گردیده که مقداری از آب مورد نیاز این باغ معتبر و تاریخی را تأمین میکند. در حال حاضر این باغ در اختیار صدا و سیمای شهر شیراز است.
- · باغ چهل ستون اصفهان :
شهر اصفهان به برکت وجود زاینده رود دارای باغهای متعدد و دشتهای سرسبز بوده است. باغ شهر اصفهان از جمله باغ شهرهای ایران و نماینده تجربهای کامل در رابطه با طراحی شهری از حدود ۴۰۰ سال پیش – آغاز سلطنت صفویان در اصفهان- است.
باغ چهلستون اصفهان، نمونهای از یک باغ سلطنتی از دوره صفوی است. تا سال ۱۳۲۷ خورشیدی، چون تاریخ دقیق بنا به دست نیامده بود، اظهار نظر درباره تاریخ بنای چهلستون مشکل مینمود. لیکن درهمان سال در نتیجه کاوشهایی که به عمل آمد، درجبهه تالار کاخ، اشعاری در دو کتیبه از زیرگچ بدست آمد که یکی کوتاهتر و بر زمینه صورتی رنگ، بنای تالار چهلستون را به شاه عباس دوم نسبت میدهد و سال اتمام آن را ۱۰۵۷ هجری قمری تعیین میکند و دیگری که طولانیتر است و خطوط آن گچبری برزمینه آبی رنگ است از تعمیرات زمان شاه سلطان حسین حکایت دارد.
یکی از برنامههای شهری دوره شاه عباس اول و پس از انتخاب شهر اصفهان به عنوان پایتخت در سال۱۰۰۷ هجری قمری، احداث خیابان زیبا وطویل چهار باغ و باغهای متعدد در پیرامون آن بود. پی در پی بودن باغها که یادآور مفهوم “باغ اندرباغ” هستند، چون باغ خرگاه، باغ بلبل، باغ هشت بهشت، باغ فتح آباد، باغ کاج، باغ نسترن، باغ خلعت، باغ انگورستان و سایر باغها، از جمله اصول طرح اندازی شهر اصفهان محسوب میگردید. امروزه به جز باغ هشت بهشت و باغ چهلستون، سایر باغها از بین رفتهاند و تنها نامی از آنها باقی است. یکی از این باغها، باغ جهان نما بود که خیابان چهارباغ که از غرب آن میگذشت، به آن رونق بخشیده بود.
درمیان باغ چهلستون، شاه عباس عمارتی به شکل کلاه فرنگی با اتاقهای کوچک در اطراف آن طرح انداخت که هسته اولیه کاخ چهلستون گشت. این باغ درباری جهت پذیرایی از میهمانان دربار شاه درمراسم و جشنها استفاده میشده است و سپس با شروع سلطنت شاه عباس دوم، هفتمین پادشاه صفوی، عمارت چهلستون توسعه داده شد و تالارها و ایوانهایی برآن افزودند. از آن جمله میتوان به تالار آینه، تالار هجده ستون، دو اتاق بزرگ شمالی و جنوبی تالار آینه، ایوان های طرفین سرسرای پادشاهی و حوض بزرگ مقابل تالار با کلیه تزئینات نقاشی، آیینه کاری، کاشیکاری دیوارها و سقفها اشاره کرد. تالارهای وسیع کاخ دردوره شاه عباس دوم نیز محل بار عام و کاخ پذیراییهای رسمی بوده است. این کاخ در سال ۱۰۵۶ هجری قمری( ۱۶۴۲میلادی) با حضور شاه عباس دوم و سفیران کشورهای خارجی افتتاح شد.
در دوازدهمین سال سلطنت شاه سلطان حسین، کاخ چهلستون دچار حریق شده و سپس تعمیراتی در آن و به احتمال زیاد مطابق سابق به عمل آمده است. بنابر اظهار نظر سیاحان همچون فلاندن و کست در زمان پادشاهی محمد شاه قاجار ونیز مادام دیو لافوآ، در سال ۱۲۹۸ هجری قمری، باغ چهلستون به حالت اصلی خود باقی بوده اما از سال ۱۳۰۰ هجری قمری در زمان ظل السلطان – فرزند ناصر الدین شاه و والی اصفهان – خرابی بسیار در این عمارت به عمد راه یافته است.
باغ چهلستون از نخستین بناهایی است که در آن تزئین وسیع، آینهکاری، نقاشیهای بزرگ دیواری و ستونهای چوبی، با سرستونهای مقرنس به کار رفته است. تمام دیوارها با آینههای قدی و شیشهها و نقاشیهای رنگی و زیبا تزئین شده بوده و همه درها و پنجرهها از نوع منبت و خاتم بوده است. مهارت و استادی ایرانیان در طرح این کاخ به خوبی مشاهده میشود که درآن فضای خارج از عمارت با فضای داخل آن، چنان مربوط و هماهنگ است که نمی توان تشخیص داد کجا یکی پایان مییابد و دیگری آغاز میگردد. ایوان اصلی و چشمگیر کوشک با ستونهای متعدد که از ویژگیهای بنا محسوب میگردند، موجب تسمیه بنا به کاخ چهلستون گردید. در ایران تعدد و کثرت را بیشتر با عدد چهل بیان میکنند و به طور تصادفی چون تعداد ستونهای تالار، بیست عدد و انعکاس عمارت و ستونها هم در استخر مقابل آن به خوبی مشهود است، این کاخ با انعکاس آن در آب مفهوم «چهل ستون» پیدا می کند. هریک از ستون های بیست گانه تالار ازیک تنه درخت چنار تشکیل شده و بر روی آنها لایه نازکی از تخته رنگ شده وجود دارد که سابقاً با آینه و شیشههای رنگی پوشیده شده بود.
استخرِ مقابل عمارت به طول ۱۱۰ متر و عرض ۱۶ متر هماکنون نیز طراوت و زیبایی خاصی به این کاخ می دهد. درگذشته جهش آب درحوض وسط تالار از دهان شیرهایی که درچهار گوشه حوض قرار داشتند و فوارههای سنگی که نقطه به نقطه در جوی کوچک اطراف عمارت قرار داشتند، صفای مخصوصی به این عمارت میداده است. تناسبات استخر مقابل کاخ برای دیدن تصویر کاخ در آب و تیرگی کف استخر به منظور هرچه عمیق تر نشان دادن آن طراحی گشتهاند.
چهارقطعه پایه ستونهایی که به صورت مجسمههای شیر و انسان در چهار گوشه استخر قرار دارند و دو تخته سنگ حجاری شده به شکل چهار شیر که در دو باغچه طرفین خیابان ورودی این عمارت قرار دارد و از تزئینات درون باغ محسوب می گردند، در اصل متعلق به این کاخ نیست و تنها آثار برجای مانده از قصرهای زمان صفویه به نام “سرپوشیده” و ” آینهخانه” هستند که امروز دیگر وجود ندارند.
از ایوان چهلستون سه در به تالار پذیرایی که تمام عرض کوشک را اشغال کرده، راه دارد. دیوارهای بالا را سه تابلو رنگ روغنی بزرگ زینت داده و به تماشاگران کمک می کند تا زندگی پر غوغا و با نشاط قرن هفدهم را در نظر مجسم سازند. یکی از این تابلوها شاه عباس را هنگام پذیرایی از خان ازبک نشان میدهد. شاه و خان هردو در یک شاه نشین نشستهاند. نقاشی های پایین دیوار این تالار پذیرایی، همانند عالیقاپو مناظری از تفریحات ییلاقی و روستایی را نشان می دهد. همانند بنای چهلستون، باغ آن نیز دستخوش تغییراتی بوده است که ازمهمترین آنها می توان به احداث خیابان سپه بر سمت شمالی باغ ، و تغییر ورودی باغ از ضلع شرقی به ضلع شمالی و ایجاد جلوخان نیمدایره شکل امروزی از دوره پهلوی اشاره نمود. درجبهه جنوبی باغ نیز دخالت هایی در عرصه باغ به چشم میخورد که شکل کلی باغ را تحت تأثیر خود قرار داده است. درهمین زمینه میتوان به دیوارهای از بین رفته اطراف باغ نیز اشاره کرد که نقش آن درتغییر فضای داخل باغ به میزان زیادی احساس می گردد.
اگراز سر در ورودی اصلی به سمت داخل باغ حرکت کنیم، منظره کاخ و تصویر درون آب سوی حرکت را مورد تاکید قرار می دهد. محور اصلی نیز جهت حرکت را به کمک ردیف درختان دو سوی استخر کشیده میانی، به خوبی مشخص می نماید، بدین ترتیب که فضایی ممتد و جهت دار به سمت کوشک اصلی ایجاد می کند و همچنین استخر آب بر مطلوبیت فضایی این محور میافزاید. از سوی دیگر ایوان چهلستون رابطه بصری بین بیرون و اندرون کوشک را برقرار میسازد و حد فاصل آنهاست.
باغ چهلستون تقریباً مسطح و دارای شیب بسیار کمی است که به هدایت آب در جوی ها و کرت کمک می نماید. این باغ با مساحتی بیش از ۶۷۰۰۰ متر مربع به شکل مربع مستطیل با طول و عرض تقریباً برابر است که متأسفانه در اثر تصرفاتی که صورت پذیرفته، شکل اصلی آن تغییر یافته و بخش هایی از آن در سمت جنوبی جدا گشتهاند. باغ به کمک یک محور اصلی طولی درجهت شرقی – غربی که استخر آب کشیده را در میان دارد و یک محور عرضی بدون جوی آب به چهار قسمت اصلی تقسیم گشته است. این محور عرضی با گذر از ایوان ستوندار در سوی دیگر نیز تداوم یافته است. ایوان به عنوان فضایی میانی، پیوند میان فضای باز و فضای بسته را مورد تأکید قرار میدهد.
محور طولی دیگر که از سمت شمالی کوشک میگذرد دارای جویی در میان است که آب جوی شاهی بدان وارد می شده است. آبراههای از بلوک های سنگ قواره در پیرامون کوشک میانی قرار دارد و داخل حوض های کوچکی می گردد. جزئیات این آبراههها، یادآور نمونههای موجود در پاسارگاد است و سنتی مداوم از زمان هخامنشیان را به نمایش میگذارد.کوشک اصلی – کاخ چهلستون – یک سوم بالایی باغ جای گرفته است. سایر کرت بندی ها و تقسیمبندی های باغ از تناسبات قائمه پیروی کرده و باغ متقارن است.
باغ چهلستون به عنوان فضای درباری و محلی برای پذیرایی رسمی از میهمانان خارجی شکل گرفته است. از آنجایی که نقاشی های با ارزش بر دیوار تالار اصلی از زمان صفویه بر جای ماندهاند، امروزه تالار اصلی خود به عنوان موزه مورد بهره برداری قرار گرفته است.شاخه سوم از جوی شاهی پس از گذر از باغ بلبل یا باغ هشتبهشت وارد باغ چهلستون می شده و مورد استفاده آبیاری گیاهان باغ قرار می گرفته است. امروزه از یک چاه عمیق بدین منظور استفاده می شود. جدا از جنبه عملکردی حضور آب در باغ، آب از نظر زیبایی نیز مورد توجه قرار میگیرد. آب به شکل ساکن در استخر میانی محور اصلی و نیز با حرکت در پیرامون کوشک اصلی بر این جنبه از نظام آبیاری تاکید می کرده است.
مادام دیولافوآ، در مورد آرایش گیاهان در باغ چهلستون در سفرنامه خود آورده است که درختان چنار بلند با شاخههایی تا رأس تراشیده در امتداد محور اصلی و دو طرف استخر، در جشنها مزین به نور بودند. در پای آنها گل ها بدون توجه به رنگ و جنس، در کرت ها یونجه و یا مرغ و درون کرت ها، درختان میوه بدون تزئینات گل در پای آنها قرار داشتند.
نظم گیاهی وگونههای گیاهی امروز باغ چهلستون از آنچه در گذشته بوده، متفاوت است. بسیاری از درختان چنار بزرگ و کهنسال از بین رفته اند و گونههایی همچون توت، افرا، برگ بو، گردو و انجیر در باغ یافت می شوند. سایر گونههای گیاهی موجود آبشار طلایی، همیشه بهار رزهفت رنگ، بنفشه، مینا چمنی، شب بو و شمعدانی هستند. درختان اصلی باغ چهلستون چنار، کاج و نارون هستند که در پیرامون کرت ها قرار گرفتهاند.
محدوده باغ چهلستون با دیواری محصور بوده که در ضلع شرقی که ورودی اصلی در آن جای داشته، دارای نمایی متفاوت از سایر نقاط دیوار بوده. این حصار، باغ را از محیط اطراف جدا میکرده است. با توجه به طولانی بودن محور اصلی، دید اصلی به سوی کوشک بسیار ساده و یکباره بوده درختان دو سوی این محور برمعماری فضای باغ تأکید می کنند که این تاکید با وجود محور آب دو چندان نیز می گردد. در فضای باغ به دلیل وجود کرت بندی های طولی و عرضی و متعدد، فضاهایی گوناگون قابل کشف است که منظر باغ را بسیار متنوع کرده است.
- · باغ عفیف آباد (گلشن) شیراز :
باغ گلشن یکی از باغ های قدیمی شیراز است. این باغ در دوره صفویه از باغهای آباد و مهم شیراز و محل نزول پادشاهان بوده است. یعقوب خان ذوالقدر حکمران فارس در زمان شاه عباس صفوی، در قسمتی از اراضی این باغ قلعهای محکم ساخته و برای بنای این قلعه سنگهای گورستان جعفرآباد و مصلی را به کار برده است. پس از صفویه این قلعه ویـران شد و این باغ ،سـال ها رونق و آبادانی خود را از دست داد. در سال ۱۸۶۳م (۱۲۸۴ ه.ق) میرزا علی محمد خان قوامالملک عمارت و باغ فعلی را احداث نمود. وی برای آبیاری درختان باغ کاریز لیمک را که در قصر قمشه بود خریداری کرد. در آن دوره که معاصر حکومت قاجاریه است، باغ گلشن یکی از زیباترین باغ های شیراز به شمار می رفته است. دور این باغ حصاری از چینه گل کشیده و انواع درختان میوه به جز نارنج و خرمالو در آن کاشته بودند. همچنین خیابان هایی با ردیف درختان سرو و صنوبر و چنار و بید و عرعر و آبشارهای سنگی با آب جاری و دائمی در باغ احداث کرده بودند. در دو جانب آبشارها، گیاهان مرغ و چمن کاشته بودند. حوضی که در صحن عمارت این باغ بوده بازمانده سالیان ویرانی باغ است.
در ورودی اصلی باغ گلشن رو به شمال است. در نمای سر در باغ، چهار ستون گچی ساده مشاهده میشود که سرستونهای آنها با اقتباس از طرح سرستونهای تخت جمشید گچبری شده است. در دو طرف دهلیز ورودی اتاقهایی برای سکونت خدمه ساخته شده و سقف این دهلیز با قابهای چوبی دارای اشکال هندسی مرتب و زیبا پوشیده شده است. بر روی هلالی پیشانی سمت داخلی دهلیز ورودی با کاشیهای هفت رنگ نقاشی شده در دو سوی دهلیز ورودی دیوار باغ است. در فاصلههای معین دیوار باغ ستونهایی با تزئینات آجری ساخته شده است. در جانب غربی ساختمان ورودی و پشت دیوار، حمام باغ واقع است. این حمام نمونه جالبی از حمامهای قدیمی شیراز است.
ساختمان باغ گلشن در وسط باغ قرار گرفته و دو طبقه است. طبقه زیر دارای زیرزمینی کاشیکاری و محوطه وسیعی است و آب نمای زیبایی در وسط آنساخته شده که آب زلال در آن روان است. نمای شرقی این زیر زمین از پنجرههای مشبک آهنین پوشیده شده است.مدخل اصلی این عمارت در سمت شمال واقع شده که به وسیله چند پله سنگی به تراس سرپوشیده زیبا و ایوان طبقه دوم مربوط میشود.
دورادور طبقه دوم عمارت را ایوانی با ستون های زیبا در بر میگیرد که به همه اتاق های این طبقه ارتباط دارد و در وسط جانب مشرقی ساختمان ،ایوانی وسیع و شکوهمند با چهار ستون بلند ایجاد شده است. سقف این ایوان با قطعات چوبی چهارگوش و شش گوش پوشیده شده و روی آنها با نقاشیهای رنگ و روغن گل و بوته و مناظر ساختمانها و رودخانهها و شکارگاه ها و رزمگاه ها تزئین گردیده است. دیگر ستون های ایوان های عمارت هم از گچ ساخته شده و همه سرستون ها دارای گچبری های زیبایی است. دیوار تالار اصلی و ایوان ها و اتاق ها مزین به مقرنس کاری ها و گچبری های مفصل است و سقف آنها دارای نقاشی میباشد.
هلال پیشانی عمارت کاشیکاری است. نمای غربی ساختمان نسبت به جانب شرقی آن سادهتر میباشد و ایوان جنوبی از نظر تزئینات تقریباً همانند ایوان شمالی است. همه درهای این عمارت منبت کاری و نفیس و پنجرهها و درک های چوبی ساختمان دارای شیشههای رنگی بسیار زیبا است. تزئینات داخل ساختمان هم از زیبایی های خاصی برخوردار میباشد. اتاق ها دارای سقف چوبی با زینتهای منظم هندسی و بدنه و دیوارها رنگآمیزی و نقاشی شده است. زیباترین سالن این عمارت تالار بزرگ پذیرایی آن است. اِزاره این تالار از سنگ مرمر است و در بالای دیوارها یک رشته گچبری های رنگارنگ وجود دارد. این ساختمان در هر دو طبقه تقریباً دارای سی اتاق و تالار است. عمارت باغ از بعضی جهات شباهت هایی به باغ ارم شیراز دارد.
نمای اصلی عمارت باغ گلشن همچون باغ ارم رو به مشرق است. در جلو این بنا حوض بسیار وسیعی با لبههای سنگی وجود دارد که پیوسته آب از میان آن روان است. از جلو حوض خیابان اصلی باغ شروع میشود که در وسط دارای آب نما و گلکاری است، و در دو سوی آن درختان سرو و کاج و چنار کهن وجود دارد، و در محوطه وسیع باغ، باغچههای بزرگ ایجاد شده که به وسیله خیابان ها و راهروها از یکدیگر مجزا میشوند. این باغچهها با نظم خاصی کرت بندی و از درختان میوه دار گوناگون به ویژه انار پوشیده شده و همچنین صنوبر و بید و عرعر و درختان بسیار دیگر در آنها کاشتهاند. در سمت شمالی باغ هم محوطه وسیعی وجود دارد. در سال های پیش به وسیله وزارت فرهنگ و هنر تعمیرات مفصلی در باغ گلشن به عمل آمده است.
- · باغ شاهزاده ماهان کرمان :
باغ شاهزاده ماهان در عصر قاجار در دوران یازده ساله فرمانروایی عبدالحمید میرزا ناصر الدوله (۱۲۹۸ تا ۱۳۰۹ ه . ق) احداث گردیده که با مرگ وی ساخت باغ ناتمام مانده است.
باغ شاهزاده ماهان با وجود همه کیفیتهای طبیعی و مصنوع خود به خاطر دگرگونی شرایط سیاسی و اجتماعی دوران برای مدت طولانی خارج از سکنه و متروک ماند و دچار آسیبهای فراوانی گردید. خرابیهای وارد شده ، کلیه قسمت های باغ را شامل می گردید. ویرانی ها شامل بناهای اصلی و همچنین محوطه باغ بوده است. باغسازی و عناصر شکل دهنده باغ نیز (مانند آبراههها، استخرها، پیاده روها و بالأخره طبیعت گیاهی باغ، نظیر درختان، کرت ها و بسترهای گلکاری) از این گزند در امان نبودهاند.
باغ شاهزاده یک بار در سال ۱۳۳۷ و بار دیگر پس از زلزله سال ۱۳۶۰ که در آن آسیب هایی دید، مرمت شد. سپس به وسیله اداره فرهنگ و هنر خریداری گردید و در فهرست آثار ملی به ثبت رسید.
این باغ علاوه بر این که باغ سکونتگاه بوده ، برای مراسم پذیرایی نیز از آن استفاده میشده است. دو محوطه باز جلوی سردر خانه و بالاخانه با نردههای چوبی گویای این مدعاست. وجود عمارت زعیم باشی در باغ، نشانگر آن است که باغ علاوه بر مالک اصلی آن که برای فصل یا فصولی از سال در آنجا اقامت داشته، ساکن دیگری نیز داشته است که در طول سال، عهدهدار مراقبت از باغ بوده و به طور دائم در باغ ساکن بوده است. باغ شاهزاده در دورههای بعدی به مالکیت اشخاص دیگر در آمد. این باغ در مسیر عبوری کرمان به بم و در مسیر جاده ابریشم واقع بوده و همین امر این محل را برای احداث یک باغ اشرافی مناسب میساخته است.
در ۵۰۰ متری شمال باغ، باغ مزار تاریخی دوران صفوی قرار دارد که به نام باغ مزار چهارسید معروف است.شیب منطقه احداث باغ در حدود ۶/۴ درصد درجهت شمالی – جنوبی در طول محور اصلی باغ است.ورودی اصلی باغ شاهزاده در قسمت شمالی آن قرار دارد که همزمان با ساخت باغ شکل گرفته است. دو ورودی دیگر در ضلع غربی باغ برای ورود باغ به قسمت های خدماتی و یک ورودی در جنوب باغ نیز وجود دارد.
باغ شاهزاده ماهان کرمان یکی از نمونه باغ تختهای ایرانی است که از شرایط مساعد طبیعی ممتازترین بهره برداری را نموده است. باغ شاهزاده، ماهان در عصر قاجار در دوران یازده ساله فرمانفرمایی عبدالحمید میرزا ناصرالدوله (۱۲۹۸ ه . ق تا ۱۳۰۹ ه. ق) احداث گردید که با مرگ وی ساخت باغ ناتمام ماند. محل استقرار این باغ در نزدیکی مقبره «شاه نعمت الله ولی» در دامنه ارتفاعات جوپار است.وجود خاک حاصلخیز، آفتاب لازم، وزش باد ملایم و نسیم و بالاخره دسترسی به آب (قنات تیگران) امکان ایجاد باغی در آن مقیاس را در گسترهای خشک و بی آب و علف، معجزه گونه فراهم ساخته است.
باغ تخت شاهزاده در دامنه ارتفاعات جوپار به مساحت۵/۵ هکتار با شکلی مستطیلی با شیبی حدود ۶/۴% شکل گرفته و حصاری بلند آن را از جو نامساعد اطراف جدا میسازد.
آب منبع حیات بخش این باغ از بخش فوقانی باغ داخل میگردد. محورهای اصلی و فرعی و تختهای مسطح در نظر ویژهای آبیاری شده و سبز انبوه و کم نظیری را در چارچوب طرح باغ به وجود آورده است. نهر آبی که وارد باغ میگردد در جهت طولی باغ به گونهای توزیع می گردد که علاوه بر آبیاری کرتها و مسیرها با استفاده از شیب تند زمین که شرایط اولیه باغ تختهای است بر روی محور اصلی و میانی باغ به صورت نهری وسیع، آبشرهها و آبشارها به عنصر اصلی کیفیت بخش باغ بدل میگردد.
در دو انتهای محور اصلی، یعنی در برابر اولین تخت که بنای اصلی روی آن قرار دارد و ورودی باغ، برابر سر در خانه، دو استخر طراحی گردیده که سطح وسیع آب، صدا و جهش آب و فواره های آنها به مطبوعیت باغ میافزاید.
بناهای باغ عبارتند از کوشک اصلی یعنی سکونتگاه دائمی و یا فصلی مالک که در انتهای فوقانی باغ قرار دارد. سر در خانه در مدخل باغ به صورت بنایی خطی جبهه ورودی باغ را اشغال کرده و در دو طبقه بنا گردیده است. طبقه فوقانی دارای اطاق هایی است که برای زندگی و پذیرایی پیش بینی شدهاند. سایر بناهای خدماتی باغ از حصار اصلی استفاده نموده و به صورت دیواری مرکب بناهای مختلف خدماتی را در نقاط مناسب در خود جا داده است. ورودی های فرعی باغ نیز در دو ضلع طولی پیش بینی شدهاند. طرح اندازی باغ شازده از چشم اندازهای باغ که از ویژگی های اصلی باغ تختها میباشد به بهترین وجه استفاده نموده است. دید روهای ممتد در جهت طولی باغ از کوشک اصلی به سایر قسمتهای باغ و بالعکس از سردر خانه غنای خاصی به زندگی در باغ میدهد. مناظر بیرونی باغ که از داخل و یا از بیرون باغ قابل رؤیت هستند، در نمایش تضاد دو کیفیت زیست محیطی باغ و خارج باغ از نمونههای کم نظیر و منحصر به فرد باغ شازده میباشد.
نظم درختکاری، انتخاب مناسب گیاهان در ایجاد سایه و یا رنگ آمیزی متناسب در فصل های مختلف باغ ارزش های استثنایی ای را برای آن تعریف میکند. باغ شازده ماهان در اوج والایی و شادابی کیفیتهای طبیعی و مصنوعی خود به خاطر دگرگونی شرایط سیاسی و اجتماعی دوران، برای مدتی طولانی خالی از سکنه و متروک ماند و دچار آسیب های فراوانی گردید. خرابی های وارد شده کلیه قسمتهای باغ را در بر میگیرد.ویرانیها شامل ویرانی بناهای اصلی و همچنین محوطه باز باغ میگردد. یعنی باغ سازی و عناصر اصلی شکل دهنده باغ نیز (آبراهها، استخرها، پیاده راهها و بالأخره طبیعت گیاهی باغ نظیر درختان، کرتها، بسترهای گلکاری) از این گزند در امان نمیمانند.باغ یک بار در سال ۱۳۵۷ خورشیدی مرمت گردید. همچنین در زلزله سال ۱۳۶۰ آسیب هایی دید که مرمت شد.
این باغ به دلیل ویژگی ها و جذابیتهای تاریخی و ارزش های فضایی که دارد به عنوان یکی از نمونه باغ تختهای ایرانی مورد توجه دوستداران باغ ایرانی است. علاوه بر این باغ به عنوان فضایی تفرجگاهی، پذیرای عده زیادی است که برای گذران اوقات فراغت از مناطق اطراف به آنجا رفته و ساعاتی را در آن میگذرانند.
باغ شاهزاده ماهان با مختصات جغرافیایی۳۰ درجه و ۴ دقیقه عرض شمالی و ۵۷ درجه و ۱۷ دقیقه طول شرقی میباشد.ارتفاع این منطقه از سطح دریای آزاد ۱۸۵۰ متر است. با توجه به این که باغ شاهزاده در دامنه کوه جوپار قرار گرفته ، از ارتفاع ۲۰۰۰ متر از سطح دریای آزاد برخوردار است. این باغ در فاصله ۳۵ کیلومتری جنوب شرقی شهر کرمان و در فاصله شش کیلومتری شهر ماهان در مسیر جاده کرمان ـ بم در نزدیکی ارتفاعات جوپار بنا گردیده است.
واقع شدن منطقه در مسیر عبوری کرمان به بم و در مسیر جاده کهن ابریشم از عواملی است که این محل را برای احداث یک باغ اشرافی مناسب می ساخته است. باغ شاهزاده به گونهای استقرار یافته که حداکثر استفاده از مناظر بدیع داخلی را به صورت زیر امکان پذیر میسازد: در بدو ورود ، به ویژه در طبقه فوقانی سردرخانه به غیر از دیدها و مناظر بیرونی باغ، منظره چهارباغ و در جهت عکس آن منظره کوه را امکان پذیر میسازد. این مناظر عمده یعنی رؤیت حرکت آب، حوض ها و آبشارها هرکدام به نوبه خود تأکیدی بر محورهای عمود بر محور اصلی دارند و توأم با نظام گیاهی مناظر بدیع داخلی را ارائه میدهند.باغ در بستر کویر در میان ارتفاعات جوپار و بلوار شکل گرفته است. کوههای پر برف جوپار منظر زیبایی در محور اصلی باغ ارایه میدهند که ویژگی خاص این منطقه است.
وجود ارتفاعات بلند رشته کوههای جوپار به ویژه منظری بسیار جالب برای باغ در این گستره فراهم آورده است. در این بستر باز، باغ با دیوارهای نسبتاً بلندی محصور گردیده و با انبوه ویژهای از درختان همچون نگینی در کویر خودنمایی میکند.ورودی به باغ از این گستره باز و فضای بکر کویری ـ از مسیر یک چهار باغ است که با درختان به ایجاد فضایی ممتد و جهت دار به سوی باغ هدایت میگردد.
سردر ورودی به صورت حجمی شفاف، ایجاد فضای واحدی میان این پیش فضا، چهارباغ و داخل باغ مینماید. در داخل این بنا دید به فضاها در دو سوی محور اصلی باغ امکان پذیر بوده و فضای بیرونی با درون باغ به صورت سیال و در یکدیگر ادغام میشوند.
در بدو ورود به باغ کل فضای باغ در راستای محور اصلی و در ادامه آن و مناظر ارتفاعات جوپار رؤیت میشود. این چشم انداز طولانی با حجم بالا خانه در انتها بسته می شود و با حضور درختان در دو جانب محور که در مواقعی از سال رنگ های متفاوت دارند تقویت میشود.حضور جریان سراسری آب در محور اصلی باغ، آبشارها و صدای آن به تعریف این محور کیفیت مطلوبی میدهد؛ و انعکاس درختان و بنای سردرخانه و بالاخانه در دو استخر باغ ابعاد جدیدی به فضا می دهد. نور و سایه نیز به سهم خود در این فضاسازی نقش مهمی را ایفا میکنند.
باغ به خاطر اختلاف سطح حدوداً ۲۰ متری در طول محور اصلی به طور مناسبی تقسیم بندی گردیده است. این تقسیم بندی سطوح که از شیب طبیعی ناشی میشود ماهیت باغ تخت را تعریف میکند. شکل اصلی باغ شاهزاده مستطیلی با نسبت تقریبی چهار به یک میباشد. طول کلی داخل باغ ۴۰۷ متر و عرض آن ۱۲۲ متر است.تقسیم بندی کلی باغ به صورت یک محور طولی و دو کانون (محوطه بنای اصلی باغ در قسمت بالا و محوطه ورودی در قسمت پایین) قابل تشخیص است.محورهای فرعی به صورت افقی و عمود بر محور اصلی در مرز اختلاف سطح ها، کرتها را که شمار آنها در هر طرف هشت میباشد به وجود آوردهاند.
بناهای باغ به سه دسته تقسیم شدهاند: بنای اصلی در بالاترین تخت قرار دارد. بنای سردر خانه در بخش ورودی و سایر بناهای خدماتی مماس به دیوار اصلی و خارج از آن واقع شدهاند.سطح بنای بالاخانه ۴۸۷ متر مربع و سطح سردر خانه ۲۳۴ متر مربع و فاصله این دو از یکدیگر ۳۲۵ متر است. در رابطه تنگاتنگ با نظام فضایی و نظام هندسی باغ است. محدوده باغ با دیواری بلند و مرکب محصور گردیده است . این دیوار با بناهایی که در داخل آن و یا با تصرف بخشی از وسعت بیرونی باغ مشخص شده، باغ را از محیط خارج جدا میسازد. زمین آرایی تخت باغ، و طبقه طبقه شدن آن از طریق سطوح کرتها، سطح باغ را آینه وار در معرض دید قرار میدهد و بنابراین رابطه ساده بین نظاره گر و زمین مسطح به صورت غنی تری در میآید و مشارکت نقش توپوگرافی زمین در فضای باغ را تشدید میکند. جریان آب به ویژه حوض ها علاوه بر تاکید محورها و آب نمای سراسری به صورت آب شرهها سطوح شفافی را بروی زمین برای انعکاس دیگر عناصر ارایه داده است. درختهای سایه افکن ویژگی های معماری فضای باغ را تاکید و تشدید میکنند.
سردرخانه از معماری شفافی برخوردار است که امکان رؤیت چند جانبه باغ را میسر میسازد. از جمله، منظری که از ارتفاع فوقانی به سمت بالاخانه و پایین کوهها جوپار که در فصول مناسب پوشیده از برف هستند رؤیت میشود از یکسو، و منظر دیگری که به سمت مقابل ورودی باغ در امتداد چهار باغ تا دور دست کوههای بلوار ادامه می یابد.
بنای بالاخانه طویل ترین بنای منفرد باغ میباشد که عمود بر محور اصلی و در انتهای آن قرار گرفته و بخش پایانی محور محسوب میشود. با این که در پشت آن قسمتی از حیاط واقع است اما از آنجا که حیاط مذکور اهمیت حیاط اصلی را ندارد این حجم از بنا رابطه اصلی را با حیاط پشتی قطع میکند.
سطوح کف در باغ عمدتاً از مخلوط قلوه سنگ با ملات تشکیل شده است این ترکیب در دو محدوده اطراف بالاخانه و سردرخانه توسط نقوش هندسی تزئین میگردد. از آجر در پلهها و حاشیه باغچهها استفاده شده و سنگ در مرز میان کرتها با پیاده راهها و دیگر لبه بندیها وجود دارد.
مصالح بناهای باغ عمدتاً آجر و اندود میباشد که در جاهایی مانند سردرخانه توسط کاشی نره مزین گردیده است. بنای بالاخانه کلاً اندود میباشد. دیواره باغ اندود کاهگل است که در نزدیکی سردر خانه و بالاخانه به دلیل خصوصیت فضایی محوطههای مذکور به ترکیب آجر و اندود گچ تبدیل میگردد.باغ شاهزاده ماهان در مقایسه با انواع باغ ها اعم از باغ ـ شکارگاهها، بستان ها، باغ قلعهها و باغ سکونتگاه ها در زمان ساخت خود (دوره قاجار) به عنوان فضایی سکونتگاهی و تفرجگاهی شکل گرفت. با توجه به وجود دو محوطه وسیع در جلوی بالاخانه و سر در خانه که با نردههای چوبی محصور شدهاند نشان میدهد که باغ علاوه بر سکونتگاه محلی برای پذیرایی و تشریفات نیز پیش بینی شده بود.
منبع حیاتی باغ شازده جریان آب هایی است که از کوههای اطراف سرچشمه می گیرد. قنات تیگران که از ارتفاعات کوه جوپار سرچشمه میگیرد منبع آب این باغ است. جریان فوق از مرتفع ترین سطح وارد باغ گردیده و نظام آبیاری طراحی شده باغ را به وجود میآورد.نظام آبیاری در باغ شازده کلاً تابع دو اصل میباشد. یکی آبیاری گیاهان باغ و دوم بهره برداری از موجودیت و کیفیتهایی که آب میتواند در باغ ایجاد نماید.بررسی وضع اولیه باغ نشان میدهد که حرکت پلکانی آب در محور میانی تا بیرون از باغ نیز ادامه داشته است. این فضا در حال حاضر با رواق هایی بازسازی و سنگ فرش شده است. دو استخر اصلی باغ در قسمت بالا و در قسمت ورودی دارای فوارههایی بودهاند که آب را به ارتفاع قابل ملاحظهای پرش میدادند. این راه حل کمتر در باغ های ایرانی دیده شده است و یقیناً متاثر از شناخت باغ ها و چشمههای اروپایی است.
انتخاب و آرایش گیاهان در باغ شاهزاده ماهان نقش تعیین کنندهای در هویت باغ دارا میباشد.درختان و نباتاتی که در بستر منطقه باغ شاهزاده ماهان دیده میشوند به ترتیب زیر میباشند:
ـ درختان همیشه سبز و باد شکن: درختان سوزنی برگ مانند کاج ها، سروها
ـ درختان سایه دار: درختان برگ پهن مانند نارون وحشی و چتری، زبان گنجشک یا وَن، چنار و سپیدار. این درختان علاوه بر این که از نظر ایجاد سایه اهمیت دارند در آب و هوای منطقه مقاومت میکنند.
گیاهان زینتی: از گیاهان زینتی از قبیل سروهای زینتی پیراکانتا و گونههای ارس زینتی و شیر خشت که در زمستان گل های ریز میدهد.
درختان میوه در کرت ها کاشته میشوند و خصوصاً از دیدروهای سمت بالاخانه به پایین در فصولی که میوه دارند منظر جالب و رنگارنگی را به وجود میآورند.درختان دیگر در باغ، بید، ون، بم، شنگ و کاج هستند.
- · باغ نیاوران تهران :
حکومت پادشاهان قاجار که تا سال ۱۹۲۵م. به طول انجامید سبب رونق یافتن تهران که تا آن زمان دهکده ای در دامنه کوههای البرز بود، گردید. تا آن زمان در تهران جز باغ های بزرگ با انواع مختلف و متعدد درختان به خصوص درختان چنار، چیزی یافت نمیشد.با آغاز حکومت قاجارها، آقا محمد خان قاجار بنیانگذار حکومت قاجار و فتحعلی شاه که بعداً جانشین او شد، باعث دگرگونی شهر تهران شدند. تهران زیر نظر فتحعلی شاه (۱۸۳۴-۱۷۹۷) دوباره احیاء شد. او اقامتگاه سلطنتی را تزیین کرد و دستور ساخت محل سکونتی به نام بادگیر و اندرونیش را در آنجا داد.
گستردگی شهر تهران از قرن نوزدهم آغاز شد. فتحعلی شاه و جانشینانش تعدادی باغ در شمال تهران بر دامنههای رشته کوه البرز بنا کردند که بعدها منطقه ییلاقی شمال تهران را تشکیل داد. یکی از این کاخهای سلطنتی کوهپایهای «کاخ نیاوران» است که گذار زمانی طولانی به درازای یکصد و شصت سال در دوران پرفراز و نشیب تاریخ معاصر ایران، وقوع حوادث گوناگون و برگزاری مجالس، مراسم و مناسبتهای بسیار در عرصه کاخ باشکوه «صاحبقرانیه»، این عمارت عظیم ییلاقی پادشاهان قاجاری را به مثابه فضایی شاخص در صحنه وقایع سیاسی دو قرن اخیر در ایران مطرح مینماید.
قصر نیاوران در باغی در دهکده نیاوران ساختهشد، فتحعلی شاه و محمدشاه هر یک منزلگاه ییلاقی در این مکان ساخته بودند و ناصرالدین شاه با تخریب آن، خود قصر نیاوران را ساخت. در سیامین سال حکومت ناصرالدین شاه، قصر نیاوران به قصر صاحبقرانیه تغییر نام داد.اولین بنای قصر نیاوران در سال ۱۲۶۷ هـ . ق آغاز شد. این قصر در سالهای بعد، بار دیگر ساخته شد و یا در شکل ظاهری آن تغییرات عمدهای لحاظ گردید. همانگونه که ذکر شد، در سال ۱۲۶۷ هـ . ق ناصرالدین شاه دستور داد عمارت جدید سلطانی را در قصبه نیاوران بنا کنند و بازاری مشتمل بر یکصد باب دکان در نیاوران بسازند.
در سال ۱۲۶۸ هـ . ق ناصرالدین شاه دستور عزل میرزا تقی خان امیرکبیر از صدارت را داد و به جای وی میرزا آقاخان اعتمادالدوله به صدارت نشست. در همین سال در قصر نیاوران مراسم سلام عید فطر به طور رسمی صورت گرفت و تشریفات رسمی نظام انجام شد و برای اولین بار در این قصر هیئتهای خارجی به حضور ناصرالدین شاه رسیدند. با برگزاری این مراسم با شکوه، قصر نیاوران در کنار قصرهای دیگر ناصری قرار گرفت. بدین ترتیب این قصر درست در سالی که مدرسه دارالفنون افتتاح گردید، مورد استفاده ناصرالدین شاه قرار گرفت. هرچند قبل از اتمام کارهای ساختمانی آن، ناصرالدین شاه بارها در آن بیتوته کرده بود.
بنا بر گفتهها، در سال ۱۲۷۶ هـ . ق اعتمادالسلطنه از قصری که باشکوهش مینامیدند و از آن به عنوان یکی از «قصور رفیعالبنا و با روح و صفا» یاد میکردند، ایراد گرفت و در پس آن، بعد از گذشت چندی قصر سلطنت آباد ساخته شد. به احتمال فراوان در این دوره زمانی تا سال ۱۲۹۷ هـ . ق که تحولی کلی در عمارت نیاوران صورت گرفت، شاه و نزدیکانش برای تجدید بنا در شکل ساختمانی قصر نیاوران، رایزنیهای فراوان داشتند.
در زمان مظفرالدین شاه، دیواری از شرق به غرب در قسمت شمالی صاحبقرانیه کشیدند. در زمان احمد شاه هم دیواری در شمال قصر جهان نما کشیدند و قصر و دیوانخانه را از محل حرم جدا کردند. در زمان پهلوی اول مقداری از دیوار میان دیوانخانه و حرمسرا را که به دستور مظفرالدین شاه کشیده شده بود، خراب کردند تا ساختمان جهاننما با خوابگاه اندرون و سایر ساختمانها ارتباط پیدا کند.
متأسفانه از معمار قصر نیاوران اطلاعی در دست نیست. در متون به نام برخی از معمارباشیهای سلطنتی که همزمان با آغاز ساخت و ساز نیاوران مشغول به کار بودند برمی خوریم. یکی از آنان محمد تقی خان معمار باشی است. محمد تقی خان معمار باشی، معمار مدرسه دارالفنون هم بوده است و به احتمال فراوان، معمار قصر نیاوران در سال ۱۲۶۸ هـ . ق نیز هم او بوده است.
شاعرانه ترین کاخ دوران قاجار با خصوصیات منحصر به فرد و جاذبه و آراستگی، کاخ احمد شاهی است که متأسفانه فاقد تاریخچهای در زمینه ساخت و ساز و دوران بهره برداری است و شاید تنها اشاره به لفظ احمد شاهی آن را نسبت به آخرین پادشاه قاجاریه و تاریخ ساخت آن به دوران اقتدار کوتاه مدت این شاه جوان مرتبط میسازد.بنابر برخی نقل قول ها، کاخ مذکور را احمد شاه برای همسر گرجی خود بنا نموده بود. چنانکه از تاریخ دوران پهلوی برمیآید، عمارت مذکور در دوران پهلوی اول جهت اقامت ولیعهد و همسر نخستین وی( فوزیه) سامان یافته و از آن هنگام در مقاطعی از زمان توسط این خاندان مورد استفاده قرار گرفته است.
در دوره کوتاهی کاخ احمد شاهی به صورت دفتر کار محمدرضا پهلوی عملکردی اداری یافت و سپس با اعمال آخرین تغییرات معماری داخلی در دوران حکومت پهلوی دوم در آن، به عنوان اقامتگاه اصلی ولیعهد وی مجدداً به بهرهبرداری رسید و تا سال ۱۳۵۷ خورشیدی، محل اقامت و دفتر وی محسوب میگردیدهاست.
آخرین کاخی که تاریخچه آن مطرح میشود کاخ نیاوران در ضلع شمال شرقی مجموعه است. این کاخ توسط مهندس محسن فروغی طراحی گردیده و مهندسین مشاور ناظر بر اجرا، شرکت مهندسین مشاور عبدالعزیز فرمانفرماییان و همکاران و سازنده بنا شرکت ساختمانی ماپ بودهاند. در ابتدا این کاخ را به عنوان محلی برای پذیرایی و اقامت رؤسای کشورها و میهمانان عالیرتبه دربار طراحی و منظور نموده بودند، اما در حین عملیات اجرایی با اعمال تغییرات در کاربری، به محل سکونت پهلوی دوم و خانواده وی برای ایام مختلف سال به غیر از فصل تابستان اختصاص یافت.این کاخ نهایتاً از سال ۱۳۴۶ خورشیدی مورد بهره برداری پهلوی دوم و خانواده او در ایران قرار گرفت و تا سال ۱۳۵۷ نیز محل سکونت آنها محسوب گردیده است.
باغ (مجموعه فرهنگی- تاریخی) نیاوران در شمالیترین نقاط شهر تهران و در دامنه رشته کوههای البرز واقع شده، ارتفاع این منطقه نزدیک به ۱۸۰۰ متر از سطح دریاست. محوطه محصور این مجموعه حدود ۱۲ هکتار است و در مجموع از پوشش گیاهی و فضای سبز مناسبی برخوردار است. وجود اشجار و درختان کهنسال در این مجموعه نشان از قدمت و تاریخ چندین ده ساله آن است.شرایط طبیعی حاکم بر دامنه رشته کوههای البرز، هوای مناسب کوهپایهای، خاکهای آبرفتی و حاصلخیز و فراوانی آب در این محوطه، محیط کاملاً مناسبی را برای رشد و نمو گونههای مختلف گیاهی فراهم نمودهاست.
این مجموعه از لحاظ شیب دارای شیبی تند و از شمال به جنوب است. عدم یکنواختی در توپوگرافی، سبب گوناگونی موقعیت استقرار بناها در این مجموعه شده که در پی آن گوناگونیهای متعدد در آرایش و انتظام فضای سبز به وجودآمده است.
آب روان که از جمله اجزاء اصلی باغهای ایرانی است، در این مجموعه در مسیری غیر مستقیم در حرکت است. جریان آب موجود که از قناتی موسوم به نیاوران نشأت میگیرد، به طور سطحی در جویبارهایی با شیب های متفاوت تقسیم میگردد و شدت و حجم جریان آن در طول سال با توجه به فصل متفاوت است.
تنوع گونههای مختلف گیاهی از ویژگیهای بارز باغ نیاوران محسوب می شود که عموماً شامل جمعیتی از گیاهان است که با شرایط محیطی منطقه از سالها قبل سازگار بودهاند. تعدادی گونههای غیر بومی نیز در مجموعه موجود است که به تدریج با شرایط محیطی منطقه سازگاری یافتهاند و زیبایی خاصی به مجموعه بخشیدهاند.
از منابع و شواهد موجود این گونه برمیآید که احداث فضای سبز و باغ مشجر نیاوران، با بهرهگیری از ایدهها و سبکهای آرایش باغهای اشرافی در قرون گذشته ایران صورت گرفته است. احتمالاً شیوه غرس درختان و انتخاب گونههای اولیه با اصول یادشده هماهنگی موزونی داشتهاست. نظم و تقارن در بناهای موجود فیالنفسه آرایش فضای سبز، طراحی آبنماها و ردیف کاری اشجار با اشکال هندسی منتظم در این فضا را دنبال مینمودهاست و چنان که در قدیمی ترین عکس های هوایی باغ دیده میشود از اصول و سبک باغ سازی ایرانی را دنبال میکرده است. بیتردید در تاریخ حداقل یکصد و پنجاه ساله احداث باغ، نظام کاشت گیاهی و به طور کلی گونههای گیاهی مجموعه دچار تغییراتی شدهاند.
مهمترین گونه گیاهی مجموعه چنار (Platanus Orientalis) است که سازگاری خوبی از خود در منطقه نشان دادهاست و تقریباً معادل هشتاد درصد از پوشش سبز محوطه را به خود اختصاص دادهاست.
همانگونه که ذکر شد کیفیت خاک و آب محوطه، در شکل گیری، مقاومت در برابر ناملایمات و بقایای جمعیت گیاهی و پوشش فضای سبز آن از اهمیت ویژهای برخوردار بودهاست. از دیرباز وجود خاک های حاصلخیز دامنه کوه های البرز و آبرفت های کوهپایهای، محیط رشد و تغذیه مناسبی را فراهم میآورده است. بر اثر گذشت زمان، افزایش سن درختان، ریشه دهی بیشتر و توسعه سیستم ریشهها به تدریج مواد آلی و مغذی موجود در خاک رو به کاهش نهاد. این امر در کیفیت فیزیکی گونههای مختلف درختان تأثیر محسوسی را در بر داشته است. جدا از آنچه ذکر گردید باید توجه داشت که شیب تند زمین و توپوگرافی خاص آن، جاری بودن جریان آب از منتهیالیه شمالی به سمت جنوب سایت و حرکت مداوم آب در جهات مختلف و همچنین استفاده از سیستم آبیاری غرقابی و بارانی در مجموعه زمینه را برای رشد و توسعه انواع آفات و بیماری های مناسب ساختهاست. خصوصاً آفات و بیماری های خاکزی که مبارزه با آنها و کنترلشان بسیار دشوار است، به مرور در مجموعه توسعه یافته است.
با وجود این مشکلات که کم و بیش طی چند دهه گذشته باغ را تحتالشعاع خود قرار داده باید اذعان کرد که عمده آسیبهای جدی طی تغییراتی که منجر به ساخت کاخ جدید نیاوران و نیز پارک نیاوران در دهه چهل خورشیدی گردید به باغ وارد گردیده است. طی این مدت بسیاری از درختان عرصه شمالی و جنوبی باغ در شمال و جنوب کاخ صاحبقرانیه برای ساخت کاخ جدید و پارک قطع گردید و چهره باغ به طور کلی تغییر کرد. بعد از آن در بسیاری از نقاط باغ، منظر سازی بدون توجه به اصول باغسازی ایرانی ادامه یافت و باغ به شکل امروزی خود درآمد.
- · باغ دولت آباد یزد :
در یادگارهای یزد ، نوشته ایرج افشار آمده است که مطالعه تواریخ قدیم یزد نشان می دهد که باغ های مهم و بزرگ و زیبا از قدیم ترین ایام در آنجا ساخته می شده و ذکر بسیاری از آنها در آن کتب موجود است. از جمله در تاریخ جدید یزد از سی باغ نام رفته است. ولی افسوس که اثری از هیچکدام از آنها اکنون برجای نیست. باغ دولت آباد یزد ازنمونه باغ های بزرگ ایران است که در سال ۱۱۶۰ هجری قمری « دوره زندیه» بنا گردیده است. بادگیر مرتفع و زیبای آن با ارتفاع ۳۳ متر از سطح زمین بلندترین بادگیری است که تاکنون شناسایی شده است. این باغ بزرگ یکی از بنیادها و آبادانی های محمدتقی خان مشهور به خان بزرگ، سر سلسه خاندان خوانین یزد و مرد مقتدر آن عهد است. او ابتدا قناتی با نام دولت آباد ایجاد کرد و سپس از آب آن قنات باغ دولت آباد را به وجود آورد. قنات تاریخی عظیم و مهم دولت آباد دارای قدمتی بیش از دویست سال است که از احداث پنج رشته قنات تشکیل شده است.
مؤلف جامع جعفری ذیل عنوان « ذکر قنات مبارکه دولت آباد یزد ایراد وقف نامه آن از منشـآت عالم ربانی آقای سید احمد اردکانی…» و پس از عبارت پردازی ای زیاد می نویسد:
«… تخمیناً معادل پانصد درب باغ و مساوی دوهزار جریب زمین از آن آب شاداب است… منبع و مظهر آن هر دو در بلوک مهریجرد است و … و در ساحت نه فرسنگ زمین قمری به جهت آن آب حفر فرموده از بلوک مهریجرد به حوالی ولایت کشانیدند و در حومه شهر به زراعت رسانیدند و آسیابی در قریه محمدآباد چاهوک که واسطه میان مهریجرد و شهرت بنا فرموده، از آن آب دائر ساختند … بالجمله بنای قنات مزبور بر چهار رشته قنات است… رشته اول قنات مسمی به باقر آبادست که در اصل مرغابی بود و بعد از انتقال به نواب جنت مآب خان مغفور سعید آبی بر روی کارش آمد… رشته دوم قنات مسمّی به مهدی آبادست… رشته سیم قنات مسمّی به … است … رشته چهارم نصفه از قنات قدیمه بغداد آبادست که منتقل به خود فرموده … و این چهار رشته قنات را بر روی هم مسمّی به قنات دولت آباد ساخت از ساحت مهریجرد به عرصه حومه شهر چنانکه مسطور گشت جاری گردانیده و در موضع آبشاهی ربع از قنات دولت آباد را مفروز نموده و به اولاد فرخنده نهاد خود بخشیده اند و سه ربع دیگر را به حومه آورده ربعی از آن سه ربع را به ضمیمه باغ دولت آباد که نیز از ابنیه آن بزرگوارست با اراضی تابعه باغ مزبور وقف بر چهارده معصوم فرموده اند که متولی شرعی آن (نام متولی را از نسخه خطی زدوده اند)…»
مؤلف جامع جعفری سپس به نقل متن وقفنامه پرداخته است و بلافاصله پس از اتمام آن توصیف عمارات مربوطه به باغ را موضوع سخن خود قرار داده و تلخیص آن بدین صورت است:
«یکی دیگر از بناهای نزهت انتمای آن بزرگوار باغ دولت آبادست که متصل به دروازه چهار منار و خارج شره واقع است و از آب قنات دولت آباد مشروب می شود… فضای باغ به حسب طول به بسط … و به حسب عرض … و در سمت شرقی عمارتی به طرح هشت … طرح ریزی کرده اند… حیاض حوضخانه ها هشتی طرحش… آب حوض فلک را… برباد داده و اعجوبه بادگیر عیوق طرحش … راه آمد شد با کیوان گشاهد … مقابل آن عمارت در سمت غربی که بدایت باغ است طرح عمارت دیگر ریخته اند…»
باغ دولت آباد پس از محمد تقی خان رو به ویرانی رفت و اگرچه دوباره مورد مرمت قرار گرفت ولی هیچگاه به روزگاران آبادانی و دلگشایی عهد خان بزرگ نرسید.عملیات مرمت و بازسازی باغ دولت آباد از سال ۱۳۴۸ توسط دفتر فنی سازمان ملی حفاظت آثار باستانی آغاز شد و تا سال ۱۳۱۶ ادامه داشته است. بخش هایی از مجموعه که مورد مرمت قرار گرفت عبارتند از: عمارت تالار آیینه، عمارت مستخدمین، آشپزخانه ها، عمارت تهران، قسمت ساباط و آب انبار عمارت حرمخانه، عمارت بادگیر و عمارت سرو، عمارت بهشت آیین، همچنین در فاصله سال های ۱۳۵۵ تا ۱۳۶۱ عملیات باغسازی و محوطه سازی در این باغ تاریخی صورت پذیرفت. باغ دولت آباد یزد در تاریخ ۲۳/۱۲/۱۳۴۶ به شماره ۷۷۴ در ردیف آثار ملی کشور قرار گرفت.ز سال ۱۳۴۸ تا ۱۳۶۴ وزارت فرهنگ و هنر این باغ را از اداره اوقاف اجاره نموده و در اختیار دفتر حفاظت آثار باستانی کشور قرار داد. در حال حاضر باغ در اختیار متولی موقوفه قرار دارد.
- · باغ فین کاشان :
به نظر می رسد در دوران بارانی بین آخرین دوره های یخچالی دوران چهارمPleistocene در نجد ایران دریاچه پهناوری گسترده بوده است. این دریا با شروع عهد خشکسالی به تدریج خشک شده و اکنون در محل آن کویر بزرگ مرکزی برجاست. در اواخر هزاره ششم در سرزمین حاصلخیز رسوبی در جوار کوهستان و حاشیه کویر مرکزی اولین استقرارها در ناحیه سیلک شناسایی شده است. یکی از مهمترین عوامل این امرکه موجب استقرار طولانی در این ناحیه گردیده را می توان وجود چشمه فین در ۲ کیلومتری این ناحیه ذکر کرد.
در واقع مهمترین عامل شکلگیری تمدن ها از قدیمی ترین دوران ها دراین ناحیه، وجود آب سرشار و دائمی در سرچشمه فین است که باعث جذب انسان به این منطقه شده و در شکل گیری و پیشرفت تمدن در این ناحیه نقش اساسی ایفا نموده است.از دوران هخامنشی این ناحیه مطلب خاصی نمی دانیم، تنها در روستای مرق مجموعه ای از سکه های داریوش سوم به همراه تعدادی سکه های سلوکی یافت شده است. وجود آتشکده نیاسر بهجای مانده از زمان ساسانیان در حومه کاشان،نشان از آبادانی و معمور بودن ناحیه در آن دوران دارد، به حدی که طبق گزارش های اعثم کوفی درجنگ نهاوند، دلاوری ازناحیه کاشان (آذرگرد) با بیش از بیست هزار سوار در این نبرد شرکت داشته که رویاروی لشکر اعراب ایستاده اند. و دست آخر این که حمدا. . . مستوفی در نزهت القلوب بنای شهر کاشان را در دوره اسلامی به زبیده خاتون همسر هارون الرشید نسبت داده است.
«فین قصبه ای است در بخش مرکزی شهرستان کاشان که دارای دو قسمت جداگانه فین بزرگ و فین کوچک است، و بعضی آن را فینین نامند. فین در شش هزار گزی باختر کاشان قرار گرفته است و به واسطه کثرت اشجار و آب و هوای خوب یکی از تفرجگاه های اطراف کاشان است. آب آن از چشمه معروف سلیمانیه و سفیدآب تأمین میشود و . . . (لغتنامه دهخدا).
طبق نوشته دونالد ویلبر در کتاب باغ های ایرانی و کوشک های آن: «وقتی مسافر به شهر تاریخی کاشان نزدیک می گردد میتواند در سمت راست جاده، باغ فین را با سروهای زیبایش مشاهده کند، با بازدید از این نقطه می توان گفت که مهمترین نقطه این شهر را دیده است.»
قدیمی ترین منبعی که در مورد تاریخ فین و آب های آن اشاراتی دارد، کتاب تاریخ قم (تألیف سال ۳۷۸ هجری قمری) است که البته مانند بسیاری از مناطق دیگر پایه گذاری آن را با شخصیت های اساطیری آمیخته، چنین مینویسد: «فین آن را بشتاسب بنا کرد و در آن وقت که با ارجاسف ملک ترک کارزار کرد و کاریزهای آن دیه را با اشارت ملک جم بیرون آورده و بسیار آبند»
فین کوچک که باغ فین نیز در آن واقع است، دارای ۱۷ محله می باشد. این محلات عبارتند از: محله سرپایین، محله پشت باغ، محله مصلی، محله ملتی، محله رودخانه، محله باغ کهنه، محله سازمان آب، محله ملا قطب، محله انار، محله توتستان، محله زیارت، محله شاهزاده ابراهیم، محله گذر، محله پنج روزه، محله حیدری، محله تنبیلی. زبان مردم فین فارسی است، ولی زبان محلی که ریشه های فرس قدیم دارد در این قسمت رایج است. مذهب مردم فین، شیعه اثنی عشری است.
مفضل بن سعد مافروخی در کتاب محاسن اصفهان چنین آورده است که: «و به دیه ابروز کاشان کاریزی هست اسفذاب نام مشرب اهل آن دیه و صحراها و دیه هایی چند که در آن حوالی واقع است و به دیه پین غایض می شود» از این نوشته چنین استناد می شود که نام قدیمی فین «پین» بوده است و بعدها بر اثر استعمال لغت به فین تبدیل شده است و نیز این که یکی از منابع تأمین آب فین، سفیدآب است. در ادامه کتاب از حضور عمرو بن لیث صفاری در کنار این رودخانه، و شگفتی او از این آب و جستجوی او برای یافتن سرچشمه آن که بی نتیجه مانده است، صحبت به میان آمده است.
در جنوب باغ فین چشمه آبی موسوم به چشمه سلیمانیه، با قریب به دوازده سنگ آب وجود دارد. آب آن فوق العاده صاف است ولی به واسطه داشتن بعضی املاح برای آشامیدن مناسب نیست. آب چشمه فین به واسطه کیفیت های خاص خود مانند صافی و پاکی و روشنایی، کم نظیر و همچنین کیفیت ثابت و تغییر ناپذیرش همواره مشهور و ضرب المثل بوده است و طبق نوشته فلاندن «مردم برای این آب عقاید موهوم دارند و می گویند خاصیت طبی دارد». این چشمه از بن صخره هایی به نام کوه دندانه و شکاف تخته سنگ های معدن گچ و آهک واقع در شش کیلومتری غرب کاشان از زمین می جوشد.
در وجه تسمیه این چشمه دو روایت نقل می شود:
الف: کاشان یکی از مراکز یهودی نشین ایران بوده که طبق آمارگیری که در دوران شاه عباس دوم انجام شده است بیش از ۱۰۰۰ خانوار یهودی در این شهر سکونت داشته اند و در آن دوران با حضور چند تن از علمای یهود در این شهر، لقب اورشلیم دوم به آن اطلاق شده است. یهودیان ساکن در این شهر برای این آب قداست خاصی قائل بوده اند زیرا معتقد بودند که این چشمه از معجزات سلیمان نبی است، از همین روی آن را به نام چشمه سلیمانیه نامیده اند.
ب: برخی نیز اعتقاد دارند در دوران شاه سلیمان صفوی در اطراف این چشمه صفه یا بنایی ساخته شده است، به این سبب آن را به نام سلیمان صفوی«چشمه سلیمانیه» خوانند.
سابقه تاریخی باغ فین
۱ – باغ کهنه
وجود باغ فین به دوران آل بویه منسوب است که از این دوران شواهدی در دست نیست و اثبات این مطلب نیاز به تحقیقات و کاوش های باستان شناسی دارد. بعد از این دوران نیز وجود باغ فین را به دوران ایلخانی منسوب کرده اند، یاقوت حموی (قرن هشتم) نیز از گشت و گذار مردم کاشان در اطراف باغات فین یاد کرده است.
در دوران آغازین حکومت شاه اسماعیل صفوی (۹۰۹ هجری قمری) مردم کاشان که از رسمی شدن مذهب شیعه به شوق آمده بودند، مشتاقانه در انتظار دیدار شاه محبوب خود به آذین بندی کوچه و خیابان شهر پرداختند. شاه اسماعیل به کاشان آمد، در باغ فین جلوس کرد، و در سرچشمه فین بار عام داد. همه اقشار مردم ـ در این جشن و سرور شرکت کردند و پس از مراسم تشریفات به طعام دعوت شدند. شاه از آن همه احساسات و پذیرایی ها بسیار شادمان شد و در پایان دستور برپایی جشن خلعت داد. (شاه اسماعیل دو بار باغ فین آمد و در آنجا جشن و سرور برپا کرد.)
کاشان در دوران صفوی اهمیت فراوانی می یابد که دلایل زیر را می توان برای آن برشمرد:
۱- توجه پادشاهان صفوی به مذهب شیعه و شهرهایی که مرکز شیعیان و علمای شیعه بودند، موجب اهمیت یافتن کاشان گردید.
۲- اهمیتی که پادشاهان صفوی برای صنایع دستی و هنر قائل بودند؛ با وجود هنرمندان و صنعتگران مختلف (کاشیکاری، قالی بافی، ابریشم بافی…) در این شهر، بر اهمیت آن افزوده گردید.
۳- اهمیت یافتن اصفهان و پایتخت شدن آن موجب گردید که شهرهای پیرامون آن از جمله کاشان که بر سر راه های ری و خراسان قرار داشت آباد گردد و صنایع و بازرگانی آن رونق گیرد.
۴- قرار گرفتن کاشان بر سر راه تجاری بندرعباس.
این عوامل باعث شد که کاشان در دوران صفوی از نظر مذهب، وسعت، ثروت و زیبایی دومین شهر ایران به شمار رود و بازارهای آن پر از اجناس و کالاهای مختلف و مساجد و اماکن مذهبی، پر رونق و مرکز علمی و فرهنگی اش فعال گردد. به نقل از سفرنامه فیگوئروآ: «شهر کاشان همواره مورد توجه پادشاهان ایران بوده است، نخست از این جهت که اهالی آن بسیار صدیق و خوش مشربند، و دو دیگر بهخاطر آنکه مرکز تولید پارچه های ابریشمی و به خصوص قالی های بسیار ظریف و مرغوبی است که در سراسر جهان نظیر ندارد و از این طریق ثروت سرشاری را جلب می کند.»
۲ – باغ فین
۱- در اواخر دوران شاه طهماسب زلزله مهیبی در شهر کاشان روی داد که کانون آن در منطقه فین بود و در آنجا آسیب فراوانی به بناها وارد کرد. پس از شاه طهماسب،تا به حکومت رسیدن شاه عباس اول، دو تن از خاندان صفوی به حکومت رسیدند. (شاه اسماعیل دوم، و محمد خدابنده پدر شاه عباس) در تمامی این دوران حکومت مرکزی ضعیف بوده و چندین سال حکومت کاشان در دست ترکمنان افتاده است که در آن دوران خرابی های بسیاری به بار آورده اند.
۲- در عهد شاه عباس پس از رفع فتنه ترکمن ها، شاه صفوی اوامری جهت عمران و آبادانی کاشان و تدارک وسایل توسعه و ترقی صنایع محلی و بهبود اوضاع عمومی آنجا صادر کرد و آقا خضرنهاوندی حاکم کاشان مأمور اجرای آن شد. حسن نراقی در کتاب آثار تاریخی شهرستان های کاشان و نطنز آورده است: «شاه عباس چون بنای سالخورده و ویران گشته فین رادرخور همسری با چشمه سلیمانیه و همت والای خود نمی دید، از این رو طرح کاخ جدیدی بدین گونه پی افکنده شد. مظهر آب روان چشمه را قریب ۵۰۰ متر بالاتر از باغ قدیم، یعنی در مکان چشمه کنونی، قرار داد و باغشاه جدید را در محدوده زمین های نوگیر به ابعاد ۱۵۷ متر طول شرقی و غربی در ۱۴۲ متر عرض شمالی و جنوبی حصار بندی کرد و در چهارگوشه آن برج های گرد و مرتفعی بنا کرد و. . .»
شاه عباس برای رفع خطر سیل در حدود یک کیلومتری جنوب باغ،سدی مستحکم با سنگ و ساروج ساخت که هنوز هم پا برجاست.خضرنهاوندی سالها در کاشان حکومت کرد و در طی این دوران بر قدرت خود افزود، تا جایی که قدرتش به حدی رسید که شاه عباس از نفوذ او احساس خطر کرد.
در سال ۱۰۱۶ هجری قمری به هنگام حضور شاه عباس (احتمالاً در باغ فین) کله پزی با کارد به او حمله کرد و وی را از پای در آورد. از آنجایی که برادر وی ملاعبدالباقی نهاوندی صاحب کتاب «مآثر رحیمی» پس از قتل برادر به هندوستان فرار کرده، بر طبق نوشته های او، این نتیجه دور از ذهن نیست که این قتل، قتلی سیاسی بوده و به فرمان شاه اجرا شده است. در این باره حتی اسکندربیگ منشی نیز سکوت کرده و مطلبی در کتاب عالم آرای عباسی ننوشته است.
شاه صفی پس از مرگ شاه عباس به حکومت رسید. او نیز مانند پدر خود برای عمران و آبادی این باغ کوشید و طبقه فوقانی بنای شترگلوی صفوی با چوب و آهن در زمان او ساخته شد (سال ۱۰۵۰ هجری قمری) تا وی بتواند مناظر اطراف را از بلندترین نقطه مشاهده کند. شاه صفی نیز چندین بار به کاشان و باغ فین آمده است و در آخرین سفر خود در عمارت دولتخانه که از ابنیه دوران شاه عباس است بر اثر افراط در خوردن شراب از پای درآمد و فرزندش عباس دوم در سن ۱۰ سالگی در آنجا تاجگذاری کرد. لکهارت می نویسد: «شاه سلیمان و شاه سلطان حسین نیز حین عبور از کاشان مدتی در عمارت های دولتخانه و باغ فین با تشریفات توقف و کامرانی می نموده اند.»
پس از شاه سلطان حسین و حمله افغان ها، کاشان مورد بی مهری واقع شد و بسیاری از عمارت های آن رو به ویرانی گذاشتند.در سال ۱۱۷۵ هجری قمری هنگامی که شهریار زند در آذربایجان بود، زکی خان در اصفهان علم طغیان و سرکشی بر افراشت؛ کاظم خان بختیاری را با گروهی به حکومت کاشان فرستاد، عبدالرزاق که از طرف کریم خان،وکیل الرعایای آن شهر بود از مشاهده بیدادگری ها به خشم آمد و نیمه شبی بر آنها تاخت و کاظم خان را دستگیر نمود. زکی خان پس از این حادثه گروه دیگری را به سرکردگی علی محمد خان به کاشان فرستاد. آنها در عمارت دولتخانه پناه گرفتند، منتهی عبدالرزاق خان آنجا را تصرف کرد و علی محمد خان به باغ که برج و باروهای مستحکمی داشت پناه برد. کریمخان که عازم بازگشت به اصفهان بود دسته ای را روانه کاشان نمود آنها نیز بی درنگ به باغشاه حمله بردند و از آنها شکست خوردند. علی محمدخان که از رسیدن کریم خان بیمناک شده بود سرهای کشته ها را جدا کرد و به اصفهان گریخت.
در دوران حکومت عبدالرزاق خان زلزله شدیدی در کاشان به وقوع پیوست که خانه های آن شهر را ویران کرد. پس از این جریان، وی با فرمان کریم خان شروع به تعمیرات در کاشان و باغ فین نمود و عمارت جدیدی نیز به ابنیه این باغ افزود که به خلوت کریم خانی موسوم است.پس از کریم خان نسیم امیدی که به سوی باغ وزیده بود برای مدتی از حرکت باز ایستاد. اما با به قدرت رسیدن فتحعلی شاه و نظر توجهی که این پادشاه به آنجا کرد، باغ دوباره اهمیت خود را باز یافت.
فتحعلی شاه بر اثر دلبستگی هایی که به صفای باغ و زیبایی های چشمه فین داشت به حاجی حسین خان صدراعظم اصفهانی سرپرست حوزه حکمرانی کاشان دستور داد تا همزمان با ساختن مدرسه سلطانی، خرابی های باغ را مرمت نموده آنجا را زیب و آرایشی شاهانه بدهند. در مدتی که این مکان در حال تعمیرات و نوسازی بود خود شخصاً برای سرکشی و تفرج در باغ حاضر می شد تا در سال ۱۲۲۶ هجری قمری کار ساخت آن به پایان رسید.
افزوده های دوران فتحعلیشاه به باغ فین عبارتند از:
۱- نقاشی هایی که در شترگلوی صفوی به بنا افزوده شده است، که عبارت بودند از تصویر دربار رسمی فتحعلی شاه
«تمثال شهنشاه فلک و جاه است این
یا پیکر مهر و طلعت ماه است این
هرکس که به او نظر کند می گوید
سلطان جهان فتحعلی شاه است این»
۲- تصویر دیگری در همین بنا در حال شکار
۳- ساخت حمام بزرگ و یا حمام سلطنتی
۴- ساخت شتر گلوی قاجار (فتحعلی شاهی) در سمت جنوب غربی باغ.
۵- ایجاد خلوت نظام الدوله (حرمسرا) توسط دامادش علی محمد خان نظام الدوله.
فتحعلی شاه در سالهای ۱۲۲۴،۱۲۲۵،۱۲۲۶ و ۱۲۳۴ هجری قمری در باغ فین اقامت کرد. آخرین دیدارش از باغ در سال ۱۲۴۹ هجری قمری هنگام عزیمت به سوی اصفهان انجام گرفت.در سال ۱۲۵۶ هجری قمری محمدشاه در راه مسافرت به اصفهان مدت دو هفته در باغ فین اقامت کرد و دستورهای مؤکدی برای مرمت و نگهداری آن صادر نمود. در سال ۱۲۵۸ نیز وی مدتی در باغشاه اقامت داشته است. در دوران مقارن سلطنت وی عمارت شاه نشین و حوض جوش مقابلش ساخته شده است.
در ماه ذیقعده ۱۲۶۷ هجری قمری هنگام بازگشت ناصرالدین شاه از اصفهان به پایتخت وی به اتفاق میرزا تقی خان امیرکبیر یک هفته در این باغ به سر برد. امیرکبیر در آنجا به شاه اصرار کرد که میرزا علیخان پیشخدمت خاصه شاه را که محرم اسرار او بود از درگاه سلطنتی اخراج و به گروس تبعید کند و ناصرالدین شاه با تمام ناگواری به این خواسته امیر تن داد و این گواه بر قدرت امیر در آن زمان بود. اما این قدرت دیری نپایید، چند ماهی از این واقعه نگذشته بود که در سال ۱۲۶۸ هجری قمری امیرکبیر به کاشان تبعید شد، و پس از چهل روز در ۱۸ ربیع الاول ۱۲۶۸ هجری قمری بر اثر سعایت بدخواهان در حمام کوچک باغ (حمام صفوی) به قتل رسید و باغ فین را در ماتم و اندوهی ابدی فرو برد. . ..
در دوران محمدعلی شاه (دوران مشروطه خواهی) نایب حسین کاشی و پسرانش در حدود ۱۴ سال در اطراف کاشان و حتی در نواحی یزد بنای یاغی گری گذاشتند و در این دوران آسیب فراوانی به باغ و اشیاء و درختان آن وارد کردند. پس از این مدت سرانجام دولت مرکزی توانستاین شورش را کنترل کند و نایب حسین و پسرش ماشاءا… خان دستگیر شدند؛ دیوان حربی در مورخه ۵ سنبله ۱۲۹۸ خورشیدی مطابق با ۱۳۳۷ هجری قمری در باغ تشکیل شد و حکم اعدام یاغیان را صادر کرد. پس از آن به مرور باغ مورد توجه قرار گرفت و برخی از خرابی ها مرمت گردید، تا اینکه سرانجام در تاریخ ۱۵ آذر ۱۳۱۴ خورشیدی به شماره ۲۳۸ در فهرست آثار ملی ثبت گردید.
باغشاه فین مجموعه ای شکل یافته در ادوار تاریخی است، چه آنگاه که شکل گیری اش را به دوران آل بویه نسبت می دهند و توسعه اش را مرهون عهد ایلخانان می دانند و چه آنگاه که گفته هایی مبنی بر احتمال وجودش پیش از اسلام را به میان می آورند، هر چند که این گفته ها چندان روشن و دقیق نیز نباشند. اما به هر حال از ابتدای دوره صفویه به همان نسبت که ثبات سیاسی بیشتر گردید، تاریخ باغ فین هم انسجام بیشتری یافت. این دوره، ابتدای قرن دهم هجری(۹۰۹ه.ق) و مقارن سلطنت شاه اسماعیل صفوی است.
پس از طی دوره بیست و چهار ساله حکومت شاه اسماعیل و در آخرین سال های حکومت شاه طهماسب (۹۸۴-۹۳۱ ه.ق) در سال ۹۸۲ ه.ق زلزله سختی در کاشان حادث گردید که علاه بر قریه فین، باغ را نیز به کلی ویران کرد. این ویرانی حاصل از زلزله و نیز ناآرامی های اطراف کاشان به دوران اتباع محمدخان و دلیجان بیک ترکمان ادامه یافت تا این که شاه عباساول در صدد تعمیر و مرمت باغ برآمد. حسننراقی در آثار تاریخی شهرستانهای کاشان و نطنز آورده است :« شاه عباس که درنشیب و فراز کوه، کاخ های شاهانه برافراشته و سرتاسر کشور خویش را با کاشانه های بی شماری آراسته بود، چون بناهای سالخورده و ویران گشته باغشاه کهنه فین را در خور همسری با چشمه دل افروز سلیمانیه و شایسته همت والای خود نمی دید، از این رو به فرمان وی طرح باغ و کاخ جدید بدین گونه پی افکنده شد. مظهر آب آن چشمه را قریب پانصد متر بالاتر از باغشاه قدیم یعنی در مکان کنونی قرار داد و باغشاه جدید را در محدوده زمین های نورگیر به ابعاد ۱۵۷ متر طول شرقی و غربی و ۱۴۲ متر عرض شمالی و جنوبی حصاربندی و در چهار گوشه آن برج های گرد و مرتفعی بنا کردند؛ و در مساحت وسیع میان هر دو باغ قدیم و جدید هم خیابان و میدان پهناوری جهت چوگان بازی و قپق اندازی و انواع مسابقه و بازیها تسطیح و آماده نمودند و در خارج حد غربی باغ نیز به جهت رفع مخاطره سیلاب دره های کوه دندانه از محوطه این باغ و بناهای آن سدی معتبر و مستحکم با سنگ و ساروج ساخته شد که بقایای آن پس از گذشت چهارصد سال اکنون هم از نفوذ سیلاب به قریه فین و باغشاه کاملاً جلوگیری می کند و به نام سد شاه عباسی معروف است.» بنابراین هر چند کم و بیش نوشته هایی از سده های قبل از قرن دهم هجری باغ فین وجود دارد – همچون کتاب محاسن اصفهان نوشته مفضل ابن سعد مافروخی و معجم البلدان یاقوت حموی – با توجه به زمین لرزه سال ۹۸۲ هجری قمری احتمالاً به باغ کهنه مربوط خواهند بود که از زمان شاه عباس چنان که بیشتر اشاره شد باغشاه نو جایگزین آن گردید.
پیش از هر چیز باید بدانیم باغشاه در مکان جدید اگر چه به فرمان سلطان صفوی شکل می گیرد اما با توجه به موقعیت منطقه و نظر به این که مردمان کاشان چنان که یاقوت حموی نیز اشاره می کند که روزهایی از هفته را در باغ های فین ایام می گذراندند و هوای گرم تابستان های کاشان و فین نیز نیازهای تفرج های تابستانی را گوشزد می نمایند، در منطقه ای در نزدیکی مظهر چشمه سلیمان و در بالا دست مزارع و مساکن روستائیان که مجموعه باغ های فین در آن گسترده شده بودند شکل گرفته است. خواه به گاه شکل گیری باغشاه، این مجموعه خود منظومه ای موجود بوده و یا اینکه فرمان شاه عباس در فین همچون بدیل خود که در اصفهان سر منشاء طرح های شهرسازانه شد در منطقه فین نیز دستمایه ای برای شکل گیری منظومه باغ های فین گردیده باشد، هر چه هست بس بیراه نخواهد بود که در نظر آوریم باغشاه بر بستری از باغ های قدیمی تر ساخته شده تا هم در بهترین نقطه مجموعه گفته شده قرار گیرد و هم توانسته باشد درختانی از باغ های کهن تر را تا سر برافراشتن سروهایش به عاریت گیرد. با وجود قریب وسیع باغ های پیرامون باغشاه هنوز هم که از فراز برج های حدود باغ و یا از بام رفیع کوشک صفوی نظری به پیرامونش بیفکنیم، تک درخت های عظیم الجثه سرو را در اطرافش توانیم یافت که آثاری به جای مانده از باغ های قدیمی منطقه فین اند؛ که یا در پیرامون باغشاه با طرحی و برنامه ای نانوشته شکل گرفته اند و یا این که باغشاه که شکل گیری اش در مکان جدید مرهون فرمانی ملوکانه بوده ،در میانه این منظومه و مجموعه طرح ریزی شده است.
باغشاه فین از تبار باغ قلعه های ایرانی است که به دلایل خاص خود بدین گونه و در چنین نظمی شکل گرفته اند اما بدون شک انتخاب این نوع الگوی محصور در پناه دیواری بلند، بی ارتباط با استفاده شاهانه از آن نیست، تا هم در پناه برج و باروی بسترش امن و امانی یافت و هم به واسطه حجم و شکل و ارتفاعش که از درون و برون باغ به رخ کشیدنی است، جلال و شکوهی شاهانه را گوشزد کرد.
آنچه از این دوره شکل گیری باغ مقارن با حکومت شاه عباس اول (۱۰۳۹-۹۹۶ هجری قمری) به جای مانده اتفاقاً اصل و اساس باغ است، چنان که فضای تجدید شده ای در میانه برج و باروهای باغ شکل گرفته که براساس ساختار و نظم فضایی باغ ایرانی فضایی هندسی و خالص به دست می دهد و در نقطه ای در میانه باغ نیز کوشک یا بنای میانی قرار گرفته است. ساختار هندسی و شکل فضایی باغ و مقایسه همه اینها با استخوان بندی باغ ایرانی گوشزد می کند که کوشک میانی که «شتر گلوی صفوی» نیز نامیده می شود، نقطه ای با اهمیت است. در اینجا نیز همچون دیگر باغ های ایرانی، محورها بخشی از ساختار هندسی باغ اند که علاوه بر این که در پی طرح و شکل هندسی و گاه بس ساده باغ شکل می گیرند، خود نقاطی را نیز در طرح کلی باغ و تحت ساتار و نظام هندسی آن شکل می بخشد تا بتوانند براساس نظام هندسی مذکور بسط فضاها و شکل گیری نظام معماری باغ را پی افکنند.
با عطف نظر به آنچه گفته شد پربیراه نخواهد بود اگر در نظرم آوریم که در همان زمان شکل گیری باغ نیز در انتهای محورهای اصلی، فضاهایی مدنظر قرار گرفتند. این فضاها که با تعریف محورها مکان یابی شده بودند، چنان که امروز نیز موجودند خود به تعریف دقیقتر محورها کمک می کنند. گزینه دیگری که در این رابطه می توان قایل شد این است که پدید آورندگان باغ به ترسیم خطوط اصلی بسنده کرده و به شکل گیری آن در طول زمان اعتقاد داشته اند.
از فضاهایی که به حتم در دوران صفویه و به گاه سلطنت شاه عباس اول بنا گردیده می توان از کوشک میانی باغ نام برد که در امتداد محور اصلی باغ و در مقابل سردخانه که خود بعدها گسترش یافته، قرار گرفته است. محل قرار گیری کوشک مذکور که در نیمه بالایی باغ واقع گردیده و عدم وجود اطلاعاتی مبنی بر وجود شاه نشین و یا فضایی مشابه آن که کارکرد بالاخانه باغ را داشته باشد، این نکته را به ذهن متبادر می سازد که کوشک میانی خود کارکرد شاه نشین و بالاخانه باغ را نیز داشته است.
بنای سر در نیز هر چند که در طول دوران حیات باغ و بخصوص در دوران قاجار و به گاه سلطنت فتحعلی شاه و ناصرالدین شاه تغییراتی را شاهد بوده و توسعه یافته و تکمیل شده، اما به زمان شکل گیری اولیه باغشاه در مکان جدید مدنظر قرار گرفته و بنا گردیده است. این نکته را بخصوص با توجه به اهمیت بنای سردر خانه در سازمان فضایی و عملکردی باغ های ایرانی و نیز با عطف نظر به ساختارهای فضایی و محورهای داخلی باغشاه می توان به خوبی دریافت. لذا اگر بخواهیم شکلی از باغ دوران صفویه را بازسازی نماییم، سر درخانه با وجود تغییرات زیاد، در آن نمودار خواهد بود. بنای دیگر به حتم به جا مانده از دوران صفویه حمام کوچک باغ است. لذا آنچه شالوده باغ مقارن دوران صفوی است باغی محصور در میان برج و باروهاست که بر مدخلش سردرخانه و در میانه اش کوشک و در جواره اش حمامی قرار گرفته. هر چند که بعید از نظر نخواهد بود اگر تصور کنیم فضاهایی که کاربردی خدماتی داشته اند در جای جای جداره های باغ قرار گرفته بودند، و این البته از ویژگی های باغ ایرانی است که در چهارچوب نظام های خود می تواند فضاهای مورد نیازش را در خود جای دهد.
- · باغ کهره ( هلیلان ) ایلام :
این باغ در روستای کهره هلیلان واقع شده است. باغی زیبا با نقشه وپلان باغ های ایرانی با گونه های درختان میوه که عمارتی زیبا در بخش مرکزی آن ایجاد شده است. دوچشمه ، آب این باغ وعمارت را تأمین نموده است. این عمارت که از دوره ی والیان بر جای مانده از دو بخش تشکیل شده است. بنای جنوبی مرکز اداری والی و محلی برای انجام دادن کارهای اداری و عمومی بوده اما بنای شمالی متعلق به اندرونی والی و محل سکونت خانواده ی وی اختصاص داشته است. دیوار های این مجموعه از آجر ساخته شده اما ، سقف بنا چوبی ، پشتبام اندود کاهگل و نمای داخلی سفید کاری شده است.
بخشی از تزیینات داخلی به تصاویر گچبری شده پرندگان (طاووس)، حیوانات (گوزن) و گل اختصاص یافته است. ایوان ورودی عمارت دارای چهار ستون میباشندکه سرستونها ی ان ها از چهار سر انسان (زن) یا چهار سر گاو تشکیل شده که به صورت یک در میان قرار گرفتهاند. در جلو عمارت والی یک حوض آب و آبنما وجود دارد. تاریخ ساخت بنا مطابق سنگ نوشته ورودی عمارت ۱۳۲۶ هجری قمری در دوره ی قاجاریه بوده است.
باغ ایرانی کهره همانند باغ ایرانی فلاحتی شهر ایلام از مجموعه های باارزش باغ های ایرانی است که به منظور احیای گونه های درختی متناسب با شرایط اقلیمی مناطق کشور ایجاد شده اند.انتظار دارد سازمان میراث فرهنگی وگردشگری استان در حفظ این مجموعه ها تلاش نماید.
- · باغ اکبریه ( بیرجند ) خراسان جنوبی :
باغ اکبریه بیرجند در انتهای خیابان معلم، روستای اکبریه، واقع در استان خراسان جنوبی قرار گرفته است.این باغ با وسعتی در حدود ۴۵۰۶۹ متر مربع با شماره ۲۳۲۶ در ۲۰خردادماه سال ۱۳۷۸ هـ.ش در فهرست آثار ملی ایران به ثبت رسیده است.
این باغ در بستری کوهستانی واقع شده و متشکل از ۲ بنا است که قدیمیترین آن ساختمانی متعلق به حشمتلدوله پدر ابراهیم شوکتالملک که تاریخ احداث آن به اواخر دوره زندیه و اوایل دوره قاجاریه (۱۳۶۴ـ۱۳۰۰ هـ . ق) بر میگردد. بنای دیگری که در این مجموعه واقع است ساختمان تشریفات میباشد که توسط شوکت الملک بنیان شده است.
این باغ به عنوان محل سکونت، پذیرایی و انجام امور دیوانی مورد استفاده قرار میگرفت به طوری که در لهجه محلی به (کلاته سرکار امیر) شهرت یافت.بعد از درگذشت ابراهیم خان شوکت الملک، پسر وی اسدالله علم وزیر دربار شاه از این باغ بعنوان محل سکونت در برخی از ایام سال استفاده میکرد. بنای مزبور بوسیله عَلَم وقف آستان قدس رضوی شد و در سال ۱۳۷۱ در اختیار سازمان میراث فرهنگی قرار گرفت.
ساخت این مجموعه از اوایل دوره قاجار تا اواخر آن دوره و در چند مرحله انجام شده است. این مجموعه شامل چند عمارت است که قدیمیترین آن مربوط به عمارت حشمت الملک در منتهی الیه شرقی، که شامل دو طبقه است میباشد. طبقه همکف که دارای دو دالان و راهرو نسبتا طویل است و ارتباط میان سه بخش مهم مجموعه، یعنی باغ اصلی، باغ جنوبی و اصطبل را برقرار میکند.
عمارت مرکزی در جبهه غربی و با عملکرد تشریفات و پذیرایی از مهمانان که تقریبا به عنوان هسته مرکزی باغ به حساب میآید از تزیینات و چشمانداز بسیار عالی برخوردار است. این کوشک در دو طبقه ساخته شده است که دارای تزیینات منبت، مشبک و نیز ارسی با شیشههای رنگی، تزیینات گچی با طرحهای اسلیمی و هندسی میباشد.
وجود درختان بلند قامت کاج در دو طرف خیابان و نیز خیابانهای منتهی به خیابان اصلی عمارت مرکزی بر زیبایی و طراوات باغ و نمای آن افزوده است. باغ جنوبی واقع در جبهه جنوبی و کوچکتر از باغ شمالی است. این باغ بوسیله فضاهایی چون فضاهای خدماتی، عمارت مرکزی و دیواره غربی اصطبل احاطه شده است. یکی از عناصر مهم، استخر نسبتا بزرگ با طرح مربع است که بخش عمده فضای باغ را به خود اختصاص داده است. استخر در وسط دارای سکویی مربع شکل است.
درختان موجود در این باغ شامل کاج، انار و توت میباشد و گوشههایی از باغ گلهای تاج خروس به چشم میخورد. از جبهه جنوبی این باغ ورودی به روستای اکبریه تعبیه شده است. هم اکنون بخشهای مختلف این باغ و عمارت مورد استفاده اداره کل میراث فرهنگی و گردشگری خراسان جنوبی است. بخش احداث شده در اوایل دوره قاجار، به عنوان کتابخانه و دانشکده هنر دانشگاه بیرجند فعال است.
از بخش مرکزی که در دوره قاجار احداث شده به عنوان موزه باستانشناسی و مردمشناسی استفاده میشود. بخش ساخته شده در دوره پهلوی کاربری اداری دارد و بالاخره دیگر بخشها به سفرهخانه و چایخانه سنتی اختصاص یافته است.
- · باغ پهلوان پور (مهریز ) یزد :
باغ پهلوانپور که در نوع خود در کل منطقه کم نظیر است، متعلق به یکی از تجار یزدی به نام علی پهلوان پور است. باغ پهلوان پور از لحاظ معماری نمایانگر تغییرات سبک باغسازی کهن ایرانی به سمت و سوی باغسازی رایج امروزی است. مساحت باغ ۵هکتار و عمده ساخت و ساز صورت گرفته در آن شامل برج گلین و فضاهای خدماتی مرتبط با آن در جبهه جنوب شرقی، عمارت زمستانخانه در جبهه غربی، عمارت شربتخانه (کوشک) در بخش مرکزی، فضاهای خدماتی (اصطبل، انبار، سرایداری و … ) و کارگاه ریسندگی و قالی بافی در جبهه جنوبی است.
ارزشمندترین بخش باغ، عمارت کوشک یا شربتخانه در سه طبقه و به مساحت ۱۵۰۰ مترمربع میباشد. عمارت کلاه فرنگی کوشک با کاربندی پرکاری زینت داده شده و از نفیس ترین قسمتهای بنای شربتخانه به شمار میرود.این عمارت بر اساس ضوابط و اصول باغات ایرانی بر محور اصلی باغ قرار گرفته است. باغ دارای ۱۶ حقابه (سهمیه آب در اصطلاح محلی یزد حقابه نامیده می شود) است که هر ۱۲ روز یکبار به آن متعلق می گیرد. زمان هر حقابه بین ۱۰ الی ۱۱ دقیقه است که به آن سبو نیز گفته می شود.
دو طرف جوی اصلی باغ پهلوان پور درختان تنومند و سالخورده چنار قرار دارند. درختان مثمر باغ نیز شامل انار، بادام و خرمالو است و کاشت این درختان با توجه به گرمای زیاد استان یزد نمایانگر آب و هوای متفاوت نسبتاً خنک این منطقه است.
این باغ شامل یک مجموعه ورودی، ساختمان کوشک یا شربتخانه، بنای زمستانخانه، بنای سرایداری، حمام و آشپزخانه است. سبک معماری آن ترکیبی از معماری کوشکی و حیاط مرکزی است که کوشک اصلی در مرکز آکس اصلی باغ قرار دارد، مسیر عبوری آب در باغ نیز از این محور است. علاوه بر این محور اصلی آب در دو محور دیگر نیز جریان دارد که باغ آرایی حول این دو محور به وجهی زیبا صورت گرفته است، به این معنا که درختان نظام ساز باغ در حاشیه این دو خیابان کاشته شده اند.
مجموعه ورودی باغ شامل برج – اصطبل و کاهدان است. تزیینات برج همانند تزیینات دوره زندیه است اگر چه تاریخ احداث تمامی این سه بنای ذکر شده مربوط به دوره قاجار است. زیباترین بنای باغ کوشک یا شربتخانه است که در آکس اصلی ترین مسیر باغ واقع گردیده است. ساخت کوشک به دوره قاجار مربوط می شود و در سه سطح (دو و نیم طبقه) طراحی شده است. بخش داخلی کوشک شامل تالار- حوضخانه و گوشوارها است که آب قنات حسن آباد پس از آنکه وسط کوشک عبور می نماید، و در باغ جاری می شود. بنای معروف دیگر که در مجموعه وجود دارد، بنای زمستانخانه است که ساخت آن به دوره پهلوی اول مربوط می شود از آن جهت به زمستانخانه مشهور است که جهت آن با توجه به اقلیم منطقه، بنا را برای استفاده در زمستان مناسب می ساخته است. این بنا در یک طبقه ساخته شده و اتاقهای نشیمن، پستو ، طنبی و مطبخ را شامل می شود.
در کنار کوشک آشپزخانه ، حمام و انباری قرار داشته است که اخیراً بوسیله حفاری از زیر خاک بیرون آورده شدند. بنای مشهور به سرایداری نیز که محل سکونت و کارگاه خدمه باغ بوده است در جبهه شمالی باغ قرار دارد.
جوی آب همیشه روان این باغ که از قنات حسن آباد مهریز تغذیه میشود و درختان چناری که در پای جوی قرار دارند و محور اصلی باغ را تعریف میکنند؛ محیط بسیار دلگشایی را خلق نمودهاند. در حال حاضر این باغ در دست مرمت قرار دارد و پس از احیاء و تغییر کاربری به مجموعه گردشگری تبدیل خواهد شد.
- · باغ عباس آباد ( بهشهر ) مازندران :
مجموعه تاریخی عباس آباد بهشهر به فاصله ۹ کیلومتری جنوب شرقی شهرستان بهشهر، بر فراز ارتفاعات البرز بعد از روستای علی تپه (التپه) و در دل جنگل انبوه واقع گردیده است.راه دسترسی به مجموعه مذکور از طریق جاده آسفالته ای است که از جاده اصلی بهشهر-گرگان منشعب شده و بعد از عبور از روستای التپه به محوطه مذکور منتهی میگردد.شیب عمومی محوطه از سمت جنوب به سمت شمال است. این وضعیت و همچنین وجود آب و چشماندازهای زیبا عامل مهم شکلگیری معماری دوره صفویه در محوطه مذکور بوده است.
باغ عباس آباد مجموعه ای است شامل سد عباس آباد، مخزن و دریاچه سد، گل باغ، کاخ، حمام، آسیاب آبی و دو برج آجری که در سال ۱۰۲۱ (ه.ق) به دستور شاه عباس اول به صورت پلکانی و مطبق در ۳ سطح احداث گردیده است.
باغ تاریخی عباسآباد بهشهر، بر بالای تپه ای طبیعی احداث گردیده است، بدین ترتیب که مهندسین دوره صفوی با بریدن تپه و ایجاد پله و صفه، باغی مطبق و پلکانی را ایجاد نمودهاند و در بالاترین قسمت تپه اقدام به عمارتسازی نمودهاند.این باغ بر اساس شواهد بدست آمده یکی از بینظیرترین باغ های ایرانی است. علاوه بر عمارت سازی مذکور، در قسمت تراس مرکزی، حوض بزرگ در مرکز و حوضهای کوچکتر در اطراف احداث نمودند.
به پیروی سطح شیبدار و همچنین لولههای سفالی، آب از فرادست حوض مرکزی به صورت فواره ظاهر میگشته و مابقی از طریق لوله های سفالی، حوضهای جانبی را پر میکرده است. معماری در باغ و باغسازی کاملاً به صورت قرینه انجام پذیرفته که موجب زیبایی آن را فراهم می آورده است. مهندسین و معماران دوره صفوی با احداث باغ به روش پلکانی و مطبق و همچنین با بکارگیری از سطوح شیبدار و لولههای سفالی، علاوه بر زیبایی، موسیقی آب را در باغ ایجاد نمودهاند که سبب آرامش افراد مستقر در باغ میگردیده است.
بنای سد از دوره صفویه در میان دره ای عمیق احداث گردیده است، ارتفاع بنای مذکور به صورت تقریبی ۲۰ متر می باشد که در پی، عرض آن به ۲۰ متر و در قسمت تاج عرض آن به ۱۰ متر و طول آن به ۷۰ متر میرسد.مصالح عمده سازه مذکور، سنگ، آجر و ملاط ساروج است. سد دارای سه دریچه خروجی بوده و در پشت آن پشت بندی قرار دارد که دارای دو گونه کاربری میباشد:
۱- بعنوان پشت بند سد محسوب میگردد.
۲- بعنوان مرکز تخلیه و چاه تخلیه آب محسوب میگردد.
مساحت کل مخزن سد قریب به ۱۰ هکتار بوده و در حدود ۶۰۰ هزار متر مکعب آب را در خود ذخیره مینماید، منبع تامین کننده آب مخزن سد، آب چشمه سرچشمه است. بر اساس بررسی بعمل آمده بعضی از قسمتهای مخزن سد در گذشته شفته ریزی (ملاط آهک) بوده که عمل مذکور از رشد گیاه لویی که در تمام آببندانهای مازندران می روید جلوگیری مینموده است.
بنای چهار طاقی مرکز مخزن سد از هشت جرز به ابعاد تقریبی ۴×۳ متر در پیرامون و یک جرز مشبک در مرکز شکل گرفته است. بنای چهار طاقی مرکز مخزن سد عباسآباد دارای دو کاربرد میباشد، نخستین کاربرد بنای مذکور، کاربردی فنی است. بدین ترتیب که جرز مرکزی چهارطاقی به صورت مشبک احداث گردیده است. مهندسین سازنده سد به گونهای آن را طراحی کردهاند که هرگاه احساس میگردید که مخزن سد، حداکثر آبگیری را انجام داده است و انرژی پتانسیل آب در حال فشار بر روی دیوار سد است، آب از دریچه خروجی سد تخلیه نگردد، زیرا در آن حالت تخلیه آب از دریچه، موجب تخریب بیشتر سد میگردیده است. ساخت تونل زیر زمینی در زمان صفویه و مرتبط کردن آن به جرز مرکزی چهارطاقی و همچنین خارج کردن تونل به فاصله ۱۵۰ متری پایین دست دیواره سد، که در زمان ازدیاد فشار آب، امکان باز کردن دهانه کانال سرپوشیده وجود داشته است، موجب میگردید که فشار آب از دیواره سد کاسته شده و به سمت مرکز، هدایت گردد. در نتیجه این عمل آب از طریق جرز مرکزی مکش و آنگاه از طریق کانال سرپوشیده به پایین دست سد تخلیه میگردید.کاربرد دیگر بنای چهار طاقی، تفریحی بوده است. در همین راستا از منتهیالیه باغ، پله آجری برای دسترسی به آن وجود داشته و همچنین بقایای پایههای پل چوبی در داخل مخزن سد مشخص میباشد.
بر بالای چهارطاقی آثار فواره و حوض موجود است. که نظر هر بیننده را به خود جلب مینماید. آبرسانی به این بنا از طریق لولههای سفالی که آب چشمه فرادست را به آنجا هدایت مینمود انجام میگردیده است. محوطه گلباغ یا ایستگاه توزیع آب به فاصله ۶۰۰ متری از باغ واقع گردیده است.محوطه مذکور در ادامه یک شیب قرار داشته به نحوی که، شیب را بریده و آن را بصورت یک سطح تقریبا صاف درآوردهاند. اختلاف ارتفاع محوطه فوق نسبت به باغ در حدود ۱۰ متر میباشد. بنابر احتمال، آب چشمه (سرچشمه یا قوری چشمه( به محوطه فوق هدایت میگردیده، سپس با گردش در حوضهای متعدد به یک آرامش و تصفیه میرسیده است و بعد از آن به پیروی از سطح شیبدار و همچنین لولههای سفالی به سمت باغ اصلی حرکت میکرده است.
وسعت منطقه گلباغ در حدود ۳۵۰۰ متر مربع است و بر اساس بقایای معماری برج محوطه گلباغ در دوره صفویه، به لحاظ اهمیت در امر آبرسانی، توسط نگهبانانی محافظت میگردیده است. محل احتمالی کاخ پادشاهان صفوی به فاصله تقریبی ۵/۱ کیلومتری شمال باغ بر بالای کوه مشرف بر دشت بهشهر و خلیج میانکاله ، بقایای آثار معماری از دوره صفوی شناسایی گردیده است.
ابعاد اولیه پلان شناسایی شده ۵۰×۴۰ متر است و مصالح عمده آن را سنگ و آجر تشکیل میدهد. راه دسترسی به آن از طریق یک جاده سنگفرشی که از باغ به آنجا میرسد امکانپذیر میگردد. با توجه به موقعیت ساختاری بنای شناسایی شده بر بالای کوه و همچنین بدست آمدن سفالهای پوشش بام لعابدار با لعابهای آبی، آبی فیروزهای، سبز و قهوهای و همچنین عدم دست یابی به بقایای معماری کاخ در حفریات باستان شناختی در محوطه اصلی باغ تاریخی عباس آباد، میتوان اظهار داشت محل کشف شده محل احتمالی کاخ پادشاهان صفوی در عباس آباد باشد.
بنای حمام تاریخی عباسآباد در ضلع غربی باغ و متصل به آن و در سطحی پایینتر از باغ، بنای حمام تاریخی با زیر بنایی به وسعت ۱۶۰ متر مربع قرار دارد.بر اساس ظواهر امر و بررسیهای به عمل آمده، پوشش سقف بنای حمام گنبدی شکل بوده است و مصالح عمده سازه آن آجر بوده و همچنین از تزیینات کاشی و ملاط ساروج در آن استفاده شده است.
بنای حمام از بخشهای زیر تشکیل شده است:
۱- بخش سر بینه (رختکن) :
بخش فوق علاوه بر کاشی کاری دارای حوضی به ابعاد ۵/۱×۱ متر و به عمق ۷۰ سانتیمتر است.عملکرد حوض مذکور در واقع برای شستن پا و عادت کردن بدن فرد استحمام کننده به هوای بیرون از حمام بوده است تا از بیماریهای ناگهانی جلوگیری شود.
۲- فضای میاندر:
فضای مذکور در حد فاصل بین فضای سربینه و گرمخانه (محل استحمام) احداث گردیده است. بر اساس شواهد و همچنین حفریات باستان شناختی، کف و دیوار فضای میاندر به تزیین کاشی مزین بوده است. عملکرد فضای میاندر در واقع موجب آمادگی بدن فرد استحمام کننده به هوای گرم فضای گرمخانه بوده است و بعلت عادت کردن بدن به هوای گرمخانه از بیماریهای ناگهانی پیشگیری میشده است.
۳- گرمخانه:
فضای مذکور در ضلع جنوب شرقی فضای میاندر احداث گردیده است. در واقع فضای گرمخانه محل شستشو و استحمام بوده است. بر اساس یافتههای باستان شناختی، فضای گرمخانه بنای حمام تاریخی عباسآباد دارای حوضهای متعدد بوده است. حوضهای متعدد در بنای این حمام، بیان کننده رعایت بهداشت و عدم استفاده از خرانه به صورت عمومی است. علاوه بر مورد فوق و با توجه به خاک برداریهای انجام شده، مشخص گردیده است که فضای گرمخانه مزین به کاشی با لعابهایی به رنگهای مختلف بوده است.
۴- خزانه آب گرم:
این قسمت از بنا در ضلع غربی حمام، حد فاصل فضای میاندر و گرمخانه احداث گردیده است.آب از قسمت شمالی بنا وارد فضای مذکور شده، سپس آتش موجب گرم شدن آب در خزانه میگردیده است.
۵- کانال (گربه رو) عبور جریان هوای گرم:
کانال فوق از قسمت تون وگلخن حمام که در زیر خزانه آب گرم قرار دارد با جهتهای مختلف در زیر کف فضای گرمخانه و میاندر امتداد یافته و به دود کشهایی که در بدنه و دیوار بنای حمام، موجود میباشند متصل میگردید.
کانال مذکور وسیله انتقال دود و حرارت بوده است، بطوریکه عبور جریان هوای گرم علاوه بر گرم کردن آب خزانه، سبب گرم شدن کف فضای میاندر و فضای گرمخانه میشده است.
اهمیت بنای حمام عباسآباد:
آنچه که بنای مذکور را با اهمیت مینماید روش آبرسانی آن است.آب از قسمت شرقی بنای حمام از طریق لولههای سفالی(تنبوشه ) که در داخل دیوارهای بنای حمام قرار دارد بعد از عبور از ضلع شمالی دیوارحمام، وارد ضلع غربی گردیده و خزانه آب گرم را پر میکرده، سپس آب در خزانه بعد از گرم شدن از طریق لولههای سفالی (تنبوشه)، دیگر حوضهای موجود فضای گرمخانه را پر مینموده است. روش آبرسانی آب سرد بنای حمام مذکور به مانند آب گرم انجام میپذیرفته است، بدین ترتیب، آب سرد از طریق لولههای سفالی بعد از عبور از ضلع شرقی حمام با پر نمودن حوضی در بالا دست (خارج از بنای حمام) از طریق لولههای سفالی (تنبوشه) حوضهای موجود در فضای سربینه و گرمخانه را پر مینموده است، به بیانی دیگر هر حوض در فضای گرمخانه و سربینه حمام تاریخی عباسآباد بهشهر دارای دو سیستم آبرسانی آب سرد و آب گرم بوده است.
محور آبرسانی مذکور به طول ۶۰۰ متر که از اتصال لولههای سفالی بوجود آمده احداث گردیده است. لولههای سفالی مذکور در داخل دیوار آجری به ابعاد ۲۰/۱× ۲۰/۱ سانتی متر محافظت میگردیده و عامل انتقال آب محوطه گلباغ به سمت باغ بودهاند. لولهها را به صورت نر و مادگی ساخته و به همدیگر متصل میکردند.
برج آجری در محوطه تاریخی عباسآباد، دو برج آجری به قطر۷ متر و به ارتفاع ۱۴ متر از دوران صفویه به یادگار مانده است. مصالح عمده سازه مذکور، ملاط ساروج و آجر به ابعاد ۵×۲۶×۲۶ سانتی متر میباشد.
با توجه به ساختار دو بنای برج که بر روی محور آبرسانی قرار دارند، میتوان گفت که برجها عملکرد صرفاً نگهبانی نداشته و با توجه به اختلاف ارتفاع محوطه گلباغ نسبت به باغ، دو برج در واقع برای جلوگیری از ضربات قوچی شکل سیالات، توسط مهندسین دوره صفویه مد نظر قرار گرفتهاند. از دیگر مواردی که کاربری حفاظتی برجها را نفی میکنند عبارتند از:
۱- پوشش جنگلی محوطه، دیدن مناطق دور دست ازفراز برج را ناممکن مینماید.
۲- در محوطه، برجهای مذکور تکرار نشدهاند. در واقع میتوان گفت که برجها، سوپاپ اطمینان و یا به بیان دیگر بعنوان شتر گلویی جهت فشارشکنی آب احداث گردیدهاند.
آسیاب آبی به فاصله تقریبی ۵/۱ کیلومتری جنوب باغ در میان دو رود پر آب احداث گردیده است. صالح عمده تشکیل دهنده سازه فوق سنگ، آجر و ملات ساروج است.آجرهای بکار رفته در آسیاب به ابعاد ۵×۲۶×۲۶ سانتیمتر بوده و راه دسترسی به آسیاب از طریق یک جاده سنگ فرش امکانپذیر میگردد.
نحوه کارکرد بنای فوق بدین طریق است که آب از طریق کانال سرپوشیده به سمت کانال روباز آجری به طول ۱۰۰ متر هدایت شده، سپس با یک شیب تقریباً مناسب به سمت چرخ آسیاب حرکت کرده و سبب به حرکت در آمدن پرههای چرخ میگردیده است. مهندسین دوره صفوی با احداث آسیاب آبی در محل مورد نظر، از انرژی آب بیشترین بهره را برای به حرکت در آوردن چرخهای آسیاب بردهاند.
سلام..ببخشید فایل word این مقاله هم دارید؟؟
سلام خانم خوبید شما؟ بله داریم برای فروش هستش.
میشه لطفا قیمت بگید
سلام ۳۰ تومان هستش قیمتش
سلام…مطالب خیلی خوب بودند
فقط منبع نداشت
سلام عزیزم خوبی شما؟ این مطالب اختصاصی باغ شیشه ای هستش منبع نداره…
بسیار ممنون از پاسختون ;فقط جهت اطلاع برای بقیه دوستان:
سیری در هنر ایران ( از دوران پیش از تاریخ تا امروز )
«اواخر جلد سوم»
مولف: آرتر آپم پوپ / فیلیپس اکرمن
مترجم: نجف دریابندری… [ و دیگران ]
شابک:۹۷۸-۹۶۴-۴۴۵-۷۸۷-۶
تعداد صفحات:۶۰۹۵(۶ جلدی)
تاریخ انتشار:۱۳۸۷/۰۶/۱۲
شمارگان:۲۰۰۰ نوبت چاپ:اول
سلام
با تشکر ار مقاله کامل و خوبتون
لیست منابع این مقاله به صورت کامل موجود هست؟
سلام دوست عزیز منابع موجود هستش ولی متاسفانه نمیتونم منابع رو بگم…..ولی بابت این مقاله مدت ها وقت صرف شده
سلام
ممنونم از مطلب عالیتون
ولی چرا نمیشه این مطلب کپی کرد یا عکس ها سیو کرد؟؟؟؟؟
من خیلی به این مطلب نیاز دارم برای پروژه دانشگاهم ممن.ن میشم کمک کنید.
سلام خوبی شما؟ این مطلب هزینه شده بابتش، هزینش رو پرداخت کنید تنا بهتون بدیمش
سلام وقت بخیر
چرا در مورد درختان سپیدار، صنوبر، تبریزی، درخت آزاد و امثالهم هیچ مطلبی موجود نیست؟ دلتون میاد اینارو ندید بگیرید!؟
سلام عزیزم خوبی شما؟ حتما مطلب میذاریم به زودی یکم صبر کنید سرمون شلوغ شده این سوالات بی پایان مردم اجازه مطلب جدید گذاشتن نمیده