سلام دوستان عزیز باز هم در خدمتتون هستم با یک مقاله زیبا و پر زحمت دیگه امیدوارم خوشتون بیاد.فقط تیم باغ شیشه ای بابت تهیه این مقاله زحمت زیادی کشیده پس دوستان از کپی برداری بدون ذکر منبع خودداری کنید.با تشکر از سرکار خانم مهندس پور سلطان کارشناس ارشد گیاهان زینتی بابت تهیه این مقاله.
۱. تاریخچه باغ ایرانی :
از دوره اسلامی باغ های بسیاری داشتیم که متاسفانه از بین رفتند و اثری از آنها نمانده است. ملک شاه سلجوقی باغهای متعددی را در اصفهان میسازد، مثل باغ بکر یا احمد سیاه که دارای حوضچهها و کوشکهای وسیع بوده است یا این را می دانیم که قدیمی ترین نقشه باغ در دوره ایلخانی به نام رشیدالدین فضل الله همدانی ثبت شده است که در مورد باغ اوجان تبریز صحبت میکند، اما اینها براساس منابع مکتوب است، و دیگر اثری از آنها نیست.
درواقع از دوره صفویه به بعد است که میتوانیم در کنار منابع مکتوب آثار مشهوری از باغ را هم داشته باشیم که در این دوره، باغسازی از نظر کمی توسعه پیدا میکند و ما در این دوره دو نوع باغ داریم. باغ محصور بزرگ یا اصطلاحاً چارباغ یا باغهای کوچک تری که داخل کاخ شناخته میشود. این دو نوع الگو حتی تا دوره قاجار استمرار پیدا میکند.هر شهر و قصری در ایران قدیم باغ هایی داشت که بسیاری از آنها عمومی بوده و همه آنها برای مراسم نوروز گشوده می شدند. باغ ایرانی دارای محوطههای باز بوده و به صورت چهارراههای بزرگی که در میان آنها، آب نمایی برای نوشیدن آب وجود داشت و میدان مرکزی یک پارک بزرگ بود، گرداگرد آن درختان تبریزی بلند با آلاچیق پوشیده از یاسمن و گل سرخ قرار داشت.
باغ از زمانهای قدیم بخش اساسی از زندگی ایرانیان و معماری کشوربوده و در موجودیت آتشکدههای بزرگ و تقویت نمادین آنها، سهم داشته است. از زمان سومریان، باغ، معبد و قصر سلطنتی را احاطه می کرد.آغاز باغسازی ایرانی را به استناد نقش مایه های رایج سفالینه هایی که در شوش یافت شده است، به دوران هزاره چهارم پیش از میلاد نسبت می دهند.
در ادامه، تداوم باغسازی ایرانی را در سفالینه ها در سفال سامرا، طرح نمونه وار باغ دیده شده است؛ به صورت دو نهر متقاطع با پرندگان و درختان در هر یک از چهارگوشه و تراشکاری های تخت جمشید ، پس از آب، درختان مهمترین نقش را در شکلگیری باغ ایرانی دارند. ایرانیان قدیم معتقد به فرشته مقدسی بودند به نام (اوروزا) که صدمه زدن به گل و گیاه، موجب ناراحتی و خشم او میشد. آثار هنری دوران ساسانی، اشعار و مضمو ن های موسیقی پیش از اسلام و سپس فرشها ، بافته های ابریشمی، نگارگری های دوران اسلامی، تا مصادیق باغ های شناخته شده یا پابرجای موجود همچون «فرح آباد » اصفهان و «اشرف » بهشهر و باغ فتحعلیشاه دنبال می نمایند.
نقش درختان در سفال های تخت جمشید
مفرغ کاری های لرستان (حدود هزار سال قبل از میلاد) باز درخت را همراه با آب روان ترسیم کردهاند که مطلوبترین منظره در یک سرزمین خشک است. در مفرغهای لرستان کوروش کبیر در سارد، باغ بزرگی ساخته و به دست خود در آن درخت کاشته بود. گزنفون در کتاب خود به نام (اکونومیگوس) نقل کرده است که کوروش شخصا لیزاندر را به تماشای باغ خود در سارد برده است که لیزاندر از مشاهده زیبایی درختها، نظم و دقت فواصل آنها و مستقیم بودن ردیفها ، زاویهها و روایح معطر و متعددی که هنگام گردش به مشام آن دو می رسیده، تحسین و تمجید میکند.
باغهای هخامنشی دارای طرحهای مستطیل دقیق با خیابانها و درختان متقاطع بود.سنگ نگارههای به جا مانده از دوران هخامنشی با درختان راست قامت، به خوبی اهمیت باغ در میان ایرانیان و نیز نظم هندسی موجود در باغهای ایرانی را نشان میدهند. باغ در عصر شاهنشاهی ساسانیان نیز بر پایه اصول گذشته شکل میگیرد. ترکیب هندسی منظم، میان عرصه اصلی، خیابانهای عمود برهم و کرتهای راست گوشه، باغها بسیار وسیع بودند و با دقت طراحی و مراقبت میشدند و گاه نزدیک به 25 کیلومتر مربع مساحت داشتند.
باغی که توسط خسرو پرویز پس از هفت سال کار ایجاد شد، اصلاحی جسورانه و زیبا در محیط بود. در دوران اسلامی، باغهای انبوه کاخ ها را احاطه میکردند و از لحاظ معماری به عنوان بخشی از آن محسوب میشد، به صورتی که باغ تمامی جوانب اصلی بنا را به صورت قرینه فرا میگرفت. سراسر محوطه به قطعات مستطیلی تقسیم میشد که از میان آنها جویهای کوچکی میگذشت . این باغها به پیروی از پیشینیان ایرانی ساخته میشدند.
در کتاب فارسنامه ابن بلخی که بین سالهای پانصد تا پانصد و ده هجری تألیف شده ، سلسلههای پیش از اسلام را بنا به روایت قدیم به چهار سلسله بنام پیشوادیان، کیانیان، اشکانیان و ساسانیان برشمرده است، مؤلف این کتاب، منوچهر پسر میشخوریار را که هفتمین پادشاه پیشدادی است نخستین کسی میداند که در جهان به احداث باغ و بستان پرداخته و مینویسد: آثار او آنست که اول کسی که باغ ساخت او بود و ریاحین گوناگون بر کوهسارها و دشتها رسته بود جمع کرد و بکشت و فرمود تا چهار دیوار گرد آن درکشیدند و آنرا بوستان نام کرده .
باغ در عصر شاهنشاهی ساسانیان نیز بر پایه اصول گذشته شکل میگیرد: ترکیب هندسی منظم، میان اسه اصلی، خیابانهای عمود برهم و کرتهای راست گوشه، باغها بسیار وسیع بودند و با دقت طراحی و مراقبت میشدند: گاه نزدیک به ٢۵ کیلومتر مربع مساحت داشتند.
از همان سدههای نخستین هجری، باغسازی به شیوه ایرانی به فراسوی مرزها می رود و به مرور زمان گستره خود را وسیع تر میکند. باغهای زیبای آندلسی (کاخ الحمرا) و باغهای بابری کشمیر نمونههایی از باغهایی هستند که تحت تأثیر باغسازی ایرانی شکل گرفتند. شیوه باغسازی در کشورهای شرقی از باغسازی ایران الهام گرفته است. بابرشاه از شاهان مغولی حاکم برهند شیوه باغ آرایی ایرانی را به سرزمین هند برد و باغهایی در آگرا واقع در شمال هند احداث کرد که معدودی از آنها تا به امروز موجود است و سپس جهانگیر یکی از جانشینان وی چندین باغ در منطقه کشمیر ایجاد نمود.
در کتاب تاریخ تمدن ویل دورانت آمده که باغ به سبک ایرانی مورد تقلید سایر ملل نیز قرار گرفت و هم در بین اعراب و مسلمانان و هم درهندوستان رواج یافته است و در قرون وسطی موجب الهام اروپائیان گردیده است. در اروپای قرون وسطایی که در شهرها باغ عمومی و فضای سبز مفهومی نداشت، بیشتر شهرهای ایران در محاصره باغهای سرسبز و انبوه که پناهگاهی برای آسایش ساکنان آنها بوده است و از نظر زیبایی، طراوت و داشتن باغهای بزرگ و بیشمار در دنیای آنروز به خود میبالیدهاند. باغ ایرانی بیشتر حاکی از نیازهای روحی انسان است. از زمانهای قدیم بخش اساسی از زندگی ایران معماری آن بوده و در موجودیت آتشکدههای بزرگ و تقویت نمادین آنها، سهم داشته است.
بیشک باغ در چنین اقلیم خشکی همه چیز از آسایش و زیبایی داشت تا عرضه کند. ولی هنگامیکه مبارزه به خاطر زنده ماندن بیش از لذت شخصی اهمیت داشت. این یک موضوع فرعی بود. از آنجا که همه چیز را از مشیت خداوند میدانستند. ایرانیها از قدیم الایام به ساختن باغ و باغچه در حیاط ها و دور و بر خانه ها علاقه ی خاصی داشتند. شاید خاطره ی میهن اصلی و خاستگاه قوم آریا منشأ این علاقه بوده است. آنها باغچه هایی را که در اطراف بنا می ساختند « په اره دئسه» می نامیدند. فرامانروایان شهرهای داخل ایران، یا شهرهای قلمرو شاهنشاهی ایران در خارج، همه ملزم به ساختن چنین باغچه هایی بوده اند. مثلاُ یکی از این په اره دئسه ها یا پردیس ها در تخت جمشید بود که خشایارشاه در هنگام برشمردن نام بناهایی که ساخته ، از آن یاد کرده است.
چهار قرن و نیم پیش از میلاد، در لیسریا باغی زیبا و بزرگ وجود داشته است که بنام پارادیس معروف بوده است. باغهای معلق بابل نیز که بوسیله بختالنصر بخاطر همسر ایرانی وی، دختر فرمانروای ماد، احداث شدهاند بر طبق همان اصول طرح پارادیس ایجاد گردیده، به طوریکه از نظمی خاص و الگویی مناسب برخوردار و تا زمان اسکندرهم برجای مانده بودهاند.
ساخت باغ در کشور ما سابقه ای طولانی داشته و در تمام دوران ها به خصوص دوره اسلامی مورد توجه بوده است. باغ ها چند عملکرد داشته اند و در بعضی دوران ها باغ های عمومی برای گردش و تفریح اهالی ساخته می شده است. آیین و کیش قدیم ایرانیان به کشاورزی و باغسازی اهمیت خاصی داده،آن را ستایش نموده است چنانکه در وندیداد، فر گرد سوم – فقره ی 33 میخوانیم که زرتشت به اهورامزدا می گوید: ای آفریننده ی جهان مادی، ای یگانه ی پاک، چهارمین کسی که زمینه را به منتهی درجه وجد آورد کیست؟ اهورامزدا پاسخ می دهد، آن کس که بیشترین مقدار گندم کشت کند و بیشترین سبزی ها بکارد و بیشترین درختها بنشاند، کسی که زمین خشک را آب دهد و زمین خیس (باتلاق) را بخشکاند و زیرکشت ببرد.
معرفی باغ ایرانی :
باغ از«بغ» به معنی خدا گرفته شده است . این کلمه نخستین بار درمنابع مکتوب دوران سلجوقی برای اشاره به نوعی بوستان بزرگ با یک کوشک اصلی و کوشک فرعی دیگر ، به کار رفته است. در دوران باستان به جای واژه ی باغ از کلمه ی پردیس استفاده می شد که به معنای دیوار محصور است . واژه ی پردیس به معنای بهشت نیز استفاده شده است که در زبان عربی به فردوس و در زبان انگلیسی به پارادایز تبدیل شده است . خود واژه ی بهشت به معنای بهترین زندگی ، به شکل باغی سرسبز و زیبا مجسم شده است .
۱-۲- تعريف چهار باغ يا باغ ايرانى :
در ايران باغ در محيطى مستطيل شكل با ديوارى احاطه مى گردد و توسط دو محور عمود بر هم تقسيم بندى مى شود اين نظم ساده، فرمى چليپايى را شكل مى دهد كه به عنوان ويژگى اصلى باغ هاى ايرانى شناخته مى شود.محمد امين ميرفندرسكى درباره ى چگونگى شكل گيرى اين فرم چنين نظر مى دهد كه باغ نشانه ى تلاش انسان براى به نظم درآوردن طبيعت و ساختى مصنوعى از آن است . آدمى در خلق محيطى مصنوع، آنچه را كه در ذهن دارد و مفاهيمى را كه مى شناسد، تأثير مى دهد. در بيشتر نقاط ايران، اقليم به گونه اى است كه سرسبزى به خودى خود در اختيارانسان نيست، اما عناصر تشكيل دهنده ى اين سرسبزى يعنى آب،باد، خاك، خورشيد (آتش) وجود دارد كه نياز به تصميم و اقدام انسان دارد تا تواماً آفريننده ى سرسبزى باشد. مشاهده ى طبيعت به ويژه تماشاى آسمان و ستارگان و حركت خورشيد در انسان حس جهت (شرق، غرب، شمال، جنوب)، حركت و زمان را القاكرده و او را به يك نظم ساده ى هندسى مى رساند. انسان دراين هنگام و در زمان ساخت يك مكان سعى مى كند آنچه راكه درك كرده است بيافريند. همچنين وی كالبد باغ وحالت هاى الهام دهنده ى آن را به اين صورت تعريف مى كند كه باغ ايرانى دو شكل عينی(كالبدى) و ذهنى را هم زمان دارد. جنبه ى كالبدى، شكل و فرم را نشان مى دهد. از اين وجه باغ مكانى محصور است كه شيبى ملايم جهت به جريان درآوردن آب دارد.همچنين داراى دو محور متقاطع عمود بر هم، كوشك يا استخرى در محل رسيدن محورها، سر در ورودى و كوشك هاى فرعى ديگر است.
شكل ذهنى يا روحى در حقيقت تأثير مستقيمى است كه فضا يا مكان ساخته شده بر روى اندام هاى حسى مى گذارد و دركى است كه از اين فرآيند حاصل مى شود. دو شكل عينى و ذهنى ممكن است بر مبناى عوامل فرهنگى، اجتماعى، تاريخى بر هم اثر كرده و در يك جهت عمل كند يا به عبارتى ديگر به وحدت برسد، در اين هنگام فضا داراى مفهوم هاى ناشناخته وحالت هاى الهام دهنده مى شود. فضاى باغ هم زمان جسم و روح را در خود دارد.
در بین پژوهشگران معاصر، تحقیقات « مهوش عالمی » و بازخوانی « ارشاد الزراعه » توسط ایشان نظریه دیگری را در زمینه الگوی چهارباغ مطرح می کند که برتک محوری بودن باغ و طرح چهارباغ تأکید دارد و نه دو محوری بودن آن . این محقق ضمن تأکید برمفاهیم دوتایی دراعتقادات زرتشتیان مبنی بر دو قسمتی بودن جهان این نظریه را مطرح می کند و می گوید : وقتی ارشادالزراعه را خواندم ، به فکر افتادم شکل آنچه را توصیف شده است ترسیم نمایم . بعد از ترسیم شکل آن متوجه برخی تفاوت ها در تصور از چهارباغ گردیدم . به نظرم می آمد اصلاً لزومی ندارد که در چهار باغ حتما دوتا محور وجود داشته باشد که همدیگر را قطع کنند تا بتوانند چهار رودخانه بهشت را تداعی کنند. درست است که اینها به صورت مفاهیم نمادینش مطرح می شوند ، اما به این صورت به نظر نمی رسد که این نماد به این شکل واقعی نزدیک باشند .
«هروی» درارشادالزراعه به یک شاهجوی اشاره می کند. شاهجوی یعنی جوی اصلی.او نمی گوید دو شاهجوی بلکه به یک شاهجوی اشاره دارد. این دید که چهارباغ باید حاصل تقاطع دو خیابان باشد بسیار گفته شده، اما ارشادالزراعه مفهوم چهارباغ را خیلی ساده بیان می کند. چهارباغ یعنی باغ بزرگ؛ مسئله عدد چهار در چهار باغ مثل عدد چهل در چهل ستون است. لزومی ندارد که حتما همان عدد باشد. 4 و 40 هر دو معنی زیاد و بزرگ می دهد .
۲-۲- بررسى اولين چهار باغ
براى يافتن مفاهيم موجود در فرم چليپايى باغ و درك بهتر ريشه هاى آن لازم است كه نخست علل ساخت اولين چهار باغ را بررسى كنيم. طبق يافته هاى باستان شناسى اولين باغى كه با فرم چهار باغ در ايران شكل گرفته، باغ پاسارگاد است كه توسط كوروش ساخته شد. هرچند طرح چهار باغ، توسط كوروش براى پاسارگاد انتخاب شد ولى اين طرح از سوى داريوش مورد استقبال قرار نگرفت؛ چنان كه پرديس تخت جمشيد هيچ شباهتى به فرم باغ ايرانى ندارد. «استروناخ » در اين باره مى گويد : داريوش اول از شجره ى مستقيم كوروش نبود، او نه تنها گونه ى جديدى از آرامگاه هاى سلطنتى و تالار بار عام را ابداع كرد، بلكه به نظر مى رسد نوع ديگرى از باغ را ترجيح مى داد كه با طرح باغ هاى پاسارگاد تفاوت داشت. براى مثال منطقه ى فرضى در شرق كاخ داريوش در تخت جمشيد داراى نمايى مصطبه اى بود، اين امر حاكى از آن است كه داريوش تا حدى به الگوهاى متنوع كه از جهان آشورى– بابلى نشأت گرفته بود توجه داشت. اين موضوع تأثير پذيرى باغ هاى دوران هخامنشى را از تمدن هاى بين النهرين نشان مى دهد.
۲-۳- پاسارگاد اولین باغ ایرانی :
همچنان که مورخین گفته اند کاخ های کوروش در میان باغ بزرگ و انبوه از درختان گوناگون و دشتی چمن زار و خرم واقع بوده که توسط آبگذرهای متعددی که از رود پلوار می آورند ، سیراب می شده است . این محوطه سر سبز را بوستان پاسارگاد ( باغ سلطنتی ) نامیده اند . طرح بناهای پاسارگاد تک ساختمان هایی را نشان می دهد که از چهار جانب باز و گشاده بوده اند و بنابراین محوطه دیدشان میبایست چشمگیر و خرم باشد. از همین روی، میان طرح کاخ ها و آب نماهای بوستان و خیابان های آن وابستگی دقیقی مشخص شده است .
به گمان ما شواهدی وجود دارد که نشان می دهد مبانی کشف نشده فراوانی درپس طراحی این باغ وجود دارد که آن را به ویژه از باغ های ایرانی پس از اسلام متمایز می سازد و این باغ به عنوان یک باغ معناگرا هنوز کشف نشده است . مهم ترین این شواهد را می توان به قرار زیر خلاصه کرد :
- سازماندهی تقسیات در پلان باغ :
برخلاف نظریه های رایج که باغ پاسارگاد را به عنوان اولین نمونه چهارباغ ایرانی معرفی می کند ، بر اساس شواهد برجای مانده ، این باغ از تقسیمات دو قسمتی در پلان برخوردار بوده و از باغی دو بخشی روبروی کاخ اصلی تشکیل شده است .
بیانی که ریشه بسیاری از نظریه پردازی ها درباره هندسه باغ ایرانی و الگوی چهارباغ بوده کاسه سفالی یافت شده در سامرا است . روی این کاسه سفالی که تصور می رود مربوط به ۲۰۰۰ سال قبل از میلاد می باشد، جوی های متقاطعی ترسیم شده است که چهار قطعه باغ را نشان می دهد و در هر قطعه یک درخت و یک پرنده است . با توجه به بقایای باستان شناسی باغ به نظر نمی رسد این نمونه بتواند مبنایی برای تصور شکل چهارباغ برای باغ پاسارگاد باشد. براساس شواهد موجود به نظر می رسد باغ پاسارگاد تقسیماتی دوبخشی داشته است که توسط یک آبراهه در میانه باغ ایجاد می شده است. « استروناخ » که در ابتدا گزینه دو بخشی را مطرح کرده بود به تدریج به دلیل تناقض ایجاد شده با مفهوم چهارباغ، تسلیم شده و حدس و احتمال بی پایه چهارباغ را مطرح کرده و می گوید : باید اعتراف کنم که در سال 1978 مرتکب اشتباه شدم و فقط براساس آنچه درباره قسمت های باقیمانده از آابگذرهای سنگی می دانستم ، احتمال دور نمای طولی و مرکز را نادیده انگاشتم و حدس زدم که هسته باغ اندرونی باید از دو مستطیل کاملا برابر تشکیل شده باشد که بوسیله مجاری متقاطع تقسیم شده اند .
مشخص است که امتداد مرکزی آبگذرهای ۳ و ۵ و ۶ در اثر شخم زدن زمین در دوره های بعد به کلی از بین رفته و یا اصلاً وجود نداشته اند. شک احتمال دیگر نیز وجود دارد که مجرایی سنگی محور طولی را تشکیل می داده که آبگذر ۳ و ۶ را به هم مربوط می کرده است .
با این همه آن مسیر اصلی که درهمه باغ های ایرانی وجود داشته و در محور اصلی کوشک باید باشد، در باغ پاسارگاد وجود ندارد و فقدان آن بدون شک به مفهومی باز می گردد که امروزه هنوز برای ما روشن نشده است.
- نماد پردازی حرکت آب :
شکی نیست که آبراهه های متعددی از رود پلوار به سوی دشت کشیده بودند. بنا به نظر «استروناخ» منبع اصلی آب پاسارگاد در خارج از مجموعه قرار داشته و آب تزئینی در جوی های کم عرض به ابعاد 25 سانتیمتر در جریان بوده و حوض هایی به ابعاد 80x80x80 سانتیمتر در مسیر آنها وجود داشته است که ممکن است برای رسوب و گل و لای جوی های کم عمق طراحی شده باشد. آشکارا فقدان حوض مرکزی و حتی حوض جلوی کوشک مشهود است.
احتمال استفاده ازین جوی ها برای آبیاری مسدود است ؛ اما بر اساس مدارک معتبر می توان به مسئله جدا بودن آب تزئینی از آب مورد نیاز برای آبیاری مجموعه اذعان داشت. در باغ پاسارگاد آب تزئینی (نمادین) و آب کاربردی مسیرهای متفاوتی دارند . در جریان آبیاری باغ ، آنچه مشخصاً در مورد کارکرد آب می توان عنوان کرد غرقاب باغچه ها است. بدین منظور آب باید از مسیرهایی بگذرد که در حاشیه خود این امکان را فراهم آورد. لبه های حوض های تزئینی نشان می دهد که از آن برای غرقاب کردن باغچه ها و در نتیجه سیستم آبیاری استفاده نمی شده و جنبه اسطوره ای داشته اند . درخصوص جنبه اسطوره ای آب در باغ ایرانی نظریه های مختلفی وجود دارد که همگی دلالت بر قداست آب و نقش برجسته آن در اعتقادات ایرانیان داشته است .
باغ یک ورودی آب و سه خروجی دارد که خروجی ها از کنار کاخ ها می گذرد و به شهر می رسد. تقسیم بندی حرکت نهرها بسیار حساب شده و چه بسا شیب بندی جوری تنظیم شده که بتواند چنین مسیری از آب ایجاد شود .
عرض آبراهه ها حدود ۲۵ سانتیمتراست . بطوریکه حتی نمی شود برخی استفاده های کارکردی – تفریحی همچون پا گذاردن و قدم زدن در آن را مطرح کرد. به نظر می رسد از جوی های آب برای دستیابی به هندسه مورد نظر در باغ و دستیابی به نظام تقسیم دو تایی استفاده شده است و همچنین حضور آب در باغ را مقدس داشته با این حال این کم عرضی جوی ها ریشه در مبانی نظری قداست گرایانه آب دارد. بطوریکه آب نباید آلوده شود و در معرض هوا قرار گیرد، به همین جهت هرچه بیشتر در آبراهه های محدود و کم سطح جاری بوده است. اما به نظر می رسد عدم وجود این حوض ها و محدودیت جوی ها و مسیربندی ویژه آنها در این باغ به این صورت که آب به سمت کوشک رفته از مقابل آن حرکت کرده و دوباره از آن دور می شود، به بنیان های نظری برمیگردد که هنوز برای ما کشف نشده باقیمانده است و به هرحال این الگو نیز با تحولات فرهنگی بعدی کاملاً دگرگون شد و در تاریخ باغ های بعدی هرگز تداوم نداشت.
- شیب بندی زمین و مکانیابی کاخ :
برای تشخیص شیب بندی زمین و موقعیت قرارگیری کوشک ها بهترین روش بررسی مسیر حرکت آب است. باتوجه به جهت حرکت آب، کاخ در مرتفع ترین جای زمین قرار نگرفته، بلکه زمین دارای دو جهت شیب است و کاخ ها در پایین ترین جای شیب بندی زمین قرار گرفته اند.گویی باغ نمایشی از عالم غیب و ملکوت بوده و کاخ شاه در پایین ترین جای آن واسطه خدا و مردم است و آب از کنار قصر او به مردم می رسد.
از نکات عجیب زمین این باغ که نمی تواند اتفاقی باشد، تفاوت شیب عرضی زمین در بالا و پایین آن است ( اصطلاحاً زمین تاب دارد با توجه به مسیر حرکت آب ) و این سبب می ود که زمین در میانه آن ها نتواند شیب دار باشد و جوی میانی بی جهت باشد (همانطور که در بالا نیز اشاره شد) و طبیعتاً فرضیه «استروناخ» مبنی بر الگوی چهار باغ در پاسارگاد کم رنگ تر می شود.
حتی اگر چهار باغ را یک شکل مثالین بدانیم بدون شک محور اصلی از ضروریات این شکل مثالین است که در این نمونه هیچ ظهوری ندارد و به همین جهت حتی فرضیه الگوی مثالین تطابق یافته نیز در مورد این باغ قابل پذیرش نیست.
در پاسارگاد باغ بالاتر از کوشک به عنوان جایگاه والای بهشت بوده است.آب قداست داشته و در بهشت ایرانی نمود داده و با عرض کم جوی ها از آلودگی آن ممانعت به عمل آمده است. کوشک که جایگاه پادشاه است، واسطه بین مردم، آب و باغ بهشت است و این موضوع می تواند ریشه در اعتقاد به وجود پادشاه به عنوان انسان کامل و جانشین اهورامزدا بر روی زمین باشد. این شاخصه نیز از ویژگی های منحصر بفرد این باغ است که به نوعی بر تواضع شاه نسبت به بهشت و عالم غیب الهی و خود را پایین تر بهشت طبیعت دیدن دلالت دارد، نمونه ای که کمتر در الگوهای بعدی مشاهده می شود.
- مفاهيم موجود در پاسارگاد
الف . نظمى كه نشان از عالم هستى دارد و براى بيان قدرت شاه به كار مى رود.
آنچه از بررسى باغسازى در بين النهرين به دست آمد نشان مى دهد كه از باغ هاى ساخته شده در زمان نزديك به هخامنشيان، براى نشان دادن قدرت سياسى كشور استفاده مى شد، به عبارتى ديگر فضا را به گونه اى طراحى مى كردند كه در آن به كشورهاى تابعه و خراج گزاران مراجعه كننده، بفهمانند كه توسط حاكمى قدرتمند اداره مى شوند. با توجه به تأثير پذيرى هخامنشيان ازبين النهرين و همچنين توجه به اين نكته كه پاسارگاد كاخ- باغى حكومتى بود مى توان يكى از دلايل ساخت پاسارگاد را نشان دادن قدرت سياسى هخامنشيان ذكر كرد. اما چگونه مى توان چنين مفهومى را به مراجعه كنندگان كشورهاى تابعه منعكس كرد؟ در آن زمان انديشه اى در مورد عالم هستى وجود داشته كه بر طبق آن جهان به چهار قسمت تقسيم مى شد. اين تفكرمى تواند طراح را به سمت نظمى ساده راهنمايى كند و آن را در معمارى باغ به تصوير بكشد تا به طور نمادين بيان كند كه شاه حاكم كل جهان است. به بيانى ديگر كوروش با تقسيم باغ به چهارقسمت، نظمى جهانى را به تصوير مى كشد و اين در حالى است كه فرمانرواى اين جهان ساخته شده در زير آسمان الهى كسى نيست جز پادشاه.
ب . ايجاد ارتباط بين باغ و كاخ
هنگامى كه كوروش به سلطنت مى رسد به تأثير از باغ هاى بين النهرين كاخ باغى را كه بيانگر قدرت هخامنشيان باشد درپاسارگاد به وجود می آورد. باغ هاى آشور، يا مجزا از كاخ و معبد طراحى مى گرديد يا پيوسته با آن ها ساخته مى شد. باغ كوروش، با توجه به ايوان هاى طويل موجود در كاخ هاى پيرامون محوطه ى باغ، به عنوان بخشى هماهنگ و مكمل با كاخ ها بنا گشته است. تركيب كلى متشكل است ازسه كوشك،با ايوان هايى كشيده ، در پيرامون يك محوطه ى مستطيلى شكل كه از لحاظ ديد و منظرمشرف به اين ناحيه است. ممكن است پرسيده شود كه آيا ايجاد ارتباط بين باغ و كاخ تأثيرى در ساخت آن با فرم چليپايى دارد؟
دريافته هاى تاريخى و باستان شناسى نشان داده شده است كه منشأ باغ هايى منظم با خيابان هاى درخت كارى شده به خيلى پيش تر يعنى به سنت هاى ايلام، آشورى، مصرى، بابلى بر مى گردد.همچنين «ديويد استروناخ » باغ پاسارگاد را به عنوان چهارباغى تكامل نيافته معرفى مى كند. همچنين از كاخ هاى اطراف ونامتقارن بودن آن ها نسبت به محوطه ى باغ مى توان فهميد كه هنوز تكامل نيافته است. فرض كنيد كه اولين چهار باغ باشد و تركيبى از كاخ ها و يك محوطه ى مستطيل شكل به صورتیكه بيان شد براى طراحى باغ موجود باشد؛ حال خواسته شود آن به گونه اى طراحى گردد تاكسى كه در ايوان كاخ به تماشاى باغ ايستاده، از دوردست ترين نقطه ى باغ منظرى داشته باشد تا كششى بين باغ و كاخ ايجاد شود و بالعكس ، ممكن است ايجاد معبرى كه در كل باغ امتداد دارد بتواند اين خواسته را برآورده سازد. به عبارتى ديگر فرمى با دو محور متقاطع كه هر محور در برابر ايوان كاخ كشيده مى شود و ديد را به دو دست ها و افق مى برد مى تواند كشش و جاذبه ى زيادى را ايجاد كند. اين جاذبه هم براى كسى كه در باغ واقع است و به سمت كاخ حركت مى كند وهم براى كسى كه در ايوان كاخ قرار دارد و باغ را مشاهده مى كند، وجود دارد.اما اين قضيه تنها در مورد يكى از كاخ ها صادق است و كاخ هاى ديگر دقيقاً در برابر محورهاى متقاطع قرار ندارد، به همين دليل تنها ايجاد كشش و رابطه بين باغ و كاخ در پاسارگاد نمى تواند دليل محكمى براى رسيدن به فرم صليبى باغ باشد؛ هرچند كه شايد بتوان آن را در دوران هاى بعد به عنوان يكى از دلايل رسيدن به فرم صليبى مطرح كرد.
ج . باغ، تداعى كننده ى بهشت
در ايران گل و گياه و سبزه هميشه براى مردم جاذبه ى خاصى دارد. دلايل آن را مى توان به صورت زير فرض كرد.
اقليم گرم و خشك و گرماى سوزان آفتاب و همچنين خاطره ى بد كوير و بيابان هاى خشك باعث ايجاد اين علاقه شده است. وضعيت اقليمى اين منطقه، آن چنان جلوه ى بدى در ذهن ايرانيان ايجاد كرده، كه كوير را جاى ديوان و ددان دانسته، در مقابل، بهشت را هميشه باغى سرسبز و خرم تصور كرده اند. به همين دليل باغ در ايران محيطى مقدس و قابل احترام است. خاستگاه آريايى ها را مى توان دليل دوم دانست. مكانى را كه از آنجا كوچ كرده اند جايى سردسير و پر از گياه و درخت بوده، به همين علت بعد از وارد شدن آريايى ها به ايران، فضايى كه مى توانست خاستگاه شان را برايشان يادآورى كند باغ بوده است.علاقه ى زياد ايرانيان به گل و گياه باعث شد كه على رغم درونگرايى اكثر بناهاى اين سرزمين ، كوشك را در ارتباط با محيط پيرامونش يعنى باغ ايجاد كنند. تأثير اين علاقه را نه تنها در باغ بلكه در اكثر تزيينات معمارى و همچنين در ساير هنرها از قبيل فرش، شعروادبيات و نظاير آن مى توان مشاهده كرد .داراب ديبا درمقاله ى باغ ايرانى اين سؤال را مطرح مى كند كه آيا اين سه كاخ ياد شده در پاسارگاد را نمى توان به عنوان تمثيلى از اعتقادات مزديسنى در مورد سه سراى بهشت فرض كرد؟
اين فرضيه در حقيقت بيانگر اين است كه كاخ – باغ پاسارگاد به گونه اى طراحى گشته كه باغ و كاخ هاى اطراف آن بتواند بهشت راتداعى كند. پس اسطوره ى باغ – بهشت را نيز مى توان يكى از الگوهاى تشكيل دهنده ى باغ پاسارگاد دانست.همانطورى كه اشاره شد ايرانيان عالم هستى را چهار قسمت فرض مى كردند كه توسط چهار رود از هم جدا مى شود. همچنين بررسى شد كه در پاسارگاد باغ نمادى از قدرت والاى سلطنتى است. درواقع هر چند داريوش بعد از به سلطنت رسيدن باغ هايى متفاوت با باغ پاسارگاد به وجود آورد، ولى كاخ – باغى كه كوروش ساخت تا چندين نسل بعد از كوروش محفوظ ماند و اين امر امكان آن را به وجود آورده بود كه اين طرح ابداعى در تمامى قلمرو هخامنشى در خاطره ها بماند و شاهد اين هستيم كه در دوران هاى بعد اين طرح در ساخت باغ تكرارگرديده و يكى از ويژگى هاى باغ هاى ايرانى مى شود. در دوره ى اسلامى چهارباغ مشخصه ى باغ هاى اسلامى مى شود كه نه تنها درايران، بلكه در كل قلمروى امپراطورى اسلام، گسترش مى يابد.به طور خلاصه مفاهيمى را كه در شكل گيرى باغ پاسارگاد با فرم چهارباغ موثر است مى توان چنين بيان كرد:
– نظمى كه نشان از عالم هستى دارد.
– نظمى كه بيان كننده ى قدرت شاه است.
– نظمى كه تداعى كننده ى بهشت است.
۳. عناصر باغ ایرانی :
هر ملت بر اساس جهان بينی خويش برای طبيعت ارزش و جايگاهی خاص قائل بوده و ارتباطش را با طبيعت و عناصر طبيعي بر پايه ی اصول و ارزشهای منبعث از جهان بينی خود شكل داده است. به اين ترتيب شناسايی جايگاه عناصر طبيعی در اعتقادات و فرهنگ هر جامعه از اهميتی بالا برخوردار است و هر چه شناخت و درك مفهومی مردم جامعه نسبت به طبيعت و عناصر طبيعی بيشتر وعميق تر باشد، اين جايگاه ارزشمندتر خواهد بود. به تبعيت از جهان بينی ديرينه و فرهنگ ايرانی – اسلامی ايرانيان، رابطه مردم اين سرزمين با طبيعت و عناصر طبيعي، رابطه ای بر اساس احترام به طبيعت و همزيستی با آن است. اين تفكر زمين را ملك خدا ميداند، در اين فرهنگ، عناصرطبيعی مانند آب ، آتش ، خاک ، باد و گياه به عنوان آيه و نشانه ای الهی محسوب می شوند و از چنان اهميتی برخوردارند كه بارها در متون اسلامی نام اين عناصر تكرار شده است. زيباترين تركيب مادی آب و گياه در هنر باغسازی ايران ينمايان می شود.
هنر باغسازی يكي ازكهن ترين هنرهای ايرانيان است كه دارای سنت های ارزشمند وقدرتی – معنوی است كه در آن،عناصر با سه جنبه مفهومی، كاركردی و زيباشناختی حضور می يابند؛ جنبه مفهومی ازدو مقوله تفاسير قرآن كريم و ديدگاه عرفا و شاعران قابل بررسی است، علاوه بر اين هر عنصری كه در باغ ايرانی قرار ميگرفت، اعم از آب و … ، كاركردی ويژه داشت و برای هدفی مشخص تعبيه شده بود و همچنين سعی مي شد تا طراحی به گونه ای صورت گيرد كه اجزا تا حد امكان زيبا بوده و اجزای باغ به گونه ای تغيير می يافت كه رعايت زيباشناسی آنها درنظرگرفته شود.
۱-۳- آب :
آناهیتا الهه آب در عتقادات ایرانیان همواره حضور داشته است و آب حیات بخش که در مظهرخود به چهار قسمت تقسیم می شود بهشتی در دل بیابان می آفریند. بنا بر اوستا، فرشته آب به همراهی ایزد باد و فر و فروهر نیکان مقدار معینی از آب را در جهان میان ممالک تقسیم کردند و نیز آبان یشت که مفصل ترین یشت ها است به اردویسور ناهید فرشته آب اختصاص دارد. ایرانی همواره با شیوه های ماهرانه آب را بیش از آنچه هست می نماید. آب در باغ ایرانی در جوی ها و سینه کبکی ها ، فواره ها ، استخرها و شترگلوها وجود دارد.جوشش آب در باغ ایرانی تنها خصلتی نماد گونه نداشته بلکه به صورت ذکری دایمی جوشش هستی را متذکر می شود ا ین خصلت نو شدن عالم ، در ادبیات گاهانی به صورت فراشگر آمده است که با واژه fresh هم ریشه است و معنای نو کردن و پاک کردن را دارد.
- آب اصلي ترين عنصر در باغ ايراني
آب به عنوان اصلی ترين و حياتی ترين عنصر شكل گيری باغ مطرح می باشد؛ استفاده از آب در باغسازی ايرانی بسيار زيركانه وهنرمندانه صورت گرفته است؛ به طوريكه نه تنها به منظور آبياری و تغذيه گياهان باغ بكار رفته، بلكه استفاده مفهومی ، شاعرانه وهنرمندانه آن زينت بخش فضای باغ بوده و با حضور خود طراوت ، نشاط ، حركت و زيبايیی را به بار می آورد.نحوه حضور آب در باغ براساس مفاهيم خاصی صورت می پذيرد و توزيع آن نيز پيرو نظم و قاعده ای است كه از يك سو به ويژگی های فيزيكی و فنی آب و آبياری توجه كرده و از سوی ديگر مفهوم واری، زيبايی شناسی، منظرسازی و معماری را مورد توجه قرار داده است . در حقيقت در باغ ايرانی ، معماری باغ؛ معماری آب است و درهم آميختگي آب و گياهان پديد آورنده حماسه ای بی نظير از شعر، شكوه و موسيقی در خلوت درختان است. آب با شيوه ای سنجيده و هوشمندانه ، در مسيرها جاری می گردد ، در حوض ها و آب نماها ساكن می ماند، از آب شره ها و فواره ها بالا ميزند و با حركت، صدا، نما و طراوت خود جلوه گری مي كند. شيوه حضور و حركت آب در باغ دارای نظامی خاص و هماهنگ با هندسه و ساختار باغ بوده و در گونه های متفاوت باغ ايرانی اشكال مختلف به خود می گيرد.
- مباني عرفاني – اسلامي و تبلور مفاهيم معنوي آب در آن :
عارفان كه بطور كلی ازذهنی شاعرانه و دركی هنری برخوردار بودند،به كشف شباهات جنبه های مختلف خلقت علاقه بسيارداشتند. از اين رو به تفحص در رابطه انسان و طبيعت می پرداختند و بسياری از آنها به كشف شباهتی بنيادی ميان رفتار انسان و جنبه های مختلف طبيعت نايل آمدند. برای مثال شبلی، عارف غريب بغدادی، در شباهت عارفان عاشق با جلوه های طبيعت، ايشان را به بهار تشبيه مي كند، و می گويد :”همچنان كه تندر مي غرد، ابر می بارد، برق می درخشد، باد می وزد، غنچه ها می شكفند و پرندگان می خوانند، عارف هم چشمش می گيريد، لبش می خندد، دلش می لرزد ، سر می بازد، نام يار را بر زبان دارد بر آستان او می گردد.”
عرفایی که به جنبه ی معنوی آب اشاره داشته اند . | استفاده از تمثیل | عنصر موجود در باغ ایرانی |
يونس امره عارف بزرگ آناتولي قرون وسطي | اشاره به تسبيح حق تعالي توسط رودخانه هاي بهشتي | نهرها و جوي هاي روان در سراسر باغ |
غالب دهلوي | اشاره به نهرهاي بهشتي و حوض كوثر به نشان وصول به درگاه حق تعالي | هندسه چهار باغ ايراني و وجود انواع حوضها در بخشهاي مختلف باغ |
عبدالرئوف هروي | تمثيل لب يار به چشمه سلسبيل در بهشت | وجود عناصر مظهر قنات، جوشگاه، شترگلو در باغ |
روزبهان بقلي شيرازي | اشاره به آب به عنوان وسيله اي براي راحت روح | وجود آب به عنوان اصلي ترين عنصر باغ ، مايه آرامش و سرزندگي |
غزالي | اشاره به آب به عنوان آيه جمال الهي | آب با اشكال گوناگون عنصر جدايي ناپذير باغ ايراني است |
ذوالنون مصري | گوش دادن به صداي آب جاري و يافتن وحدانيت حق تعالي | نهرها ، جويها و كانالهاي آب، آبگردان، سينه كبكي ها |
شبلي عارف غريب بغدادي | شبيه عارفان عاشق به ابر گريان | آب باران ذخيره شده در قنات جهت آبياري باغ |
- رويكرد زيباشناختي و كاركردي آب در باغ ايراني :
در طراحی باغ علاوه بر توجه به زيبايی و هويت مكانی اصل توجه به آبياری قاعده كلی بوده، تا آنجا كه ابعاد فضا با توجه به ميزان دسترسی به آب طراحی می شده است؛ استفاده ازخنكی، انعكاس، صوت آب به صورتهای استخر، حوض، حوضچه، جويبار، آبشار( پلكاني، سطح شيبدار، فواره) استخر كم عمق در محل برخورد گذرگاههای اصلي (برای ديد از نزديك) استخرعميق به عنوان آب بند يا منبع آب، (برای ديد از دور) به كار ميرفت.
آب در واقع جالبترين موضوع منظره ها و شيرين ترين اتفاق در بخش های مختلف باغ محسوب می شد. ازین رو كه از دور چشم را به خود خيره می كرد و از نزديك بسيار دلپذير بود؛ هرجا در معرض ديد قرار ميگرفت، طراوت و زندگی را به همراه داشت؛ سايه ها را به حركت وا می داشت، ملالت و بيهودگی را به نشاط مبدل می كرد و مناظر شلوغ را با فرم سبك وگستردگی خود غنی می ساخت؛ در بعضی مواقع با بزرگترين تركيب ها برابری می كرد و گاهی با بی اهميت ترين آنها سازگار ميشد. ممكن است در يك گستره آرام قرار گيرد تا موجب آرامش در يك منظره صلح آميز شود و يا در مسيری پر شتاب و پر پيچ و خم ، شكوه و شادمانی ايجاد كند .
- نمایش آب در باغ ایرانی :
الف . قنات
اغلب باغ های ایران به خصوص در مناطق مرکزی وکویری در مظهر قنات ها ساخته شده است، چرا که آب های سطحی بسیار کمی در این مناطق در جریان است. وقتی که آباز مظهر قنات بیرون می آمد آن را مهار کرده و در باغ به جریانمی انداختند. قنات، تاسیسات آبی ای است که آب ساکن وپنهان موجود در زیر زمین را با حفر کانالی که در درون خاک ایجاد می کند بر روی سطح زمین جاری می سازد. قنوات تاسیسات پیچیده ای هستند که عمده عناصر آن ها عبارت انداز تاسیسات بیرون خاک شامل هرنج (مظهر)، استخر، نهرها ومقسم ها و تاسیسات درون خاک آن که ما در چاه، تران، ترهکار، خشکه کار و میله را شامل می شود نظام جریان آب درقنات، هم تحت فشار است و هم تحت نیروی جاذبه زمین؛ به طوریکه آب بر اساس نسبت عمق مادر چاه با ارتفاع آب منبعاصلی، می تواند در چاه های بخش تره کار جمع شود. آب درباغ ها به سه صورت راکد، روان و فورانی نمایش داده می شدهاست که هر یک مفهومی خاص را تداعی می کرده است؛ درهرکدام از این سه نحوه نمایش، ابزارها و تاسیسات ویژه ای را( برای ارایه مقصود طراح به کار می بردند.
ب . آب راکد
آب های راکد به طور طبیعی انعکاس دهنده تصاویرهستند و به دلیل انعکاس پذیری خود عامل تعیین کننده ای در ترکیب هستند. سطح آینه ای آن ها محیط اطراف رامی پذیرد و سپس منعکس می کند. تصاویر مناظر و بناها درآب فضا را بسط می دهد. آب های راکد منعکس کننده آسمان است و عمق آسمان بی کران را در روی زمین تکرار می کند.
ج . آب روان
حرکت جاری آب در مقابل ایستایی و ثبات معماری تضاد زیبایی دارد. نوری که از حرکت آب انعکاس می یابد گویی بر روی سقف می رقصد. درختان سایه های شکسته ای را برروی دیوار پدید می آورند و آفتاب، خاموش و آرام به درون فضاهای تاریک می تابد. صدای آب در تمام سطوح رخنه می کند بنا بر شدت جریان آب در ضرب آهنگ آن تغییراتی پدید می آید. عناصر معماری آب با صدای خود پیام های دعوت را به اطراف می پراکند و ساکنان بنا را به سوی خود می خواند.صدای ریزش آبشارمی تواند تنها به زمزمه ای تبدیل شود ومی تواند با تمام هیاهویش فضا را تسخیر کند( ۸).آبشارهای پله پله ،سینه کبکی ها، آب گردان ها و نهرها وجوی ها عناصری برای نمایش آب جاری هستند.
د . فواره
صدای فواره های گوناگون باغ ایرانی ضمن این که طرح و حجم آن ها فضای باغ را شکل می دهد، شنیدنی است. بویژه آنکه در هرحرکت آب در جوی ها، فواره ها و آبشارها زمزمه خاصی از صدای آب به گوش می رسد. ممکن است آب از سطح بالاتر باشد و یا زیر سطح آن باشد تا آب به صورت جوشش دیده شود.
نمایش آب در باغ ایرانی | کاربرد | کارکرد زیبایی شناسی | ترسیمات |
نهرهای اصلی | انتقال آب از مخزن به سطوح مختلف باغ | ایجاد هسته مرکزی در باغ | |
نهرهای فرعی | آبرسانی به باغچه ها و کرت ها، کنده شده در دل خاک | بوسیله جریان دائمی نهرهای فرعی می توان باغ را به عنوان یک مجموعه کامل درک کرد . | |
کانال ها | اتصال دهنده های فیزیکی و مجزا کننده حرکت آب | تداعی حالت دعوت کنندگی ، پیوند دهندگی و ا جداسازی | |
سینه کبکی | جهت ایجاد موج در آب و بیشتر نشان دادن آن | زیباتر نشان دادن حرکت آب و یجاد صدای دلنشین آب | |
آبگردان | جهت به گردش در آوردن مکرر آب | حرکت دادن آب دردسطحی. محدود .جلب توجه و ناکید. | |
تنپوشه های سفالی | لوله های سفالی جهت انتقال آب از مظهر قنات به سمت بالا | ……………………….. | |
جوشگاه | فواره مانندی در داخل آب جهت | تاکید بر حرکت و جش و خروش ، ایجاد صدای آب | |
فواره و آتشفشان | چوشش آب به سمت بالا | نماد سرچمه ها | |
شترگلو | با ایجاد اختلاف فشا ر،به سمت جلومیراند | ايجاد آبشارهاي كوچك در سطحي محدود، ايجاد صداي آب. | |
آبنمای پلکانی | در زمیین های شیب دار باغ از این آبنما استفاده می شد | ………………………….. | |
استخر | مکان مکث و ذخیره آب که نهر های اصلیبه سمت آن جاری می شوند | قلب باغ ، ایجاد سطح آییی و زیبایی چشم انداز درمقابل کوشک | |
حوض | جهت ذخیره آب و ایجاد مکث در نقاط عطف باغ | ایجاد نقاط عطف، خاصیت شکل پذیری آب در طرح های مختلف حوض ها به خوبی نمایان می شود |
۲-۳- خاک
خاک جسم قدیم است و جماد ازلی و خاطره ای ازلی در ذات خود دارد و باغ در سرزمین های گرم و خشک آیتی از سرزندگی خاک و تمثیلی از بهشت برین برکره ارض می باشد. خاک گوهری است جسیم که نشانی از مرکز و نیرو و توانی ثابت و کامل دارد و مایۀ آرامش و امنیت است. صفت جلالی خاک عاملی برای پوشانندگی است تا دانه را در حجاب و ظلمت درون خود بپوشاند. دانه ای که در دل خاک قرار می گیرد با تشریک خاک و با آتش درون دانه (گیاه ) ،آتش اوروازیشت که در اوستا به آن اشاره شده است، تیرگی خاک را می شکافد و به سمت نور حرکت می کند . دانه به سمت نور آسمان ها رویش می کند و رمز آیه ی « الله النُّورِ السَّماواتِ وَالاَرضِ … » پدیدار می شود . نور زمین ( جمال الهی ) به سمت نور آسمان ( جلال الهی ) حرکت می کند در این میانه درخت ( گیاه ) در فضای اقلیم هشت رشد می کند ؛ پایی در خاک و سری بر آسمان . دانه با تشریک خاک رویش و برکت ایجاد می کند . میوه به وجود می آید و باغ را به ثمر می نشاند . بنابراین خاک به مثابه مظهر کُنزُالمخفی با برخرداری از حمایت آتش درون گیاه منجر به «زایش» و «رویش» باغ می شود . تشریک خاک با دانه که به تشریک خاک با چهار باغ منجر می شود . برکت ، نوزایی و باززایی دانه محصول این مشارکت است . در تشریک خاک با چهارباغ ، میان داری هر چهار گوهر در رویش و زایش منازل باغ نقش مهمی دارند ؛ به این سبب ، میزان هنبازی و مشارکت گوهرهای چهارگانه در شکل گیری آن به یک میزان نیست .
ایزد مهر در نقش های کهن از میانه برخورد دو سنگ پدید آمده است، بی شک در باغ های کهن ایرانی محلی برای افروختن آتش نیز وجود داشته است.از عکس های هوایی شهر فیروز آباد چنین استنباط می شود که مناره آتشگاه کنونی در این شهر، در مرکز تقاطع دو محور باغ مستطیل شکل قرار داشته که با شبکه ای از جویبار ها آبیاری می شده است .از نمونه های دیگر می توان به باغ “ویس” نیاسر همجواری کنونی آن با آتشکده کهن ومدخل غاری مربوط به آیین مهر در این باغ اشاره نمود.
۴-۳- باد
در باغ های ایرانی با بنا هایی به نام هشت بهشت آشنا می شویم. طرح هشت ضلعی از چرخش ۲ مربع پدید آمده و به تعابیری هشت عدد رمز خورشیدوجایگاه پاکان بوده است که خداوند می تواندبا بشر در آن ارتباط برقرار کند .در محل این هشت بهشت ها، آدمی با عنصر چهارم یعنی با دوسیالیت مواجه می شود، و دم نهانی عالم را در تقابل با سکنای خود حس می کند.
براستی چرا دور باغ های ایرانی حصار و دیواربلندی می ساختند (معمولا هفت حصار)؛ و این کهن الگو محمل چه راز و رمزی از باور مردمان ایران زمین بود ؟ آیا با طرح این چرای می توان کلید یکی از رمزهای کیفیت باغ ایرانی را بازیافت ؟ این ها پرسش هایی است که در این بخش ، در کند و کاو نیل به پاسخ گویی آن ها برآمده ایم . نمایش این کهن الگو در فرش های باغی ایرانی و نیز ارتباط آن با مراتب هفت گانه، نیازمند ژرف کاوی است . مراتبی چون : هفت پیامبر ( از آدم تا خاتم ) که راه به هفت پیامبر درونی می گشاید و هفت گام نورانی و هفت عنصر فیزیولوژی و هفت قوه ی نباتی در بدن انسان و اشارات شاعر حکیمی چون فردوسی به این موضوع که به صورت فرضیه در این بازنمود مطرح خواهد شد ، بیانگر بنیادی مینوی است . کلید گشایش و دریافت این مهم آن است که باغ های حصارمند ، در باور انسان ایرانی ، مفهومی وجودی دارد . شکل گیری باغ های ایرانی در آمیخته با این باور مینوی است .
هنگامیکه وجود انسان سرشار از فروزهای نیک و مقام ههای مینوی می شود و ازز بادهای هوس آلود و ناسالم تهی می گردد، شاهد باورهای نیک درونی ، ارتعاش ها ، امواج مقدس و زلال هستی در باغ ینوی وجود می شود که همچون چهار دیوار ضخیمی ( مانند حصارهای هفت گانه ی باغ های ایرانی ) است . به گونه ای که هیچ اهریمنی توان نزدیک شدن به آن را ندارد . این فوزهای نیک ، تعادل بخش مقام مینوی باغ وجود است . انسانی که به مقام مشاهده ی باغ درون رسیده است ، در درون خویش حصاری از هاله های نور می بیند که گرداگرد او در حرکت اند و هر جا که باشد و به هر سوی که روی آورد ، او را همراهی می کند . آن حصارها در باغ ، این جا هاله های نور و روشنایی است که طلمت و تیرگی را یارای نزدیکی به آن نیست و این در حالی است که فروزهای نیک به مدد باغ وجود می رسند . تعادل و آرامش ، میوه های مینوی این باغ است که با درک مقام ضهادت ، باغ مینوی قابل رویت می شود .
غزالی در احیاء علوم الدین بارها به دژ روحانی اشاره می کند که باید از درهایش در برابر حملات شیطان محافظت کرد . به تدریج که در روشن ضمیر باورهای مینوی پایه می گیرد ، درهای آن یکی پس ازز دیگری به روی او گشوده می شود. این مهم خود تاویلی برای درک امر تشریک گوهر باد با چهار دیوار ( حصار ) است .
· منازل حصارهای هفت گانه :
بادی که از منزلگاه باغ برم یخیزد، رحمت است و موجب« آرامش، سلامت و برکت» است. این مفهوم «حوزه تلطیف » است و این فیض اقدس است که از تشریک گوهر باد به مثابه یکی از آخیشج های مقدس با چهاردیوار به وجود می آید. بنابراين حصارها نمادي از تعالي روح دررسيدن به قرب الهي است. هريك از اين حصارها در باغ، كه با رنگ خاصي نمايش داده مي شود، نشاندهندۀ انسان نوراني يا اندام نوراني انسان دروني هر شخصي است. در اين رنگين هها و نورهاي رنگي خود را شستن و در هر مرحله بخشي از وجود خود را ديدن و آشكار شدن مرحله اي است از دستيابي به حقيقت. هر شخص، زماني مي تواند رنگ هاي بيروني را به ديدۀ ادراك دريابد كه به مشاهدۀ انسان نوراني درون خویش رسیده باشد. اين رنگها در آينۀ نور دروني به مقام مشاهده می رسد . مرکز این حصارها ، یا همان باغ درونی دل، كه نمايش بيروني آن انديشه و حتي كهن الگوي سبز باغ ايراني است، تجلي معناي رمزي رسيدن به بالاترين ردۀ تعالي روح در سير روحاني آن است. هانري كربن نيز ضمن اشاره به چنين نكته اي عقيده دارد: « آن گاه كه به مشاهده نور سبز نايل آيي، آرامشي در دل و شرح صدري در سينه و شادابي در باطن و لذتي در روح و بينايي درچشم احساس خواهي كرد و همۀ اين ها صفات حيات اند كه سالك در مسير سلوك خويش به دست مي آورد.»
نکته ای که در فرجام این بخش از سخن می توان به آن اشاره کرد، آن است که افزون بر این که باغ هاي ايراني در منطقۀ فوق تلطيف قرار دارند، حصارهاي اطراف باغ ها، اعم از ديوارهاي زرینی كه در چهار طرف اصلي واقع شده و حصار درختان سوزني برگ و بوته ها و گل ها و نهرهای روان تا حصار هفت م، هر يك در ايجاد تلطيف هرچه بيش تر مكان باغ تأثير بسزايي دارند. بادي كه در داخل باغ به جريان مي افتد، بادي است كه از روي آبي كه به نظم و تقدس نهرهاي روان در زير پاي درختان درآمده و به نظم هندسه چهارنهر نشسته است، مي گذرد. اين باد، كه از فرشتگان سبز هميشه ماناي سرو باغ مي گذرد و بوي اين فرشتگان بهشتي را به سمت چهارطاق، محل حضور عنصر آتش (نور) ميبرد، پيام باد رحمت را از جنوب باغ، كه همان باد شمال ملكوتي است، به مكان حضور نور مي رساند. بنابراین، گوهر باد عامل زایش و باروری گیاهان وگل های باغ ، حاصلخیزی گوهر خاک ، به جریان آمدن گوهر آب و گردش فصل در زادبوم بسته ی باغ ایرانی و ایجاد باغ ههای چهارفصل و گردش و تلطیف هواست . به علاوه ، عامل به وجود آمدن فضای مثالینی است که ساحتی از تعلیق و بشارت دهنده ی حضور برکت و فیض الهی در باغ ایرانی است . اگر مسافران باغ ایرانی به « قصد زیارت نه هوس سیاحت » در باغ وجود ، حضوری همیشگی یابند، ایزد باد را همنشین فرشتگان (گل های) باغ شاهد خواهند بود که شفابخش روح زائران باغ وجود است ، آن هنگام که فرشته ی باد در این منزلگاه در صور اسرافیلی خویش می دمد تا رستاخیزی برای جان زائران باغ و هدایتگر آنان به منزلگاه باغ ملکوت باشد . به این ترتیب ، معمار ایرانی مفاهیم بلند پایه ی عرفانی این سرزمین را به صورت رمز در عالم خلق به یادگار گذاشته است . این پایان عالمی به رنگ سبز است که همان برجسته ترین صفت درونی باغ ایرانی است. اوج بالندگی روحانی عارف در دل ، در زمینه سبز، بالاترین مقام روح که همان بستر باغ است به تجلی در می آید .
۵-۳- گیاه
هنرهخامنشی سرتاسرمملو از شکل های گوناگون درخت زندگی است و درخت را به عنوان عنصر مقدس پنجم یاد کرده از آنجا که هستی او از عناصر چهارگانه است. در و « درود» ،« داروید » « دار» گویش های محلی ایرانی درخت به تعبیر شده است. درود به معنای ستایش و درودگر به «درودگر» معنای ستاینده است و تقدس معنای درودگری در فرهنگ ایرانی و ارتباط معنای آن با درخت خود رمز و رازی است در بازآفریدگی رخداد کیهانی. درتخت جمشید نیزگل نیلوفرآبی به اشکال گوناگون دیده می شود. از سوی دیگر در باغ ایرانی هر یک از گیاهان به نوعی دارای نماد و نشانه خاص خود میباشد. از این رو باغ ایرانی، محیطی همواره سبز و مملو از نمادهایی است که مجموعه ای از اعتقادات را به فرد ایرانی یادآوری می نماید.
· گياه در باغ ايرانی
گياهان در باغ ايراني گذشته از جنس و گونه، از نظر محل قرارگيری، طرح كاشت، زيبايی و سودمندی بسيار قابل ملاحظه هستند وحتی در حفاظت باغ در مقابل عوامل طبيعی مخرب نقش مهمی را ايفا می كنند. گياهان در باغ ايرانی با اهداف متفاوتی از جمله سايه اندازیی، محصول دهی و تزئين باغ به كار می روند و از آنجا كه سودمندی يكی از اصلی ترين ويژگيهای باغسازی ايرانی است، بيشترين حجم گياهان باغ را درختان ميوه و پس از آن درختان سايه افكن تشكيل می دادند، به همين نسبت گياهان تزئينی به ميزان كمتري در باغ به چشم می آيند. جايگاه گياهان در باغ در فصول مختلف متفاوت است؛ به طوريكه
در بهار : شكوفه، گل، عطر و بو، طراوات و شادابی؛
در تابستان: سايه، گل، ميوه، آب روان، هوای مصفا و فضای استراحت؛
در پائيز: هنگامه و غوغايی از ميوه های الوان، رنگهای پويا و رقص برگها؛
در زمستان : هندسه عيان و سرافرازی درختان هميشه سبز در آغوش شاخه های خزان زده عريان، را به تصوير می كشند .
گياهان به طور كلی به دو دسته درختان و گل ها تقسيم بندی می شوند و در اين پژوهش بررسی سه جنبه مفهومی، كاركردی و زيباشناختی گياهان در دو گروه مجزای درختان و گل ها انجام می گيرد.
- · مفهوم معنوي درخت از منظر عرفاني – اسلامي
طبيعت، نخستين اسباب دنيوی تجلی ساحت الهی برای انسان است؛ در اين ميان كمتر چيزی است كه بتواند زودتر از درخت، انديشه ی كمال را به ذهن آورد، زيرا درخت برای نيل به كمال رشد، امكان مكانی و زمانی داشته است، زيرا شاخه هايش به بيرون وبالا متوجه است، كمال آن بسته نيست، بلكه باز است. از اين رو همواره در مبانی اسلامی به جنبه معنوي درختان توجه ميشده است و علاوه برآيات قرآن كريم، بسياری از منابع معرفتی نيز اين آفريده الهی را گرامی انگاشته اند.
بنابر ديدگاه عارفان، در باغ تمامی گياهان خود را وقف ذكر خداوند و نمازگزاردن بر او كرده اند و از اين لحاظ به فرشتگان مي مانند كه كارشان صرفاً حمد پروردگار است. جلال الدين رومي مي گويد : “درختان در حال نمازگزاردنند و پرندگان آواز مناجات سر داده اند و بنفشه به سجده سرخم كرده است” . به نقل قول عارفان درختان دستان خود را به سوی آسمان می گشايند واز آنجا كه برگ چنار همواره به دست انسان تشبيه شده است، اين درخت را معمولاً پيش نماز گياهان نمازگزار باغ دانسته اند؛ و در پاييز كه درختان برگ هايشان را از دست می دهند و به حالت بيبرگي مي رسند، به عارف كاملي مي مانند كه بدون تعلقات بيروني و دنيوي و در نتيجه بيغم و انديشه و در حالت دعا و تضرع و با فقر مطلق در برابر خداوند ايستاده است. عارفان درخت را صورت مثالي و نماد تطور و نو شدگي ميدانند. رشد مداوم نباتات نشانه تجديد حيات ادواری و يادآور : اسطوره بازگشت جاودانه به اصلی واحد است. در مبانی عرفانی هر يك از درختان به نوعي داراي نماد و نشانه خاص خود ميباشند.از اين رو باغ ايراني، محيطي همواره سرسبز و مملو از نمادهايي است كه مجموعهاي از اعتقادات را به آدمي يادآوري ميكند.
درختان کاشته شده در باغ ایرانی | مفهوم نمادین و عرفانی | استفاده کارکردی از درختان |
| |||
| چنار | نماد شكوه و تعليم | درخت سايه افكن، جلوگيري كننده از شيوع تب و بيماري | |||
| کاج | راستي،عمود بودن، باروري، طول عمر و ايمان | درخت هميشه سبز و محافظت باغ در برابر بادهاي زمستاني | |||
| سرو | مشخصه مرگ و جنازه، نماد لطافت و شادابي | سايه اندازي و سرسبزي در تمام طول سال | |||
| تبریزی | نماد همه جفت ها، يين و يانگ،سال قمري و شمسي | رشد سريع و استفاده از چوب آن | |||
| زبان گنجشک | سازگاري، توليد و تواضع،درخت كيهاني مقدس | سايه اندازي | |||
| انجیر | باروري، زندگي، صلح و كاميابي | استفاده خوراكي | |||
| درخت مو | نماد زندگي و بي مرگي | استفاده خوراكي از ميوه و برگ آن | |||
| سیب | عشق،صلح و توافق،الوهيت و معرفت | استفاده خوراكي | |||
| گلابی | اميد و سلامتي،عدالت،دولت خوب و داوري عادلانه | استفاده خوراكي | |||
| گیلاس | نماد تولد برهنه انسان در جهان | استفاده خوراكي | |||
| هلو | دافع شرو ميوه پريان | استفاده خوراكي | |||
| آلو | نماد آزادگي و وفاداري، طول عمر، پاكي، عزلت، خردسالي | استفاده خوراكي | |||
| توت | نمادي از سه مرحله زندگي انسان | استفاده خوراكي از ميوه، برگ آن جهت تغذيه كرم ابريشم، استفاده از چوب | |||
| زالزالک | گياه پريان،گل عروس رومي يوناني | استفاده خوراكي | |||
| نخل | نماد شادي،شهوت،تبرك،درخت حيات | استفاده خوراكي، استفاده از برگ، ساقه | |||
| بادام | نماد بكارت، خودزايي، سعادتمندي در زناشويي، دلربايي و لطافت | استفاده خوراكي | |||
| گردو | خرد مكتوم، باروري، طول عمر، مظهر پايداري | استفاده خوراكي، استفاده از برگ و چوب آن | |||
- · رويكرد زيباشناختي و كاركردي درختان در باغ ايرانی
در باغ ايرانی كاشت تمامی درختان برای منظور و هدف مشخصی انجام ميگرفت و هرگز به صورت اتفاقی و بی منطق نبود. درختان سايه افكن در دو طرف مسيرهای باغ قرار می گيرند، كه بر مسيرهای محوری، با توجه به اهميت آنها و با اتكا به نوع درخت سايه افكن تأكيد می گذارند .اين درختان در مواقعی تنها يك نوع درخت می باشند، مانند چنار و مواقعی دو نوع مانند چنار و سرو. در اطراف باغ در جوار ديوار، مسير حركت وجود دارد، كه در آنجا نيز درختان سايه افكن بی بار و يا سايه افكن ميوه دار مانند گردو، به طور رديفی در كنار نهر قرار می گيرند. در محورهای فرعی كه محور اصلی رابه صورت قائم قطع كرده و مسيرهای بين كرت ها را تشكيل می دهند نيز درختان سايه افكن به طور رديفی كاشته مي شوند. در ميان كرت، درختان ميوه قرار می گرفته اند، كه براساس انواع قابل رشد در اقليم های مختلف تفاوت می كرده اند. برای نمونه باغ دلگشای شيراز به غير از درختان سايه افكن اطراف مسيرها در كرت های خود، درختان نارنج دارد. كه بوی دل انگيز آنها در بهار در دو خيابان دو طرف ميان كرت يا آبنما، برای كمك بيشتر به ايجاد سايه ، گذرگاه های باغ ها را می كند باريكتر انتخاب می نمودند تا سايه درختان دو طرف همه سطح گذرگاه را بپوشاند و به اين ترتيب دالان سرپوشيده ای از درختان می ساختند. همچنين زمانی سطح كرت ها به اندازهای پايين تر از سطح راه های محوری قرار می گيرند كه پياده رو به راحتی می تواند از ميوه درخت نزديك محور استفاده كند.
در باغ های ايرانی پيرامون استخر را با درختان نارون، افرا و ارغوان می پوشاندند. بيدها را هم در جايی می كاشتند كه آب زياد باشد، وليكن كنار استخر و حوض نمی كاشتند، زيرا لبه حوض را مي شكست. در كنار گذرگاه وجوی آب ،درختان خزان دار و هميشه سبز را كنار يكديگر می كاشتند؛ چرا كه همواره سبزها نماد بی مرگي، جاودانگی، نيروی تغيير شكلی كه درختان چنار در چهارفصل سال از نظر رنگ : حيات جوانی، نيرومندی و نيروی زاد و ولد هستند برگ ها و يا ريزش آنها دارند، در مجاورت درختان سرو و كاج كه همواره برگ داشته و سبز رنگ هستند، تنوع زيادی در رنگ و طرح و حجم باغ ايرانی به وجود می آورد.
- · مفهوم معنوی درخت از منظر عرفانی – اسلامی
تقريباً يك هزاره است كه عرفا و شاعران فارسی گوی كمال تجلی الهی را در گل ديده اند. با اين حال اين گل الهی را هرگز نمی توان به درستی وصف كرد، شاعر تنها می تواند شرح هجران بلبل از گل را بسرايد، تنها بلبل كه دور از گل به سر مي برد، مي تواند كلماتی حاكی از ستايش و شوق بر زبان آورد، همچنان كه نی پس از بريده شدن از نيستان آواز سر می دهد. محمد اقبال فلسفه خود رابراساس همين مفهوم پي ريخته و براين باور است كه جدايی و فراق، انسان را به حركت در می آورد و او را قادر می سازد تا زيبايي بيافريند، درست مانند بلبل كه مشتاق رسيدن گل است .عارف، عشق به معبود را در ورای گل ها و درختان، در سايه سرو باريك اندام و در سجده خاضعانه بنفشه كوچك می يابد. بسياری از عارفان بيان كرده اند كه چگونه هنگام شنيدن حمد و تسبيح گياهان به شهود رسيده اند و اين تسبيح مدام پروردگار توسط طبيعت را در قالب حكايات و اشعاری با زيبايی تمام به تصوير كشيده اند؛ يكی از زيباترين اين حكايات درباره سنبل افندی، شيخ طريقه خلوتی در استانبول قرن دهم/شانزدهم، است؛ سنبل افندی می خواست جانشين خود را تعيين كند. به اين منظور مريدان را برای تزئين خانقاه به دنبال جمع آوري گل فرستاد. همه آنها با دسته های بزرگ گل بازگشتند، به جز فردی به نام مركز افندی كه فقط يك گل كوچك پژمرده با خود آورد.
از او پرسيدند كه چرا چيزي در شأن استاد نياوردي پاسخ داد : همه گل ها را در حال ذكر و نيايش پروردگار يافتم؛ چگونه می توانستم دعايشان را قطع كنم؟ آن گه گلی ديدم كه تازه ذكرش را به پايان رسانده بود، همان را آوردم. به اين ترتيب مركز افندی به جانشينی سنبل افندی انتخاب شد. گلهای كاشته شده در باغ ايرانی نيز به مانند درختان، هركدام نشانه و نماد خاصی را دارند و نشان دهنده مفهوم عرفانی می باشند.اين مسئله نشان می دهد كه عارفان و شعرا به بعد معنوی و مفهومی گل ها در باغ تا چه اندازه اهميت ميدادند.
- · رويكرد زيباشناختي و كاركردي گلها در باغ :
سازندگان باغ ايراني، از بيهودگي پرهيز كرده، از گلها استفاده منطقي داشتند و هيچگاه بدون دليل چيزي را نمي كاشتند. تركيب وترتيب كاشتن گلها در باغهاي ايراني به صورت تجربي علمي و تابع روابط و ضوابط و ناظر بركارايي، پويايي و مقابله با ناسازگاري هاي محيطي بود و نيز زيبايي و چشم نوازي آنها در فصول مختلف در نظر گرفته مي شد . جايگاه گل ها در باغ ايراني، پای درختان بود. به طور ويژه گل هايي كاشته ميشد كه خاصيتي داشته باشند؛ به طوريكه هم از عطرآنها استفاده ميشد و هم از گلبرگ هايشان حلوا و مربا و .. درست ميكردند و برخي از آنها خاصيت طبي نيز داشت. در ميان كرت فرا روی عمارت اصلی باغ، اگر استخر قرار نمی گرفت، گلستان بود. در باغ ايرانی هميشه سعی مي شد كه در گلستان همواره گل باشد. گلهای تزئينی بيشتر در باغچه هاي جلو ساختمان و در محور ورودی و يا محورهای اصلی كه متوجه كوشك بود، كاشته می شدند؛ در بعضي از باغ ها در ميان كرت براي جلوگيری از هدر رفتن آب و مسائل ديگر اسپست ميكاشتند؛ كه نوعی يونجه است كه تا هفت بار قابل درو ميباشد؛ مفيد، خوشبو، زيبا و اقتصادي است؛ نگهداري آن آسان بوده، ازت هوا راجذب و به خاك ميدهد؛ دافع پشه و مگس بوده، زنبور عسل از گلهايش تغذيه مي كند؛ در زمستان اين گياه را درو مي كردند و به عنوان علوفه زمستاني دام ها استفاده مي كردند. در اوايل رشد، منظره چمن دارد و با رشد بيشتر در برابر باد مواج مي شود و زمانيكه به گل مي نشيند، بنفش خوش رنگی را بر متنی سبز مي گستراند .
گل های کاشته شده در باغ ایرانی | مفهوم نمادین و عرفانی | استفاده کارکردی از گل ها |
گل سرخ | داراي سلطه و تفوق در باغ، هم نماد زمان و هم ابديت، هم كمال آسماني و هم رنج زميني | گلاب گيري و رايحه خوش |
بنفشه | نماد فضيلت و زيبايي نهفته،حجب | استفاده دارويي |
سوسن | نماد پاکی ، صلح ، رستاخیزو مظهر باروری ایزد بانوی زمین | استفاده خوراكي و دارويي از گلبرگ هايش |
سنبل | نماد دورانديشي، آرامش فكري | مورد استفاده زنبور عسل |
پامچال | معرف پاكي، جواني و گستاخي | خواص دارويي ،مقوي و تب بر،كرم كش و ضدتشنج |
تاج خروس | نماد بي مرگي، ايمان، وفاداري، ثبات در عشق | استفاده به عنوان جداكننده مسيرهاي باغ |
مینای چمنی | پاكي و معصوميت | مورد استفاده زنبور عسل و رايحه خوش |
زعفران | بي علاقگي، فروتني، انكارنفس، گياه خورشيد | استفاده خوراكي |
زنبق | نيلوفر يا زنبق تصنعي، گل نور و زندگي، شاه بانوي آسمان | در كنار خرند آجري جهت حفظ حريم باغچه ها كاشته ميشد، استفاده از عطر مطبوع |
نرگس | نماد خودبيني، خودشيفتگي، غرور، باطن بيني | استفاده از عطر مطبوع و مورد استفاده زنبور عسل |
یاسمن | نماد زنانگي، ملاحت، فريبندگي، جذابيت | استفاده از عطر مطبوع و مورد استفاده زنبور عسل |
۴. باغ های مشهور ایرانی
- · باغ ارم شیراز :
باغ ارم شیراز به طور مسلم از دوره سلجوقیان و در تمام دوره آل اینجو و آل مظفر و گوركانیان وجود داشته و با توجه به اینكه سیستم فئودالی به طور كامل بر جامعه آن دوره حاكم بوده بدون تردید بانیان و صاحبان باغ ارم كه باغی ارزشمند بوده، در آن زمان حكام وقت بودهاند. احتمال میرود اتابك قراچه كه از طرف سنجر سلجوقی به حكومت فارس منصوب بوده دستور احداث این باغ را داده باشد. بعد از وی تا جلوس شاه شیخ ابواسحاق اینجو كه احتمالاً باغ ارم را در تصدی داشت، اطلاعی از نحوه مالكیت این باغ در دست نیست. شاه شیخ ابواسحاق اینجو در سال 742 ه.ق جلوس نموده و در سال 757 ه.ق كشته شد. پس از انقراض سلسله آل اینجو به وسیله آل مظفر، احتمالاً باغ ارم به مالكیت سلاطین آل مظفر در آمده و در عهد شاه منصور آخرین پادشاه این خاندان كه به دست گوركانیان كشته شد، باغ در نهایت آبادانی و شكوه بوده است. از عصر صفویه به بعد، باغ ارم در نوشتههای جهانگردان، آباد و باشكوه توصیف شده است. در عهد كریم خان زند احتمالاً باغ ارم در مالكیت سران سلسله زندیه بوده و مانند سایر ابنیه و باغ های شیراز مرمت گردیده است.
از اواخر دوره زندیه تقریباً بیش از هفتاد و پنج سال باغ ارم در تصاحب سران ایل قشقایی بود. خاندان جانی خان قشقایی كه از دوره فتحعلی شاه قاجار با سمت ایلخانی و ایل بیگی بر ایل قشقایی فرمان روایی میكردند، مدت مدیدی این باغ را دراختیار داشته و ازآنجا به عنوان مقر فرمان فرمایی خود در شهر شیراز استفاده میكردهاند. نخستین ایلخان این خاندان یعنی جانی خان و پسرش محمد قلی خان عمارتی باشكوه در این باغ بنا نهادند. در اوایل دوره قاجاریه بعضی از سران ایل قشقایی كه مالكین سابق باغ ارم بودهاند در گوشهای از این باغ به خاك سپرده شدهاند كه در حال حاضر نشانی از این قبور در دست نیست. ساختمان عمارت این باغ در دوره ناصرالدین شاه قاجار هنوز مرغوب و قابل توجه بوده است. در دوره سلطنت ناصرالدین شاه، حاج نصیرالملك شیرازی باغ را از خاندان ایلخانی خریداری نموده و ساختمان فعلی موجود در باغ را به جای عمارت ایلخانی بنا نمود ولی احتمالاً اساس ساختمان قبلی را حفظ كرده است. پس از درگذشت حاج نصیرالملك در سال 1311 ه.ق تزئینات بنا و بعضی قسمت های ناتمام به وسیله ابوالقاسم خان نصیرالملك، مالك این باغ اتمام یافته است.
در آن زمان توصیفی توسط فرصتالدوله شیرازی راجع به این باغ داده شده كه به شرح زیر میباشد: “… بستانی است بی مثال و گلشنی است بهشت تمثال …، سروهایش سر به افلاك كشیده، عماراتی دارد شاهانه مشتمل بر تالاری كه به واسطه دو ستون قوی پیكر برپاست و ارسیها، گوشوارهها و اتاق ها و رواق های دیگر را از فوقانی و تحتانی داراست. آبشارهای متعدده از هر جانب آن روان است و سبزههای اطراف جویش چون خط بر گرد عارض نوش لبان. بنای اول آن را محمد قلی خان ایلخانی نهاده سپس مرحوم حاجی نصیرالملك خریده و حكم به بنیاد عمارات مذكور داده. حاجی محمد حسن معمار… آن بنا را برآورده باغی دیگر برآن افزودهاند. آن نیز هوایش معطر است…، خلوتی دیگر دارد كه نارنجستانش نام نهادهاند. باربند و كوشكی هم برای آن قرار دادهاند.”
دونالد ویلبر درباره باغ ارم شیراز چنین نگاشته است: “… برای مدت لااقل 75 سال این عمارت در تصاحب خانها و یا سران قبیله قشقایی بود. همین ساختمان هسته مركزی باغ به شمار میرود. در این موقع دیواری در وسط باغ احداث كردند و بدین ترتیب باغ به دو قسمت تقسیم گردید. باغ ارم محبوبیت فراوان خود را مدیون درختان مركبات و خیابان طویلی است كه در دو طرف آن سروهای باشكوه غرس گردیده و ساختمان جالب توجهی كه شاهد مهمان نوازی بی دریغ ایل قشقایی بوده است. هرچند سال یك بار مقداری از درختان مركبات بر اثر سرمای سخت از بین میروند درحالی كه سروها در عرض پنجاه سال اخیر همچنان جذابیت خود را حفظ كردهاند … .” در تهیه طرح باغ، محور طولانی آن مشخص گردیده است.
امروز كوشك اصلی، هسته مركزی این باغ و جالب توجه ترین جنبه آن را تشكیل میدهد. اطاق های طبقه زیرین تقریباً زیرزمین است و تالار مركزی آن را برای استراحت در روزهای گرم تابستان در نظر گرفتهاند. نهر آب مستقیماً از این تالار می گذرد و در سر راه خود قبل از اینكه به حوض بزرگی فرو ریزد استخر را پر میكند. دیوارها و كف این تالار از كاشیهای رنگین پوشیده شده است. پلكانی این طبقه را به طبقه بالاتر و به راهروهایی كه به تالار بزرگ منتهی میگردد متصل میسازد. منظره جنوبی آن همان ادامه محور اصلی است و از طرف شمال چشم انداز آن را تپههایی تشكیل میدهد كه در حاشیه رودخانه قرار گرفته است.
در این محل نیز مانند بسیاری دیگر از ساختمان های شیراز كاشی های براق و سنگ های تراش میراث قدیم را از نو رواج میدهد. این قسمت سه گوش (سنتوری) منظرهای را متعلق به دوره ساسانیان كه با كاشی های رنگی زینت شده نشان می دهد درحالی كه در طبقهای كه همسطح زمین ساخته شده تخته سنگ های آهكی نسخههای تحریف شدهای است از نقوش برجسته دوره هخامنشیان كه در تخت جمشید دیده می شود. در سراسر این ناحیه وسیع بوته گل سرخ كمتر دیده میشود و به جای آن در گلخانه كه داخل آن را با چوب به طرز پلكانی ترتیب دادهاند انواع گلها را در گلدان نگاهداری میكنند تا آنها را در نقاط اصلی در داخل كوشك و خارج آن قرار دهند.”
باغ ارم پس از فوت ابوالقاسم خان نصیرالملك به فرزندش رسید و پس از چندی به یكی از سران ایل قشقایی فروخته شد. سپس به تصرف دولت درآمد و به دانشگاه شیراز واگذار شد. دانشگاه شیراز مدتها به عنوان كاخ پذیرایی از آنجا استفاده می نمود. در سال های 1350_1345ه.ش این باغ با اعتبار واگذاری از طرف سازمان برنامه و بودجه و زیر نظر مسئولین وقت دانشگاه، تعمیر اساسی شده و زمین وسیعی نیز در حاشیه بلوار ارم و بلوار آسیاب سه تایی به آن افزوده شده است. امروزه باغ ارم همچنان در اختیار دانشگاه شیراز میباشد و در حقیقت به تمام مردم تعلق دارد.
باغ ارم شیراز به عنوان مكانی دیدنی و تفریحی مورد بازدید مردم و سیاحان قرار میگیرد. شیوه معماری عمارت باغ ارم كه در دوره پادشاهی ناصرالدین شاه قاجار بنا گردیده با ویژگیهایی كه دارد همچون سایر بناهای همانند آن دوره پیروی از اسلوب معماری زندیه و صفویه است.
عمارت اصلی باغ ارم كه فعلاً موجود و از ساختههای دو نصیرالملك به شمار میآید در سمت مغرب باغ قرار دارد. این عمارت رو به مشرق و دارای سه طبقه است، و از لحاظ معماری، نقاشی، حجاری، كاشی کاری و گچ بری شاهكار صنعت و هنر دوره قاجاریه است. طبقه زیرین كه هم سطح زمین است در وسط دارای یك تالار اصلی به نام حوضخانه است. دو طرف این حوضخانه دو راهرو است و در انتهای هر دو راهرو پلههایی برای رفتن به طبقه بالا ساخته شده است. در دو طرف راهروها نیز دو سالن بزرگ قرار دارد. مجاور سالن ضلع جنوبی آشپزخانه خیلی وسیعی است. طبقه دوم عمارت چنان كه گفته شد در وسط ایوانی بزرگ با دو ستون بلند دارد. در پشت ایوان یك سالن بزرگ واقع است و دو جانب آن دو راهرو میباشد كه بالای آن دو گوشوار است و چهار اتاق نیز در طرفین راهروها است.
در دو طرف ایوان بزرگ دو ایوان كوچك رو به مشرق قرار دارد كه پشت آنها ارسیها و دركهایی است. این ایوان ها هركدام دارای دو ستون سنگی یكپارچه كوچك هستند. انتهای شمالی و جنوبی عمارت نیز دو راهرو است. در ضلع جنوبی این طبقه هم در بالای آشپزخانه طبقه زیرین یك آشپزخانه وسیع و به همان اندازه وجود دارد. طبقه سوم در وسط دارای یك سالن بزرگ مشابه سالن طبقه دوم است كه پنجرههای آن به ایوان اصلی باز میشود و در دو طرف این سالن دو راهرو واقع است. در جنب راهرو ضلع شمالی عمارت دو اتاق در جنب راهرو ضلع جنوبی یك اتاق و یك سالن بزرگ است. دو ایوان نیز در دو طرف همانند ایوانیهای طبقه دوم و درست بالای آنها قرار دارد. بالای آشپزخانه طبقه دوم در طبقه سوم به صورت تراس ساخته شده.
هشت باب اتاق هم در جنوب ضلع شمالی عمارت اصلی و چسبیده به آن قرار دارد. این مجموعه هشت اتاقی همان باربندی است كه فرصتالدوله شیرازی در آثار عجم به آن اشاره نموده است. این اتاق ها در سال های اخیر مرمت شده و در حال حاضر به واحد سرپرستی و امور اداری باغ اختصاص یافته است. در كنار ورودی شرقی باغ نیز دو اتاق قرار گرفته كه برای سكونت نگهبانان و خدمه ایجاد شده است. در پشت ساختمان اصلی یعنی در طرف مغرب باغ عمارت و محوطه اندرون قرار دارد. عمارت اندرون دارای دو سالن و پنج اتاق است.
ایوان ساختمان اصلی رو به مشرق است و در طبقه دوم و سوم قرار دارد. در جلو این ایوان زیبا دو ستون سنگی یكپارچه بلند واقع شده و سرستون ها به طرز ماهرانهای حجاری شده است. نقش سر ستونها را تصویر مردانی با لباس های دوره قاجاریه و گل و بوتههایی به طور قرینه تشكیل میدهد. درمیان ساختمان های دوره قاجاریه در شیراز ایوان دو ستونی باغ ارم از نظر دارا بودن تزئینات گچ بری زیبا بر دیوارهای سه جانب آن نسبت به بناهای مشابه دارای امتیاز خاصی است.
كف سالنهای طبقه پایین عمارت، همسطح زمین است. تالار مركزی واقع در طبقه پایین را كه به حوضخانه معروف است برای استراحت در روزهای گرم تابستان ایجاد نمودهاند. این تالار دارای آب نمایی است و نهر آب از وسط آن میگذرد و سپس به استخر بزرگی در جلو عمارت مربوط میشود. در وسط تالار حوضخانه یك ستون سنگی حجاری شده قرار گرفته و دیوارها و كف تالار با كاشیهای هفت رنگ كه به طرزی زیبا و ماهرانه به كار رفته، مزین است. سقف حوضخانه با كاشیهای معرق و هفت رنگ پوشیده شده كه تصاویر زیبایی از شكارگاه ها و مناظر طبیعت و داستان خسرو و شیرین و نقوش دیگر را در بردارد. كاشیهای سقف حوضخانه را باید از بهترین نمونههای این هنر در دوره قاجاریه دانست.
كاشیهای نمای عمارت نیز دارای زیباییها و ویژگی های خیره كننده و دلپذیری است. كاشیكاری ها عموماً به سبك كارهای دوره زندیه و قاجاریه است و طرحها و مناظر بدیعی در آنها به نظر میرسد. كاشیهای نمای عمارت اصلی و عمارت اندرون باغ در اصطلاح اهل فن مشهور به كاشی هفت رنگ است.
از نظر هنر عالی نقاشی نیز این عمارت بی نصیب نمانده است. سقف دو سالن طبقه سوم ساختمان كه با تیرهای چوبی و تختههای منظم پوشیده شده دارای نقاشیهای زیبا و بسیار نفیسی است. در این نقاشیها گل و بوته و طرح های اسلیمی و تابلوهای متعدد از شكارگاه ها و چهره زنان و تصاویری از قصرهایی به سبك اروپایی نشان داده شده است. هنر ظریف نقاشی روی سقف كه اهل این فن آن را مرجوك (بر وزن مردمك) نامند در دوره قاجاریه در شهر شیراز كاملاً رواج داشته و حتی در بیشتر خانههای معمولی و كوچك نیز به كار میرفته و نخستین بار هم به وسیله استادان شیرازی در ساختمان های مهم تهران متداول شده است. قسمت عمده درهای چوبی عمارت از چوب ساج تهیه شده و به همین جهت با گذشت سال های زیاد هیئت اصلی خود را همچنان حفظ نموده است.
در بالای عمارات باغ ارم هلالیهای زیبایی ساختهاند كه در اصطلاح معماران محلی فارس به آن “سنتوری” می گویند. این هلالیها با كاشی های رنگین و نقش دار ساخته شده و به شیوه كاشیكاری های دوره زندیه و قاجاریه است. به روی این هلالی ها تصاویری از ناصرالدین شاه قاجار، داستان هایی از فردوسی و نظامی و ادبیات كهن فارسی و قصههای مذهبی كاشیكاری شده است.
در پشت عمارت اصلی و در طرف مغرب باغ، اندرون و عمارت آن وجود دارد. نمای پشت عمارت اصلی باغ ارم به جانب شرقی اندرون است و در این ضلع درهایی برای رفت و آمد به ساختمان وجود دارد در ضلع غربی آن عمارتی یك طبقه است كه از سطح محوطه اندرون بلندتر است. در ورودی اصلی اندرون نیز رو به مغرب و از داخل همین عمارت است. امروزه با توجه به توسعه باغ و اضافه شدن زمین های زیادی در قسمت غربی به باغ ارم عمارت اصلی و اتاق های باربند قدیم و ساختمان اندرون و محوطه محصور آن كلا به صورت یك مجموعه در وسط قرار گرفته است، و اكنون در اندرون به طرف گلستان گل رز كه در این قسمت ایجاد شده باز میشود. در قسمت جلو در ورودی اندرون یك چهار ضلعی كه در اطراف آن طاقچههایی ایجاد نمودهاند و اصطلاحاً به آن غلام نشین میگویند واقع شده است.
بالای پیشانی عمارت اندرون دارای هلالی كاشیكاری نقش دار و زیبایی است. كاشیكاری این هلالی همزمان با كاشیكاری های هلالیهای عمارت اصلی باغ انجام گرفته و متعلق به دوره قاجاریه است. جلو دو ستون آجری طرفین اتاق وسط كه این هلالی بالای آن واقع شده دارای كاشیكاری های معرق است.
محوطه اندرون نیز تماماً درختكاری و گلكاری شده است. در وسط محوطه خیابانی با سمت شرقی_غربی از جلو نمای عمارت اندرون تا عمارت اصلی باغ ایجاد شده است كه درمیان آن یك حوض آب نما وجود دارد. در سالهای ۱۳۵۰- ۱۳۴۵ه.ش در ساختمان اندرون و محوطه آن نیز تعمیراتی به عمل آمده است.
فضای باغ ارم از لحاظ اسلوب خیابانكشی و درختكاری نه تنها در بین باغ های شیراز بلكه در تمام مناطق كشور ما كم نظیر است. پارهای از هنرشناسان را عقیده بر این است كه از نظر باغ سازی طرح باغ ارم یادآور باغ های عهد ساسانی است.
زمین باغ به شكل مربع مستطیل بسیار وسیعی است كه یك ضلع بزرگتر آن به جانب شمال و بلوار موسوم به “ارم” و یك ضلع كوچكتر به جانب مغرب و بلوار موسوم به “بلوار دانشجو” (آسیاب سه تایی) است. دو جانب دیگر باغ محدود به باغ ها و خانههای مسكونی است. مساحت باغ ارم در دوران گذشته افزایش و كاهش بسیار یافته است.
در سه دهه پیش قسمت هایی در سمت غربی باغ ازجمله اراضی دهی موسوم به “كوشك” به مساحت باغ افزوده شده است. در این زمان مساحت كل باغ ارم نزدیك 110380 متر مربع است. سمت شیب زمین از غرب به سوی شرق است و مجموعه عمارت اصلی و اندرون در قسمت مغرب و در بلندی چشمگیری قراردارد. به سبب شیب زیاد زمین در قسمت هایی از خیابان های اصلی و دیگر خیابان های باغ ،پلههایی ایجاد نمودهاند و این پستی و بلندی زمین بر زیبایی فضای باغ بسی افزوده است.
در جلوی نمای عمارت اصلی باغ ارم كه مشرف بر باغ است استخر آبنمای بزرگی ساخته شده كه تصویر عمارت در آن نمایان میشود. مساحت این استخر سیصد و سی و پنج متر مربع است و محیط آن را هجده قطعه سنگ بزرگ و یكپارچه تشكیل میدهد و احتمالاً مربوط به دوره جانی خان ایلخانی است. استخر باغ ارم سابقاً گودتر بوده، ولی در تعمیرات اخیر پر شده و اكنون عمق آن نیم متر است. كف و اطراف این استخر هنگام تعمیرات چند سال پیش با كاشی سفید پوشیده شده است. آب روان و زلالی كه از نهر اعظم می آید پس از گردش در حوضچه حوضخانه وارد جوی های اطراف استخر میشود و سپس در جوی عریض خیابان اصلی و جویبارهای دیگر در خیابان های باغ و اطراف باغچهها روان میگردد.
هنگام تعمیر و بازسازی باغ سه حوض آبنما در اراضی قسمت جدید ضلع شمال غربی ساخته شده و یك میدان ورزشی هم در همین قسمت و در شمال دیوار اندرون احداث گردیده است.
درهای ورودی باغ ارم در ضلع شمالی قرارداد و به طرف بلوار “ارم” باز میشود. سر در ورودی اصلی كه به عمارت نزدیك تر است در سال های اخیر بر جای سر در قبلی آن به طرز زیبایی از آجر ساخته شده است. درگاه دیگری هم در همین سمت و در انتهای باغ قراردارد كه در سال 1344 هجری قمری ایجاد شده است. بر بالای جبهه خارجی این سر در كتیبهای از سنگ مرمر نصب شده و دو كتیبه كاشی نیز در طرفین آن به چشم می خورد.
چنان كه از بیان مؤلف فارسنامه ناصری برمیآید در دوره قاجاریه این باغ حصار و دیواری از “چینه گل” داشته است. در سال های بعد همزمان با توسعه فضای باغ این دیوار خراب شده و دو ضلع آن را كه مجاور بلوارهای “ارم” و “آسیاب سه تایی” است با نردههای آهنی محصور كردهاند، تا بینندگانی كه از حاشیه این خیابان ها میگذرند از دیدن منظره زیبای باغ محظوظ گردند. قسمت هایی از این نردهها با گیاهان رونده زیبایی مثل پیچ برفی و پیچ اناری و پیچ امینالدوله پوشیده شده است.
در وسط باغ ارم، خیابان اصلی آن با سمت غربی_شرقی احداث شده كه از مقابل ساختمان و استخر بزرگ آغاز شده و تا انتهای باغ ادامه دارد. در دو طرف این خیابان شمشادهای كوتاه حصاری پرورش دادهاند و در وسط آن چنان كه گفته شد از جلو استخر بزرگ تا وسط باغ، جوی آبی است كه در وسط باغ به جدول ها و جوی های متعدد تقسیم شده و آب روان از آنجا در قسمت های دیگر باغ جاری میگردد. گلكاری های اطراف این جوی بر زیبایی آن می افزاید. در وسط خیابان اصلی آنجا كه جوی آب به شبكههای طرفین تقسیم میشود پلههایی ایجاد شده و ادامه خیابان از پایین پلهها تا انتهای باغ مسطح و شنریزی است. دو طرف این خیابان را سرونازها و درختان تنومند دیگر فراگرفته است. در پایه یكی از سرونازهای خیابان اصلی كه حدود سی متر بلندی آنست، تاكی تنومند و كهن وجود دارد كه شاخههای آن همچون ساقه پیچك، چنان بر گِرد سرو تابیده و از پای تا سر آن را در آغوش گرفته است كه در هیچ باغ دیگری نظیر آن را نمیتوان دید و مخصوصاً در فصل تابستان كه تاك ثمر میآورد زیبایی آن موجب شگفتی هر بینندهای است.
خیابان وسیع دیگری با جهت شمالی – جنوبی در وسط باغ، خیابان اصلی را قطع میكند. علاوه بر این دو خیابان عریض، خیابان های دیگری هم به موازات این دو در تمام قسمت های باغ احداث شده است.
در این باغ وسیع سرونازهای بلند و زیبایی وجود دارد كه سال های زیادی بر آنها گذشته و موجب شهرت باغ شده است. درمیان سروهای باغ های شیراز نیز سروهای باغ ارم زیباتر و جلوه آن خیره كننده تر است. بلندترین سروناز این باغ كه قریب سی و پنج متر بلندی دارد، بلندترین سروناز شیراز است. سروی است كشیده و گویی دست هنرمندی آن را بدین استواری و موزونی تراشیده است. این درخت شهرت بین المللی یافته است و نویسندگان و جهانگردان خارجی عكس ها و مقالات بسیاری درباره آن منتشر نمودهاند.
انواع درختان باغ ارم را میتوان به دو دسته درختان غیر مثمر و درختان مثمر تقسیم كرد:
۱- درختان غیر مثمر باغ عبارتند از: سرو ناز، كاج، افرا، ارغوان، بید مجنون، سیاه بید، زبان گنجشك، بید مشك، سپیدار، و اكالیپتوس.
۲- درختان مثمر باغ عبارتند از: انار، ازگیل، نارنج، خرمالو، گردو، زردآلو، بادام، سیب، به و گلابی.
محصول اصلی درختان میوه دار باغ در درجه اول انار است و در درجه دوم میتوان مركبات را به حساب آورد. درختان مركبات باغ ارم در ردیف سایر نارنجستان ها و باغ های مركبات شیراز است ولی دیگر درختان و سرونازهای باغ در مدت سالیان دراز موزون و شكوهمند گردیده و مرتباً هم بر زیبایی آنها افزوده شده است.
این باغ امروزه علاوه بر سروهای زیبا به داشتن انواع گل نیز اشتهار دارد. در دو دهه اخیر گل های بسیاری از هر نوع در آن پرورش داده شده و مخصوصاً گل های رز گوناگون آن دیدنی است. در موقع توسعه باغ، گلستانی از انواع گل رز در ضلع غرب و شمال غربی احداث گردیده كه در آن قریب دویست و پنجاه واریته گل رز پرورش داده شده است. این گلستان از نظر تنوع و بسیاری از انواع گل رز در كشور ما بینظیر و در كشورهای همجوار و آسیا كم نظیر است و به طوری كه شهرت دارد در بین كشورهای مشرق زمین ، فقط در دو سه كشور دیگر گلستان های رز با این تنوع پرورش داده شده است.
به جز گل های رز گوناگون و زیبای باغ كه جای صحبت فراوان دارد انواع دیگر گل های موجود در باغ ارم را می توان به ده عنوان كلی دسته بندی نمود:
۱- درختچههای زینتی دارای گل های زیبا
۲- درختچههای زینتی دارای برگ های زیبا
۳- گل های یك ساله مقاوم به سرما
۴- گل های یك ساله حساس به سرما
۵- گل های پیازدار
۶- بوتههای دائمی گلدار
۷- گیاهان دائمی پوششی و رونده
۸- گیاهان یكساله رونده
۹- گیاهان حصاری
۱۰- گل های گلخانهای
قسمت عمده آبی كه این باغ را مشروب میسازد مانند بیشتر باغهای شیراز از نهر اعظم است. این نهر به جدولهای متعدد تقسیم میگردد كه هر كدام را بنا می خوانند و از آن جمله جدول میری می باشد كه یك پنجم از نهر اعظم است. باغ ارم از جدول میری مشروب میگردد. علاوه براین، دو حلقه چاه عمیق در باغ حفر گردیده كه آب مورد نیاز به وسیله پمپ تأمین شده و با استفاده از لوله كشی به مصرف آبیاری گل های باغ میرسد. از آب لوله كشی شهر نیز برای آشامیدن و مصارف عمارات استفاده میگردد.
- · باغ جهان نما شیراز :
باغ جهاننما یكی از كهنترین باغهای شیراز است و در نزدیكی آرامگاه حافظ كه در دوران گذشته جزء صحرای جعفرآباد و مصلی بوده واقع شده است. در دوره سلسله آل مظفر و آل اینجو این باغ و دشت زیردست حوالی آن سرسبز و بسیار آباد بوده است. به دو دشت جعفرآباد و مصلی كه همواره پوشیده از باغهای جان نواز و روحافزا بوده در اشعار حافظ شیرازی اشاره شده است و از صفا و سرسبزی آن سخن به میان آمده است. باغ جهاننما همانند سه باغ مشهور دیگر یعنی باغ ارم و باغ دلگشا و باغ تخت قراچه در دوره آل مظفر و آل اینجو یعنی پیش از یورش تیمور گوركانی به شیراز، در نهایت آبادانی بوده است. «ابن عربشاه» مورخ دوره تیمور در عجایب المقدور این باغ را “زینت الدنیا” نامیده است.
باغ جهاننما در هنگام اقامت تیمور گوركانی در شیراز، همچون سایر باغ های نامدار آن دوره مورد توجه واقع شده به طوری كه همانند آن باغ را در اطراف سمرقند -كه موطن اصلی وی بوده است احداث نموده و آن را جهان نما نامیده بود. باغ جهاننمای شیراز در دوره صفویه نیز آباد و با اهمیت بوده است.
«شاردن» كه در دوره صفویه شیراز را دیده است مینویسد: “دروازه شهر (دروازه قرآن) به خیابان بسیار زیبایی منتهی میشود كه دراز و باریك است. در دو سوی این خیابان باغ هایی است كه جبهه آنها در سمت خیابان دویست پا و هریك دارای سر در و مدخل باشكوهی است با طاق نیم گنبدی و بر فراز هر سر در یك كلاه فرنگی ساختهاند. درهای باغ از دو سو مقابل هم قرار گرفته و قرینه بودن آنها وضع جالبی به وجود آورده است. در وسط این خیابان حوض مربع شكلی است كه پهنای این حوض به اندازه خیابان است و برای این كه بتوان از دو طرف آن گذشت، سر در باغ های دو سو به اندازه سی پا عقب نشسته است.” از نوشتههای شاردن و تاورنیه به دست میآید كه باغ های طرفین این خیابان یعنی باغ جهان نما و باغ نو كه در دوره زندیه و قاجاریه تجدید عمارت شده ،همان باغ های دوره صفویه میباشد و در آن عهد رونقی تمام داشته است.
پس از سلسله صفوی، در دوره ناامنی كشور، این باغ تقریباً ویران گردیده است. به روایت میرزا محمد كلانتر فارس در دوره كشمكش بین مدعیان سلطنت، بعد از نادر شاه افشار تا استقرار حكومت كریم خان زند این باغ هم بازسازی شده است. عمارتی كه در وسط باغ قرار گرفته مربوط به كریم خان زند است . كریم خان زند این باغ را در سال 1185 ه. ق حصار كشی كرد و عمارت مزبور را در وسط آن ساخت و در اطراف عمارت، خیابان كشیهای زیبا و درختکاری مفصلی ایجاد كرد. طرح این باغ را كریم خان همانند باغ نظر، در داخل باغ، دارای چهار خیابان و در اطراف، دو حوض بزرگ و دو حوض كوچك داده است.
محمد هاشم آصف رستمالحكما كه در اواخر دوره زندیه و اوایل دوره قاجاریه میزیسته، باغ جهاننما را بدین نحو وصف كرده است: ” در خارج شهر… یك باب سرا بوستان مربع بسیار وسیعی است كه در میانش عمارت چهاردهنهای است و از چهار طرفش حوض های موزون و جدول های پرآب و روان و همه آن باغ پر از سرو موزون و گ لهای رنگارنگ و ریاحین گوناگون و قصر بسیار عالی منقش زرنگاری بر سر درش ساخته و آن سرا بوستان مشرف به باغ دلگشای دیگر… .”
پس از دوره زندیه، در دوره قاجاریه نیز باغ جهان نما یكی از باغ های آباد و باشكوه به شمار میرفته است. حاج حسن میرزا حسن فسائی كه در اواسط دوره قاجاریه میزیسته، درباره آن مینویسد: ” باغ جهاننما در جانب صبوی شهر شیراز به مسافت میلی كمتر، حضرت كریم خان زند در سال هزار صد و هشتاد و اند، حصاری از آجر و گچ در مقابل بهای سیصد من بذر گندم كشیده، عمارتی معروف به كلاه فرنگی در میان آن از آجر و گچ در نهایت استحكام ساخته كه از صدمه چندین زلزله آسیبی به حصار گچ و عمارت آن نرسیده است، و در داخل باغ چهار خیابان از سروهای آزاد ساخته و تاكنون كه نزدیك به صد و بیست سال از كاشتن آنها گذشته به خرمی و تنومندی باقی است.”
فرصتالدوله شیرازی نیز این باغ را چنین وصف نموده است: ” باغ جهان نما در برابر باغ نو واقع شده، بنایش از كریم خان زند است. در وسط حقیقی آن گلگشت عمارتی است هشت گوش، كه درمیانش حوضی است از سنگ مرمر؛ در فضای باغ نیز دو حوض و آبشارهای بیمر، چهار خیابان دارد كه در آنها سروهای سهی به قطار است و در سایر اراضی آن درختان نارنج و انار، این باغ هم دیوانی بوده.” در دوره قاجاریه عمارت باغ محل پذیرایی مهمانان حكومت هم بوده است.
لرد كرزن سیاستمدار انگلیسی كه در دوره قاجاریه شهر شیراز را دیده ، در كتاب «ایران و قضیه ایران» باغ جهاننما را این گونه توصیف كرده است:” در سمت دیگر جاده اصفهان به شیراز قدری بالاتر از حافظیه باغ جهاننما است كه درزمان كریم خان باغ وكیل نام داشت و در عهد فتحعلی شاه هنگامی كه او والی فارس بود اسمش را تغییر دادند و عمارتی تابستانی در آنجا ساختند، شامل محوطه محصور در حدود 200 یارد كه حالا چند درخت دارد و رو به خرابی است. در اوایل این قرن عمارت مركزی آن یا كلاه فرنگی وضع مرتبی داشت و مختص اقامتگاه افراد عالی رتبه انگلیس بود از جمله و.سی.جی.ریچ مأمور مقیم بریتانیا در بغداد كه در كردستان اكتشافاتی كرده بود و در5 اكتبر 1821م از مرض وبا درگذشت و در باغ همان جا مدفون شد.”
مهدی قلی هدایت مخبر السلطنه در سال ۱۳۳۳ ه.ق برابر 1915 م. چند روزی را در باغ جهاننمای شیراز به سر برده است و مینویسد.” باغ جهاننما در آن زمان به میرزا محمد باقر خان پیشكار قوام تعلق داشته و غالب درختان اطراف باغ انار بوده است.”
عمارت باغ جهاننما تا به حال سالم برجای مانده و به شكل هشت ضلعی است. در محوطه داخل عمارت، در وسط، یك حوض از سنگ مرمر یك پارچه ساخته شده و چهار شاهنشین در چهار گوشه آن ایجاد گردیده است. اتاقهای بین شاه نشینها دو طبقه است. نمای عمارت كلاه فرنگی باغ جهاننما از آجر است. در سالهای پیش به وسیله مالك خصوصی پنجرههای چوبی قدیمی عمارت برداشته شده و پنجرههای آهنی و ناهماهنگ با ساختمان نصب گردیده است. بدنه و لبههای حوضها با قطعات سنگهای سرخ فام ساخته شده است. دو خیابان طویل در دو سمت شمال و جنوب و شرق و غرب باغ وجود دارد. دیوارهای آجری و قدیمی باغ از بیرون به همان صورت اصلی ِ خود نمایان است. پس این دیوارها با قطعات سنگ نیمه تراش ساخته شده است. نمای دو سوی دیوارها دارای طاق نما است. لچكیهای طاق نماهای داخلی در دوره زندیه كاشیكاری شده ولی بر اثر بی توجهی كاشی ها فرو ریخته و فقط قطعات كوچكی در بعضی جاها باقی مانده است. دیوار غربی كمی نشست كرده و انحنایی به طرف داخل دارد .
صحن باغ جهان نما مشحون از درختان سرو و كاج كهنسال و مركبات و انواع میوههاست. این باغ سابقاً از آب ركنآباد مشروب میشده ولی در این زمان كه مقدار آب كاریز ركن آباد كاهش یافته ،به جز لوله كشی در قسمتی از باغ ، چاه حفر گردیده كه مقداری از آب مورد نیاز این باغ معتبر و تاریخی را تأمین میكند. در حال حاضر این باغ در اختیار صدا و سیمای شهر شیراز است.
- · باغ چهل ستون اصفهان :
شهر اصفهان به بركت وجود زاینده رود دارای باغهای متعدد و دشتهای سرسبز بوده است. باغ شهر اصفهان از جمله باغ شهرهای ایران و نماینده تجربهای كامل در رابطه با طراحی شهری از حدود 400 سال پیش – آغاز سلطنت صفویان در اصفهان- است.
باغ چهلستون اصفهان، نمونهای از یك باغ سلطنتی از دوره صفوی است. تا سال 1327 خورشیدی، چون تاریخ دقیق بنا به دست نیامده بود، اظهار نظر درباره تاریخ بنای چهلستون مشكل مینمود. لیكن درهمان سال در نتیجه كاوشهایی كه به عمل آمد، درجبهه تالار كاخ، اشعاری در دو كتیبه از زیرگچ بدست آمد كه یكی كوتاهتر و بر زمینه صورتی رنگ، بنای تالار چهلستون را به شاه عباس دوم نسبت میدهد و سال اتمام آن را 1057 هجری قمری تعیین میكند و دیگری كه طولانیتر است و خطوط آن گچبری برزمینه آبی رنگ است از تعمیرات زمان شاه سلطان حسین حكایت دارد.
یكی از برنامههای شهری دوره شاه عباس اول و پس از انتخاب شهر اصفهان به عنوان پایتخت در سال1007 هجری قمری، احداث خیابان زیبا وطویل چهار باغ و باغهای متعدد در پیرامون آن بود. پی در پی بودن باغها كه یادآور مفهوم “باغ اندرباغ” هستند، چون باغ خرگاه، باغ بلبل، باغ هشت بهشت، باغ فتح آباد، باغ كاج، باغ نسترن، باغ خلعت، باغ انگورستان و سایر باغها، از جمله اصول طرح اندازی شهر اصفهان محسوب میگردید. امروزه به جز باغ هشت بهشت و باغ چهلستون، سایر باغها از بین رفتهاند و تنها نامی از آنها باقی است. یكی از این باغها، باغ جهان نما بود كه خیابان چهارباغ كه از غرب آن میگذشت، به آن رونق بخشیده بود.
درمیان باغ چهلستون، شاه عباس عمارتی به شكل كلاه فرنگی با اتاقهای كوچك در اطراف آن طرح انداخت كه هسته اولیه كاخ چهلستون گشت. این باغ درباری جهت پذیرایی از میهمانان دربار شاه درمراسم و جشنها استفاده میشده است و سپس با شروع سلطنت شاه عباس دوم، هفتمین پادشاه صفوی، عمارت چهلستون توسعه داده شد و تالارها و ایوانهایی برآن افزودند. از آن جمله میتوان به تالار آینه، تالار هجده ستون، دو اتاق بزرگ شمالی و جنوبی تالار آینه، ایوان های طرفین سرسرای پادشاهی و حوض بزرگ مقابل تالار با كلیه تزئینات نقاشی، آیینه كاری، كاشیكاری دیوارها و سقفها اشاره كرد. تالارهای وسیع كاخ دردوره شاه عباس دوم نیز محل بار عام و كاخ پذیراییهای رسمی بوده است. این كاخ در سال 1056 هجری قمری( 1642میلادی) با حضور شاه عباس دوم و سفیران كشورهای خارجی افتتاح شد.
در دوازدهمین سال سلطنت شاه سلطان حسین، كاخ چهلستون دچار حریق شده و سپس تعمیراتی در آن و به احتمال زیاد مطابق سابق به عمل آمده است. بنابر اظهار نظر سیاحان همچون فلاندن و كست در زمان پادشاهی محمد شاه قاجار ونیز مادام دیو لافوآ، در سال ۱۲۹۸ هجری قمری، باغ چهلستون به حالت اصلی خود باقی بوده اما از سال ۱۳۰۰ هجری قمری در زمان ظل السلطان – فرزند ناصر الدین شاه و والی اصفهان – خرابی بسیار در این عمارت به عمد راه یافته است.
باغ چهلستون از نخستین بناهایی است كه در آن تزئین وسیع، آینهكاری، نقاشیهای بزرگ دیواری و ستونهای چوبی، با سرستونهای مقرنس به كار رفته است. تمام دیوارها با آینههای قدی و شیشهها و نقاشیهای رنگی و زیبا تزئین شده بوده و همه درها و پنجرهها از نوع منبت و خاتم بوده است. مهارت و استادی ایرانیان در طرح این كاخ به خوبی مشاهده میشود كه درآن فضای خارج از عمارت با فضای داخل آن، چنان مربوط و هماهنگ است كه نمی توان تشخیص داد كجا یكی پایان مییابد و دیگری آغاز میگردد. ایوان اصلی و چشمگیر كوشك با ستونهای متعدد كه از ویژگیهای بنا محسوب میگردند، موجب تسمیه بنا به كاخ چهلستون گردید. در ایران تعدد و كثرت را بیشتر با عدد چهل بیان میكنند و به طور تصادفی چون تعداد ستونهای تالار، بیست عدد و انعكاس عمارت و ستونها هم در استخر مقابل آن به خوبی مشهود است، این كاخ با انعكاس آن در آب مفهوم «چهل ستون» پیدا می كند. هریك از ستون های بیست گانه تالار ازیك تنه درخت چنار تشكیل شده و بر روی آنها لایه نازكی از تخته رنگ شده وجود دارد كه سابقاً با آینه و شیشههای رنگی پوشیده شده بود.
استخرِ مقابل عمارت به طول ۱۱۰ متر و عرض ۱۶ متر هماكنون نیز طراوت و زیبایی خاصی به این كاخ می دهد. درگذشته جهش آب درحوض وسط تالار از دهان شیرهایی كه درچهار گوشه حوض قرار داشتند و فوارههای سنگی كه نقطه به نقطه در جوی كوچك اطراف عمارت قرار داشتند، صفای مخصوصی به این عمارت میداده است. تناسبات استخر مقابل كاخ برای دیدن تصویر كاخ در آب و تیرگی كف استخر به منظور هرچه عمیق تر نشان دادن آن طراحی گشتهاند.
چهارقطعه پایه ستونهایی كه به صورت مجسمههای شیر و انسان در چهار گوشه استخر قرار دارند و دو تخته سنگ حجاری شده به شكل چهار شیر كه در دو باغچه طرفین خیابان ورودی این عمارت قرار دارد و از تزئینات درون باغ محسوب می گردند، در اصل متعلق به این كاخ نیست و تنها آثار برجای مانده از قصرهای زمان صفویه به نام “سرپوشیده” و ” آینهخانه” هستند كه امروز دیگر وجود ندارند.
از ایوان چهلستون سه در به تالار پذیرایی كه تمام عرض كوشك را اشغال كرده، راه دارد. دیوارهای بالا را سه تابلو رنگ روغنی بزرگ زینت داده و به تماشاگران كمك می كند تا زندگی پر غوغا و با نشاط قرن هفدهم را در نظر مجسم سازند. یكی از این تابلوها شاه عباس را هنگام پذیرایی از خان ازبك نشان میدهد. شاه و خان هردو در یك شاه نشین نشستهاند. نقاشی های پایین دیوار این تالار پذیرایی، همانند عالیقاپو مناظری از تفریحات ییلاقی و روستایی را نشان می دهد. همانند بنای چهلستون، باغ آن نیز دستخوش تغییراتی بوده است كه ازمهمترین آنها می توان به احداث خیابان سپه بر سمت شمالی باغ ، و تغییر ورودی باغ از ضلع شرقی به ضلع شمالی و ایجاد جلوخان نیمدایره شكل امروزی از دوره پهلوی اشاره نمود. درجبهه جنوبی باغ نیز دخالت هایی در عرصه باغ به چشم میخورد كه شكل كلی باغ را تحت تأثیر خود قرار داده است. درهمین زمینه میتوان به دیوارهای از بین رفته اطراف باغ نیز اشاره كرد كه نقش آن درتغییر فضای داخل باغ به میزان زیادی احساس می گردد.
اگراز سر در ورودی اصلی به سمت داخل باغ حركت كنیم، منظره كاخ و تصویر درون آب سوی حركت را مورد تاكید قرار می دهد. محور اصلی نیز جهت حركت را به كمك ردیف درختان دو سوی استخر كشیده میانی، به خوبی مشخص می نماید، بدین ترتیب كه فضایی ممتد و جهت دار به سمت كوشك اصلی ایجاد می كند و همچنین استخر آب بر مطلوبیت فضایی این محور میافزاید. از سوی دیگر ایوان چهلستون رابطه بصری بین بیرون و اندرون كوشك را برقرار میسازد و حد فاصل آنهاست.
باغ چهلستون تقریباً مسطح و دارای شیب بسیار كمی است كه به هدایت آب در جوی ها و كرت كمك می نماید. این باغ با مساحتی بیش از 67000 متر مربع به شكل مربع مستطیل با طول و عرض تقریباً برابر است كه متأسفانه در اثر تصرفاتی كه صورت پذیرفته، شكل اصلی آن تغییر یافته و بخش هایی از آن در سمت جنوبی جدا گشتهاند. باغ به كمك یك محور اصلی طولی درجهت شرقی – غربی كه استخر آب كشیده را در میان دارد و یك محور عرضی بدون جوی آب به چهار قسمت اصلی تقسیم گشته است. این محور عرضی با گذر از ایوان ستوندار در سوی دیگر نیز تداوم یافته است. ایوان به عنوان فضایی میانی، پیوند میان فضای باز و فضای بسته را مورد تأكید قرار میدهد.
محور طولی دیگر كه از سمت شمالی كوشك میگذرد دارای جویی در میان است كه آب جوی شاهی بدان وارد می شده است. آبراههای از بلوك های سنگ قواره در پیرامون كوشك میانی قرار دارد و داخل حوض های كوچكی می گردد. جزئیات این آبراههها، یادآور نمونههای موجود در پاسارگاد است و سنتی مداوم از زمان هخامنشیان را به نمایش میگذارد.كوشك اصلی – كاخ چهلستون – یك سوم بالایی باغ جای گرفته است. سایر كرت بندی ها و تقسیمبندی های باغ از تناسبات قائمه پیروی كرده و باغ متقارن است.
باغ چهلستون به عنوان فضای درباری و محلی برای پذیرایی رسمی از میهمانان خارجی شكل گرفته است. از آنجایی كه نقاشی های با ارزش بر دیوار تالار اصلی از زمان صفویه بر جای ماندهاند، امروزه تالار اصلی خود به عنوان موزه مورد بهره برداری قرار گرفته است.شاخه سوم از جوی شاهی پس از گذر از باغ بلبل یا باغ هشتبهشت وارد باغ چهلستون می شده و مورد استفاده آبیاری گیاهان باغ قرار می گرفته است. امروزه از یك چاه عمیق بدین منظور استفاده می شود. جدا از جنبه عملكردی حضور آب در باغ، آب از نظر زیبایی نیز مورد توجه قرار میگیرد. آب به شكل ساكن در استخر میانی محور اصلی و نیز با حركت در پیرامون كوشك اصلی بر این جنبه از نظام آبیاری تاكید می كرده است.
مادام دیولافوآ، در مورد آرایش گیاهان در باغ چهلستون در سفرنامه خود آورده است كه درختان چنار بلند با شاخههایی تا رأس تراشیده در امتداد محور اصلی و دو طرف استخر، در جشنها مزین به نور بودند. در پای آنها گل ها بدون توجه به رنگ و جنس، در كرت ها یونجه و یا مرغ و درون كرت ها، درختان میوه بدون تزئینات گل در پای آنها قرار داشتند.
نظم گیاهی وگونههای گیاهی امروز باغ چهلستون از آنچه در گذشته بوده، متفاوت است. بسیاری از درختان چنار بزرگ و كهنسال از بین رفته اند و گونههایی همچون توت، افرا، برگ بو، گردو و انجیر در باغ یافت می شوند. سایر گونههای گیاهی موجود آبشار طلایی، همیشه بهار رزهفت رنگ، بنفشه، مینا چمنی، شب بو و شمعدانی هستند. درختان اصلی باغ چهلستون چنار، كاج و نارون هستند كه در پیرامون كرت ها قرار گرفتهاند.
محدوده باغ چهلستون با دیواری محصور بوده كه در ضلع شرقی كه ورودی اصلی در آن جای داشته، دارای نمایی متفاوت از سایر نقاط دیوار بوده. این حصار، باغ را از محیط اطراف جدا میكرده است. با توجه به طولانی بودن محور اصلی، دید اصلی به سوی كوشك بسیار ساده و یكباره بوده درختان دو سوی این محور برمعماری فضای باغ تأكید می كنند كه این تاكید با وجود محور آب دو چندان نیز می گردد. در فضای باغ به دلیل وجود كرت بندی های طولی و عرضی و متعدد، فضاهایی گوناگون قابل كشف است كه منظر باغ را بسیار متنوع كرده است.
- · باغ عفيف آباد (گلشن) شيراز :
باغ گلشن یكی از باغ های قدیمی شیراز است. این باغ در دوره صفویه از باغهای آباد و مهم شیراز و محل نزول پادشاهان بوده است. یعقوب خان ذوالقدر حكمران فارس در زمان شاه عباس صفوی، در قسمتی از اراضی این باغ قلعهای محكم ساخته و برای بنای این قلعه سنگهای گورستان جعفرآباد و مصلی را به كار برده است. پس از صفویه این قلعه ویـران شد و این باغ ،سـال ها رونق و آبادانی خود را از دست داد. در سال 1863م (1284 ه.ق) میرزا علی محمد خان قوامالملك عمارت و باغ فعلی را احداث نمود. وی برای آبیاری درختان باغ كاریز لیمك را كه در قصر قمشه بود خریداری كرد. در آن دوره كه معاصر حكومت قاجاریه است، باغ گلشن یكی از زیباترین باغ های شیراز به شمار می رفته است. دور این باغ حصاری از چینه گل كشیده و انواع درختان میوه به جز نارنج و خرمالو در آن كاشته بودند. همچنین خیابان هایی با ردیف درختان سرو و صنوبر و چنار و بید و عرعر و آبشارهای سنگی با آب جاری و دائمی در باغ احداث كرده بودند. در دو جانب آبشارها، گیاهان مرغ و چمن كاشته بودند. حوضی كه در صحن عمارت این باغ بوده بازمانده سالیان ویرانی باغ است.
در ورودی اصلی باغ گلشن رو به شمال است. در نمای سر در باغ، چهار ستون گچی ساده مشاهده میشود كه سرستونهای آنها با اقتباس از طرح سرستونهای تخت جمشید گچبری شده است. در دو طرف دهلیز ورودی اتاقهایی برای سكونت خدمه ساخته شده و سقف این دهلیز با قابهای چوبی دارای اشكال هندسی مرتب و زیبا پوشیده شده است. بر روی هلالی پیشانی سمت داخلی دهلیز ورودی با كاشیهای هفت رنگ نقاشی شده در دو سوی دهلیز ورودی دیوار باغ است. در فاصلههای معین دیوار باغ ستونهایی با تزئینات آجری ساخته شده است. در جانب غربی ساختمان ورودی و پشت دیوار، حمام باغ واقع است. این حمام نمونه جالبی از حمامهای قدیمی شیراز است.
ساختمان باغ گلشن در وسط باغ قرار گرفته و دو طبقه است. طبقه زیر دارای زیرزمینی كاشیكاری و محوطه وسیعی است و آب نمای زیبایی در وسط آنساخته شده كه آب زلال در آن روان است. نمای شرقی این زیر زمین از پنجرههای مشبك آهنین پوشیده شده است.مدخل اصلی این عمارت در سمت شمال واقع شده كه به وسیله چند پله سنگی به تراس سرپوشیده زیبا و ایوان طبقه دوم مربوط میشود.
دورادور طبقه دوم عمارت را ایوانی با ستون های زیبا در بر میگیرد كه به همه اتاق های این طبقه ارتباط دارد و در وسط جانب مشرقی ساختمان ،ایوانی وسیع و شكوهمند با چهار ستون بلند ایجاد شده است. سقف این ایوان با قطعات چوبی چهارگوش و شش گوش پوشیده شده و روی آنها با نقاشیهای رنگ و روغن گل و بوته و مناظر ساختمانها و رودخانهها و شكارگاه ها و رزمگاه ها تزئین گردیده است. دیگر ستون های ایوان های عمارت هم از گچ ساخته شده و همه سرستون ها دارای گچبری های زیبایی است. دیوار تالار اصلی و ایوان ها و اتاق ها مزین به مقرنس كاری ها و گچبری های مفصل است و سقف آنها دارای نقاشی میباشد.
هلال پیشانی عمارت كاشیكاری است. نمای غربی ساختمان نسبت به جانب شرقی آن سادهتر میباشد و ایوان جنوبی از نظر تزئینات تقریباً همانند ایوان شمالی است. همه درهای این عمارت منبت كاری و نفیس و پنجرهها و درك های چوبی ساختمان دارای شیشههای رنگی بسیار زیبا است. تزئینات داخل ساختمان هم از زیبایی های خاصی برخوردار میباشد. اتاق ها دارای سقف چوبی با زینتهای منظم هندسی و بدنه و دیوارها رنگآمیزی و نقاشی شده است. زیباترین سالن این عمارت تالار بزرگ پذیرایی آن است. اِزاره این تالار از سنگ مرمر است و در بالای دیوارها یك رشته گچبری های رنگارنگ وجود دارد. این ساختمان در هر دو طبقه تقریباً دارای سی اتاق و تالار است. عمارت باغ از بعضی جهات شباهت هایی به باغ ارم شیراز دارد.
نمای اصلی عمارت باغ گلشن همچون باغ ارم رو به مشرق است. در جلو این بنا حوض بسیار وسیعی با لبههای سنگی وجود دارد كه پیوسته آب از میان آن روان است. از جلو حوض خیابان اصلی باغ شروع میشود كه در وسط دارای آب نما و گلكاری است، و در دو سوی آن درختان سرو و كاج و چنار كهن وجود دارد، و در محوطه وسیع باغ، باغچههای بزرگ ایجاد شده كه به وسیله خیابان ها و راهروها از یكدیگر مجزا میشوند. این باغچهها با نظم خاصی كرت بندی و از درختان میوه دار گوناگون به ویژه انار پوشیده شده و همچنین صنوبر و بید و عرعر و درختان بسیار دیگر در آنها كاشتهاند. در سمت شمالی باغ هم محوطه وسیعی وجود دارد. در سال های پیش به وسیله وزارت فرهنگ و هنر تعمیرات مفصلی در باغ گلشن به عمل آمده است.
- · باغ شاهزاده ماهان کرمان :
باغ شاهزاده ماهان در عصر قاجار در دوران یازده ساله فرمانروایی عبدالحمید میرزا ناصر الدوله (۱۲۹۸ تا ۱۳۰۹ ه . ق) احداث گردیده كه با مرگ وی ساخت باغ ناتمام مانده است.
باغ شاهزاده ماهان با وجود همه كیفیتهای طبیعی و مصنوع خود به خاطر دگرگونی شرایط سیاسی و اجتماعی دوران برای مدت طولانی خارج از سكنه و متروك ماند و دچار آسیبهای فراوانی گردید. خرابیهای وارد شده ، كلیه قسمت های باغ را شامل می گردید. ویرانی ها شامل بناهای اصلی و همچنین محوطه باغ بوده است. باغسازی و عناصر شكل دهنده باغ نیز (مانند آبراههها، استخرها، پیاده روها و بالأخره طبیعت گیاهی باغ، نظیر درختان، كرت ها و بسترهای گلكاری) از این گزند در امان نبودهاند.
باغ شاهزاده یك بار در سال ۱۳۳۷ و بار دیگر پس از زلزله سال ۱۳۶۰ كه در آن آسیب هایی دید، مرمت شد. سپس به وسیله اداره فرهنگ و هنر خریداری گردید و در فهرست آثار ملی به ثبت رسید.
این باغ علاوه بر این كه باغ سكونتگاه بوده ، برای مراسم پذیرایی نیز از آن استفاده میشده است. دو محوطه باز جلوی سردر خانه و بالاخانه با نردههای چوبی گویای این مدعاست. وجود عمارت زعیم باشی در باغ، نشانگر آن است كه باغ علاوه بر مالك اصلی آن كه برای فصل یا فصولی از سال در آنجا اقامت داشته، ساكن دیگری نیز داشته است كه در طول سال، عهدهدار مراقبت از باغ بوده و به طور دائم در باغ ساكن بوده است. باغ شاهزاده در دورههای بعدی به مالكیت اشخاص دیگر در آمد. این باغ در مسیر عبوری كرمان به بم و در مسیر جاده ابریشم واقع بوده و همین امر این محل را برای احداث یك باغ اشرافی مناسب میساخته است.
در ۵۰۰ متری شمال باغ، باغ مزار تاریخی دوران صفوی قرار دارد كه به نام باغ مزار چهارسید معروف است.شیب منطقه احداث باغ در حدود ۶/۴ درصد درجهت شمالی – جنوبی در طول محور اصلی باغ است.ورودی اصلی باغ شاهزاده در قسمت شمالی آن قرار دارد كه همزمان با ساخت باغ شكل گرفته است. دو ورودی دیگر در ضلع غربی باغ برای ورود باغ به قسمت های خدماتی و یك ورودی در جنوب باغ نیز وجود دارد.
باغ شاهزاده ماهان كرمان یكی از نمونه باغ تختهای ایرانی است كه از شرایط مساعد طبیعی ممتازترین بهره برداری را نموده است. باغ شاهزاده، ماهان در عصر قاجار در دوران یازده ساله فرمانفرمایی عبدالحمید میرزا ناصرالدوله (١٢٩٨ ه . ق تا ١٣٠٩ ه. ق) احداث گردید كه با مرگ وی ساخت باغ ناتمام ماند. محل استقرار این باغ در نزدیكی مقبره «شاه نعمت الله ولی» در دامنه ارتفاعات جوپار است.وجود خاك حاصلخیز، آفتاب لازم، وزش باد ملایم و نسیم و بالاخره دسترسی به آب (قنات تیگران) امكان ایجاد باغی در آن مقیاس را در گسترهای خشك و بی آب و علف، معجزه گونه فراهم ساخته است.
باغ تخت شاهزاده در دامنه ارتفاعات جوپار به مساحت٥/٥ هكتار با شكلی مستطیلی با شیبی حدود ٦/٤% شكل گرفته و حصاری بلند آن را از جو نامساعد اطراف جدا میسازد.
آب منبع حیات بخش این باغ از بخش فوقانی باغ داخل میگردد. محورهای اصلی و فرعی و تختهای مسطح در نظر ویژهای آبیاری شده و سبز انبوه و كم نظیری را در چارچوب طرح باغ به وجود آورده است. نهر آبی كه وارد باغ میگردد در جهت طولی باغ به گونهای توزیع می گردد كه علاوه بر آبیاری كرتها و مسیرها با استفاده از شیب تند زمین كه شرایط اولیه باغ تختهای است بر روی محور اصلی و میانی باغ به صورت نهری وسیع، آبشرهها و آبشارها به عنصر اصلی كیفیت بخش باغ بدل میگردد.
در دو انتهای محور اصلی، یعنی در برابر اولین تخت كه بنای اصلی روی آن قرار دارد و ورودی باغ، برابر سر در خانه، دو استخر طراحی گردیده كه سطح وسیع آب، صدا و جهش آب و فواره های آنها به مطبوعیت باغ میافزاید.
بناهای باغ عبارتند از كوشك اصلی یعنی سكونتگاه دائمی و یا فصلی مالك كه در انتهای فوقانی باغ قرار دارد. سر در خانه در مدخل باغ به صورت بنایی خطی جبهه ورودی باغ را اشغال كرده و در دو طبقه بنا گردیده است. طبقه فوقانی دارای اطاق هایی است كه برای زندگی و پذیرایی پیش بینی شدهاند. سایر بناهای خدماتی باغ از حصار اصلی استفاده نموده و به صورت دیواری مركب بناهای مختلف خدماتی را در نقاط مناسب در خود جا داده است. ورودی های فرعی باغ نیز در دو ضلع طولی پیش بینی شدهاند. طرح اندازی باغ شازده از چشم اندازهای باغ كه از ویژگی های اصلی باغ تختها میباشد به بهترین وجه استفاده نموده است. دید روهای ممتد در جهت طولی باغ از كوشك اصلی به سایر قسمتهای باغ و بالعكس از سردر خانه غنای خاصی به زندگی در باغ میدهد. مناظر بیرونی باغ كه از داخل و یا از بیرون باغ قابل رؤیت هستند، در نمایش تضاد دو كیفیت زیست محیطی باغ و خارج باغ از نمونههای كم نظیر و منحصر به فرد باغ شازده میباشد.
نظم درختكاری، انتخاب مناسب گیاهان در ایجاد سایه و یا رنگ آمیزی متناسب در فصل های مختلف باغ ارزش های استثنایی ای را برای آن تعریف میكند. باغ شازده ماهان در اوج والایی و شادابی كیفیتهای طبیعی و مصنوعی خود به خاطر دگرگونی شرایط سیاسی و اجتماعی دوران، برای مدتی طولانی خالی از سكنه و متروك ماند و دچار آسیب های فراوانی گردید. خرابی های وارد شده كلیه قسمتهای باغ را در بر میگیرد.ویرانیها شامل ویرانی بناهای اصلی و همچنین محوطه باز باغ میگردد. یعنی باغ سازی و عناصر اصلی شكل دهنده باغ نیز (آبراهها، استخرها، پیاده راهها و بالأخره طبیعت گیاهی باغ نظیر درختان، كرتها، بسترهای گلكاری) از این گزند در امان نمیمانند.باغ یك بار در سال ١٣٥٧ خورشیدی مرمت گردید. همچنین در زلزله سال ١٣٦٠ آسیب هایی دید كه مرمت شد.
این باغ به دلیل ویژگی ها و جذابیتهای تاریخی و ارزش های فضایی كه دارد به عنوان یكی از نمونه باغ تختهای ایرانی مورد توجه دوستداران باغ ایرانی است. علاوه بر این باغ به عنوان فضایی تفرجگاهی، پذیرای عده زیادی است كه برای گذران اوقات فراغت از مناطق اطراف به آنجا رفته و ساعاتی را در آن میگذرانند.
باغ شاهزاده ماهان با مختصات جغرافیایی٣٠ درجه و ٤ دقیقه عرض شمالی و ٥٧ درجه و ١٧ دقیقه طول شرقی میباشد.ارتفاع این منطقه از سطح دریای آزاد ١٨٥٠ متر است. با توجه به این كه باغ شاهزاده در دامنه كوه جوپار قرار گرفته ، از ارتفاع ٢٠٠٠ متر از سطح دریای آزاد برخوردار است. این باغ در فاصله ٣٥ كیلومتری جنوب شرقی شهر كرمان و در فاصله شش كیلومتری شهر ماهان در مسیر جاده كرمان ـ بم در نزدیكی ارتفاعات جوپار بنا گردیده است.
واقع شدن منطقه در مسیر عبوری كرمان به بم و در مسیر جاده كهن ابریشم از عواملی است كه این محل را برای احداث یك باغ اشرافی مناسب می ساخته است. باغ شاهزاده به گونهای استقرار یافته كه حداكثر استفاده از مناظر بدیع داخلی را به صورت زیر امكان پذیر میسازد: در بدو ورود ، به ویژه در طبقه فوقانی سردرخانه به غیر از دیدها و مناظر بیرونی باغ، منظره چهارباغ و در جهت عكس آن منظره كوه را امكان پذیر میسازد. این مناظر عمده یعنی رؤیت حركت آب، حوض ها و آبشارها هركدام به نوبه خود تأكیدی بر محورهای عمود بر محور اصلی دارند و توأم با نظام گیاهی مناظر بدیع داخلی را ارائه میدهند.باغ در بستر كویر در میان ارتفاعات جوپار و بلوار شكل گرفته است. كوههای پر برف جوپار منظر زیبایی در محور اصلی باغ ارایه میدهند كه ویژگی خاص این منطقه است.
وجود ارتفاعات بلند رشته كوههای جوپار به ویژه منظری بسیار جالب برای باغ در این گستره فراهم آورده است. در این بستر باز، باغ با دیوارهای نسبتاً بلندی محصور گردیده و با انبوه ویژهای از درختان همچون نگینی در كویر خودنمایی میكند.ورودی به باغ از این گستره باز و فضای بكر كویری ـ از مسیر یك چهار باغ است كه با درختان به ایجاد فضایی ممتد و جهت دار به سوی باغ هدایت میگردد.
سردر ورودی به صورت حجمی شفاف، ایجاد فضای واحدی میان این پیش فضا، چهارباغ و داخل باغ مینماید. در داخل این بنا دید به فضاها در دو سوی محور اصلی باغ امكان پذیر بوده و فضای بیرونی با درون باغ به صورت سیال و در یكدیگر ادغام میشوند.
در بدو ورود به باغ كل فضای باغ در راستای محور اصلی و در ادامه آن و مناظر ارتفاعات جوپار رؤیت میشود. این چشم انداز طولانی با حجم بالا خانه در انتها بسته می شود و با حضور درختان در دو جانب محور كه در مواقعی از سال رنگ های متفاوت دارند تقویت میشود.حضور جریان سراسری آب در محور اصلی باغ، آبشارها و صدای آن به تعریف این محور كیفیت مطلوبی میدهد؛ و انعكاس درختان و بنای سردرخانه و بالاخانه در دو استخر باغ ابعاد جدیدی به فضا می دهد. نور و سایه نیز به سهم خود در این فضاسازی نقش مهمی را ایفا میكنند.
باغ به خاطر اختلاف سطح حدوداً ٢٠ متری در طول محور اصلی به طور مناسبی تقسیم بندی گردیده است. این تقسیم بندی سطوح كه از شیب طبیعی ناشی میشود ماهیت باغ تخت را تعریف میكند. شكل اصلی باغ شاهزاده مستطیلی با نسبت تقریبی چهار به یك میباشد. طول كلی داخل باغ ٤٠٧ متر و عرض آن ١٢٢ متر است.تقسیم بندی كلی باغ به صورت یك محور طولی و دو كانون (محوطه بنای اصلی باغ در قسمت بالا و محوطه ورودی در قسمت پایین) قابل تشخیص است.محورهای فرعی به صورت افقی و عمود بر محور اصلی در مرز اختلاف سطح ها، كرتها را كه شمار آنها در هر طرف هشت میباشد به وجود آوردهاند.
بناهای باغ به سه دسته تقسیم شدهاند: بنای اصلی در بالاترین تخت قرار دارد. بنای سردر خانه در بخش ورودی و سایر بناهای خدماتی مماس به دیوار اصلی و خارج از آن واقع شدهاند.سطح بنای بالاخانه ٤٨٧ متر مربع و سطح سردر خانه ٢٣٤ متر مربع و فاصله این دو از یكدیگر ٣٢٥ متر است. در رابطه تنگاتنگ با نظام فضایی و نظام هندسی باغ است. محدوده باغ با دیواری بلند و مركب محصور گردیده است . این دیوار با بناهایی كه در داخل آن و یا با تصرف بخشی از وسعت بیرونی باغ مشخص شده، باغ را از محیط خارج جدا میسازد. زمین آرایی تخت باغ، و طبقه طبقه شدن آن از طریق سطوح كرتها، سطح باغ را آینه وار در معرض دید قرار میدهد و بنابراین رابطه ساده بین نظاره گر و زمین مسطح به صورت غنی تری در میآید و مشاركت نقش توپوگرافی زمین در فضای باغ را تشدید میكند. جریان آب به ویژه حوض ها علاوه بر تاكید محورها و آب نمای سراسری به صورت آب شرهها سطوح شفافی را بروی زمین برای انعكاس دیگر عناصر ارایه داده است. درختهای سایه افكن ویژگی های معماری فضای باغ را تاكید و تشدید میكنند.
سردرخانه از معماری شفافی برخوردار است كه امكان رؤیت چند جانبه باغ را میسر میسازد. از جمله، منظری كه از ارتفاع فوقانی به سمت بالاخانه و پایین كوهها جوپار كه در فصول مناسب پوشیده از برف هستند رؤیت میشود از یكسو، و منظر دیگری كه به سمت مقابل ورودی باغ در امتداد چهار باغ تا دور دست كوههای بلوار ادامه می یابد.
بنای بالاخانه طویل ترین بنای منفرد باغ میباشد كه عمود بر محور اصلی و در انتهای آن قرار گرفته و بخش پایانی محور محسوب میشود. با این كه در پشت آن قسمتی از حیاط واقع است اما از آنجا كه حیاط مذكور اهمیت حیاط اصلی را ندارد این حجم از بنا رابطه اصلی را با حیاط پشتی قطع میكند.
سطوح كف در باغ عمدتاً از مخلوط قلوه سنگ با ملات تشكیل شده است این تركیب در دو محدوده اطراف بالاخانه و سردرخانه توسط نقوش هندسی تزئین میگردد. از آجر در پلهها و حاشیه باغچهها استفاده شده و سنگ در مرز میان كرتها با پیاده راهها و دیگر لبه بندیها وجود دارد.
مصالح بناهای باغ عمدتاً آجر و اندود میباشد كه در جاهایی مانند سردرخانه توسط كاشی نره مزین گردیده است. بنای بالاخانه كلاً اندود میباشد. دیواره باغ اندود كاهگل است كه در نزدیكی سردر خانه و بالاخانه به دلیل خصوصیت فضایی محوطههای مذكور به تركیب آجر و اندود گچ تبدیل میگردد.باغ شاهزاده ماهان در مقایسه با انواع باغ ها اعم از باغ ـ شكارگاهها، بستان ها، باغ قلعهها و باغ سكونتگاه ها در زمان ساخت خود (دوره قاجار) به عنوان فضایی سكونتگاهی و تفرجگاهی شكل گرفت. با توجه به وجود دو محوطه وسیع در جلوی بالاخانه و سر در خانه كه با نردههای چوبی محصور شدهاند نشان میدهد كه باغ علاوه بر سكونتگاه محلی برای پذیرایی و تشریفات نیز پیش بینی شده بود.
منبع حیاتی باغ شازده جریان آب هایی است كه از كوههای اطراف سرچشمه می گیرد. قنات تیگران كه از ارتفاعات كوه جوپار سرچشمه میگیرد منبع آب این باغ است. جریان فوق از مرتفع ترین سطح وارد باغ گردیده و نظام آبیاری طراحی شده باغ را به وجود میآورد.نظام آبیاری در باغ شازده كلاً تابع دو اصل میباشد. یكی آبیاری گیاهان باغ و دوم بهره برداری از موجودیت و كیفیتهایی كه آب میتواند در باغ ایجاد نماید.بررسی وضع اولیه باغ نشان میدهد كه حركت پلكانی آب در محور میانی تا بیرون از باغ نیز ادامه داشته است. این فضا در حال حاضر با رواق هایی بازسازی و سنگ فرش شده است. دو استخر اصلی باغ در قسمت بالا و در قسمت ورودی دارای فوارههایی بودهاند كه آب را به ارتفاع قابل ملاحظهای پرش میدادند. این راه حل كمتر در باغ های ایرانی دیده شده است و یقیناً متاثر از شناخت باغ ها و چشمههای اروپایی است.
انتخاب و آرایش گیاهان در باغ شاهزاده ماهان نقش تعیین كنندهای در هویت باغ دارا میباشد.درختان و نباتاتی كه در بستر منطقه باغ شاهزاده ماهان دیده میشوند به ترتیب زیر میباشند:
ـ درختان همیشه سبز و باد شكن: درختان سوزنی برگ مانند كاج ها، سروها
ـ درختان سایه دار: درختان برگ پهن مانند نارون وحشی و چتری، زبان گنجشك یا وَن، چنار و سپیدار. این درختان علاوه بر این كه از نظر ایجاد سایه اهمیت دارند در آب و هوای منطقه مقاومت میكنند.
گیاهان زینتی: از گیاهان زینتی از قبیل سروهای زینتی پیراكانتا و گونههای ارس زینتی و شیر خشت كه در زمستان گل های ریز میدهد.
درختان میوه در كرت ها كاشته میشوند و خصوصاً از دیدروهای سمت بالاخانه به پایین در فصولی كه میوه دارند منظر جالب و رنگارنگی را به وجود میآورند.درختان دیگر در باغ، بید، ون، بم، شنگ و كاج هستند.
- · باغ نیاوران تهران :
حكومت پادشاهان قاجار كه تا سال ۱۹۲۵م. به طول انجامید سبب رونق یافتن تهران كه تا آن زمان دهكده ای در دامنه كوههای البرز بود، گردید. تا آن زمان در تهران جز باغ های بزرگ با انواع مختلف و متعدد درختان به خصوص درختان چنار، چیزی یافت نمیشد.با آغاز حكومت قاجارها، آقا محمد خان قاجار بنیانگذار حكومت قاجار و فتحعلی شاه كه بعداً جانشین او شد، باعث دگرگونی شهر تهران شدند. تهران زیر نظر فتحعلی شاه (1834-1797) دوباره احیاء شد. او اقامتگاه سلطنتی را تزیین كرد و دستور ساخت محل سكونتی به نام بادگیر و اندرونیش را در آنجا داد.
گستردگی شهر تهران از قرن نوزدهم آغاز شد. فتحعلی شاه و جانشینانش تعدادی باغ در شمال تهران بر دامنههای رشته كوه البرز بنا كردند كه بعدها منطقه ییلاقی شمال تهران را تشكیل داد. یكی از این كاخهای سلطنتی كوهپایهای «كاخ نیاوران» است كه گذار زمانی طولانی به درازای یكصد و شصت سال در دوران پرفراز و نشیب تاریخ معاصر ایران، وقوع حوادث گوناگون و برگزاری مجالس، مراسم و مناسبتهای بسیار در عرصه كاخ باشكوه «صاحبقرانیه»، این عمارت عظیم ییلاقی پادشاهان قاجاری را به مثابه فضایی شاخص در صحنه وقایع سیاسی دو قرن اخیر در ایران مطرح مینماید.
قصر نیاوران در باغی در دهكده نیاوران ساختهشد، فتحعلی شاه و محمدشاه هر یك منزلگاه ییلاقی در این مكان ساخته بودند و ناصرالدین شاه با تخریب آن، خود قصر نیاوران را ساخت. در سیامین سال حكومت ناصرالدین شاه، قصر نیاوران به قصر صاحبقرانیه تغییر نام داد.اولین بنای قصر نیاوران در سال 1267 هـ . ق آغاز شد. این قصر در سالهای بعد، بار دیگر ساخته شد و یا در شكل ظاهری آن تغییرات عمدهای لحاظ گردید. همانگونه كه ذكر شد، در سال 1267 هـ . ق ناصرالدین شاه دستور داد عمارت جدید سلطانی را در قصبه نیاوران بنا كنند و بازاری مشتمل بر یكصد باب دكان در نیاوران بسازند.
در سال ۱۲۶۸ هـ . ق ناصرالدین شاه دستور عزل میرزا تقی خان امیركبیر از صدارت را داد و به جای وی میرزا آقاخان اعتمادالدوله به صدارت نشست. در همین سال در قصر نیاوران مراسم سلام عید فطر به طور رسمی صورت گرفت و تشریفات رسمی نظام انجام شد و برای اولین بار در این قصر هیئتهای خارجی به حضور ناصرالدین شاه رسیدند. با برگزاری این مراسم با شكوه، قصر نیاوران در كنار قصرهای دیگر ناصری قرار گرفت. بدین ترتیب این قصر درست در سالی كه مدرسه دارالفنون افتتاح گردید، مورد استفاده ناصرالدین شاه قرار گرفت. هرچند قبل از اتمام كارهای ساختمانی آن، ناصرالدین شاه بارها در آن بیتوته كرده بود.
بنا بر گفتهها، در سال 1276 هـ . ق اعتمادالسلطنه از قصری كه باشكوهش مینامیدند و از آن به عنوان یكی از «قصور رفیعالبنا و با روح و صفا» یاد میكردند، ایراد گرفت و در پس آن، بعد از گذشت چندی قصر سلطنت آباد ساخته شد. به احتمال فراوان در این دوره زمانی تا سال 1297 هـ . ق كه تحولی كلی در عمارت نیاوران صورت گرفت، شاه و نزدیكانش برای تجدید بنا در شكل ساختمانی قصر نیاوران، رایزنیهای فراوان داشتند.
در زمان مظفرالدین شاه، دیواری از شرق به غرب در قسمت شمالی صاحبقرانیه كشیدند. در زمان احمد شاه هم دیواری در شمال قصر جهان نما كشیدند و قصر و دیوانخانه را از محل حرم جدا كردند. در زمان پهلوی اول مقداری از دیوار میان دیوانخانه و حرمسرا را كه به دستور مظفرالدین شاه كشیده شده بود، خراب كردند تا ساختمان جهاننما با خوابگاه اندرون و سایر ساختمانها ارتباط پیدا كند.
متأسفانه از معمار قصر نیاوران اطلاعی در دست نیست. در متون به نام برخی از معمارباشیهای سلطنتی كه همزمان با آغاز ساخت و ساز نیاوران مشغول به كار بودند برمی خوریم. یكی از آنان محمد تقی خان معمار باشی است. محمد تقی خان معمار باشی، معمار مدرسه دارالفنون هم بوده است و به احتمال فراوان، معمار قصر نیاوران در سال 1268 هـ . ق نیز هم او بوده است.
شاعرانه ترین كاخ دوران قاجار با خصوصیات منحصر به فرد و جاذبه و آراستگی، كاخ احمد شاهی است كه متأسفانه فاقد تاریخچهای در زمینه ساخت و ساز و دوران بهره برداری است و شاید تنها اشاره به لفظ احمد شاهی آن را نسبت به آخرین پادشاه قاجاریه و تاریخ ساخت آن به دوران اقتدار كوتاه مدت این شاه جوان مرتبط میسازد.بنابر برخی نقل قول ها، كاخ مذكور را احمد شاه برای همسر گرجی خود بنا نموده بود. چنانكه از تاریخ دوران پهلوی برمیآید، عمارت مذكور در دوران پهلوی اول جهت اقامت ولیعهد و همسر نخستین وی( فوزیه) سامان یافته و از آن هنگام در مقاطعی از زمان توسط این خاندان مورد استفاده قرار گرفته است.
در دوره كوتاهی كاخ احمد شاهی به صورت دفتر كار محمدرضا پهلوی عملكردی اداری یافت و سپس با اعمال آخرین تغییرات معماری داخلی در دوران حكومت پهلوی دوم در آن، به عنوان اقامتگاه اصلی ولیعهد وی مجدداً به بهرهبرداری رسید و تا سال 1357 خورشیدی، محل اقامت و دفتر وی محسوب میگردیدهاست.
آخرین كاخی كه تاریخچه آن مطرح میشود كاخ نیاوران در ضلع شمال شرقی مجموعه است. این كاخ توسط مهندس محسن فروغی طراحی گردیده و مهندسین مشاور ناظر بر اجرا، شركت مهندسین مشاور عبدالعزیز فرمانفرماییان و همكاران و سازنده بنا شركت ساختمانی ماپ بودهاند. در ابتدا این كاخ را به عنوان محلی برای پذیرایی و اقامت رؤسای كشورها و میهمانان عالیرتبه دربار طراحی و منظور نموده بودند، اما در حین عملیات اجرایی با اعمال تغییرات در كاربری، به محل سكونت پهلوی دوم و خانواده وی برای ایام مختلف سال به غیر از فصل تابستان اختصاص یافت.این كاخ نهایتاً از سال 1346 خورشیدی مورد بهره برداری پهلوی دوم و خانواده او در ایران قرار گرفت و تا سال 1357 نیز محل سكونت آنها محسوب گردیده است.
باغ (مجموعه فرهنگی- تاریخی) نیاوران در شمالیترین نقاط شهر تهران و در دامنه رشته كوههای البرز واقع شده، ارتفاع این منطقه نزدیك به 1800 متر از سطح دریاست. محوطه محصور این مجموعه حدود 12 هكتار است و در مجموع از پوشش گیاهی و فضای سبز مناسبی برخوردار است. وجود اشجار و درختان كهنسال در این مجموعه نشان از قدمت و تاریخ چندین ده ساله آن است.شرایط طبیعی حاكم بر دامنه رشته كوههای البرز، هوای مناسب كوهپایهای، خاكهای آبرفتی و حاصلخیز و فراوانی آب در این محوطه، محیط كاملاً مناسبی را برای رشد و نمو گونههای مختلف گیاهی فراهم نمودهاست.
این مجموعه از لحاظ شیب دارای شیبی تند و از شمال به جنوب است. عدم یكنواختی در توپوگرافی، سبب گوناگونی موقعیت استقرار بناها در این مجموعه شده كه در پی آن گوناگونیهای متعدد در آرایش و انتظام فضای سبز به وجودآمده است.
آب روان كه از جمله اجزاء اصلی باغهای ایرانی است، در این مجموعه در مسیری غیر مستقیم در حركت است. جریان آب موجود كه از قناتی موسوم به نیاوران نشأت میگیرد، به طور سطحی در جویبارهایی با شیب های متفاوت تقسیم میگردد و شدت و حجم جریان آن در طول سال با توجه به فصل متفاوت است.
تنوع گونههای مختلف گیاهی از ویژگیهای بارز باغ نیاوران محسوب می شود كه عموماً شامل جمعیتی از گیاهان است كه با شرایط محیطی منطقه از سالها قبل سازگار بودهاند. تعدادی گونههای غیر بومی نیز در مجموعه موجود است كه به تدریج با شرایط محیطی منطقه سازگاری یافتهاند و زیبایی خاصی به مجموعه بخشیدهاند.
از منابع و شواهد موجود این گونه برمیآید كه احداث فضای سبز و باغ مشجر نیاوران، با بهرهگیری از ایدهها و سبكهای آرایش باغهای اشرافی در قرون گذشته ایران صورت گرفته است. احتمالاً شیوه غرس درختان و انتخاب گونههای اولیه با اصول یادشده هماهنگی موزونی داشتهاست. نظم و تقارن در بناهای موجود فیالنفسه آرایش فضای سبز، طراحی آبنماها و ردیف كاری اشجار با اشكال هندسی منتظم در این فضا را دنبال مینمودهاست و چنان كه در قدیمی ترین عكس های هوایی باغ دیده میشود از اصول و سبك باغ سازی ایرانی را دنبال میكرده است. بیتردید در تاریخ حداقل یكصد و پنجاه ساله احداث باغ، نظام كاشت گیاهی و به طور كلی گونههای گیاهی مجموعه دچار تغییراتی شدهاند.
مهمترین گونه گیاهی مجموعه چنار (Platanus Orientalis) است كه سازگاری خوبی از خود در منطقه نشان دادهاست و تقریباً معادل هشتاد درصد از پوشش سبز محوطه را به خود اختصاص دادهاست.
همانگونه كه ذكر شد كیفیت خاك و آب محوطه، در شكل گیری، مقاومت در برابر ناملایمات و بقایای جمعیت گیاهی و پوشش فضای سبز آن از اهمیت ویژهای برخوردار بودهاست. از دیرباز وجود خاك های حاصلخیز دامنه كوه های البرز و آبرفت های كوهپایهای، محیط رشد و تغذیه مناسبی را فراهم میآورده است. بر اثر گذشت زمان، افزایش سن درختان، ریشه دهی بیشتر و توسعه سیستم ریشهها به تدریج مواد آلی و مغذی موجود در خاك رو به كاهش نهاد. این امر در كیفیت فیزیكی گونههای مختلف درختان تأثیر محسوسی را در بر داشته است. جدا از آنچه ذكر گردید باید توجه داشت كه شیب تند زمین و توپوگرافی خاص آن، جاری بودن جریان آب از منتهیالیه شمالی به سمت جنوب سایت و حركت مداوم آب در جهات مختلف و همچنین استفاده از سیستم آبیاری غرقابی و بارانی در مجموعه زمینه را برای رشد و توسعه انواع آفات و بیماری های مناسب ساختهاست. خصوصاً آفات و بیماری های خاكزی كه مبارزه با آنها و كنترلشان بسیار دشوار است، به مرور در مجموعه توسعه یافته است.
با وجود این مشكلات كه كم و بیش طی چند دهه گذشته باغ را تحتالشعاع خود قرار داده باید اذعان كرد كه عمده آسیبهای جدی طی تغییراتی كه منجر به ساخت كاخ جدید نیاوران و نیز پارك نیاوران در دهه چهل خورشیدی گردید به باغ وارد گردیده است. طی این مدت بسیاری از درختان عرصه شمالی و جنوبی باغ در شمال و جنوب كاخ صاحبقرانیه برای ساخت كاخ جدید و پارك قطع گردید و چهره باغ به طور كلی تغییر كرد. بعد از آن در بسیاری از نقاط باغ، منظر سازی بدون توجه به اصول باغسازی ایرانی ادامه یافت و باغ به شكل امروزی خود درآمد.
- · باغ دولت آباد يزد :
در یادگارهای یزد ، نوشته ایرج افشار آمده است که مطالعه تواریخ قدیم یزد نشان می دهد که باغ های مهم و بزرگ و زیبا از قدیم ترین ایام در آنجا ساخته می شده و ذکر بسیاری از آنها در آن کتب موجود است. از جمله در تاریخ جدید یزد از سی باغ نام رفته است. ولی افسوس که اثری از هیچکدام از آنها اکنون برجای نیست. باغ دولت آباد یزد ازنمونه باغ های بزرگ ایران است که در سال ۱۱۶۰ هجری قمری « دوره زندیه» بنا گردیده است. بادگیر مرتفع و زیبای آن با ارتفاع 33 متر از سطح زمین بلندترین بادگیری است که تاکنون شناسایی شده است. این باغ بزرگ یکی از بنیادها و آبادانی های محمدتقی خان مشهور به خان بزرگ، سر سلسه خاندان خوانین یزد و مرد مقتدر آن عهد است. او ابتدا قناتی با نام دولت آباد ایجاد کرد و سپس از آب آن قنات باغ دولت آباد را به وجود آورد. قنات تاریخی عظیم و مهم دولت آباد دارای قدمتی بیش از دویست سال است که از احداث پنج رشته قنات تشکیل شده است.
مؤلف جامع جعفری ذیل عنوان « ذکر قنات مبارکه دولت آباد یزد ایراد وقف نامه آن از منشـآت عالم ربانی آقای سید احمد اردکانی…» و پس از عبارت پردازی ای زیاد می نویسد:
«… تخمیناً معادل پانصد درب باغ و مساوی دوهزار جریب زمین از آن آب شاداب است… منبع و مظهر آن هر دو در بلوک مهریجرد است و … و در ساحت نه فرسنگ زمین قمری به جهت آن آب حفر فرموده از بلوک مهریجرد به حوالی ولایت کشانیدند و در حومه شهر به زراعت رسانیدند و آسیابی در قریه محمدآباد چاهوک که واسطه میان مهریجرد و شهرت بنا فرموده، از آن آب دائر ساختند … بالجمله بنای قنات مزبور بر چهار رشته قنات است… رشته اول قنات مسمی به باقر آبادست که در اصل مرغابی بود و بعد از انتقال به نواب جنت مآب خان مغفور سعید آبی بر روی کارش آمد… رشته دوم قنات مسمّی به مهدی آبادست… رشته سیم قنات مسمّی به … است … رشته چهارم نصفه از قنات قدیمه بغداد آبادست که منتقل به خود فرموده … و این چهار رشته قنات را بر روی هم مسمّی به قنات دولت آباد ساخت از ساحت مهریجرد به عرصه حومه شهر چنانکه مسطور گشت جاری گردانیده و در موضع آبشاهی ربع از قنات دولت آباد را مفروز نموده و به اولاد فرخنده نهاد خود بخشیده اند و سه ربع دیگر را به حومه آورده ربعی از آن سه ربع را به ضمیمه باغ دولت آباد که نیز از ابنیه آن بزرگوارست با اراضی تابعه باغ مزبور وقف بر چهارده معصوم فرموده اند که متولی شرعی آن (نام متولی را از نسخه خطی زدوده اند)…»
مؤلف جامع جعفری سپس به نقل متن وقفنامه پرداخته است و بلافاصله پس از اتمام آن توصیف عمارات مربوطه به باغ را موضوع سخن خود قرار داده و تلخیص آن بدین صورت است:
«یکی دیگر از بناهای نزهت انتمای آن بزرگوار باغ دولت آبادست که متصل به دروازه چهار منار و خارج شره واقع است و از آب قنات دولت آباد مشروب می شود… فضای باغ به حسب طول به بسط … و به حسب عرض … و در سمت شرقی عمارتی به طرح هشت … طرح ریزی کرده اند… حیاض حوضخانه ها هشتی طرحش… آب حوض فلک را… برباد داده و اعجوبه بادگیر عیوق طرحش … راه آمد شد با کیوان گشاهد … مقابل آن عمارت در سمت غربی که بدایت باغ است طرح عمارت دیگر ریخته اند…»
باغ دولت آباد پس از محمد تقی خان رو به ویرانی رفت و اگرچه دوباره مورد مرمت قرار گرفت ولی هیچگاه به روزگاران آبادانی و دلگشایی عهد خان بزرگ نرسید.عملیات مرمت و بازسازی باغ دولت آباد از سال 1348 توسط دفتر فنی سازمان ملی حفاظت آثار باستانی آغاز شد و تا سال 1316 ادامه داشته است. بخش هایی از مجموعه که مورد مرمت قرار گرفت عبارتند از: عمارت تالار آیینه، عمارت مستخدمین، آشپزخانه ها، عمارت تهران، قسمت ساباط و آب انبار عمارت حرمخانه، عمارت بادگیر و عمارت سرو، عمارت بهشت آیین، همچنین در فاصله سال های 1355 تا 1361 عملیات باغسازی و محوطه سازی در این باغ تاریخی صورت پذیرفت. باغ دولت آباد یزد در تاریخ 23/12/1346 به شماره 774 در ردیف آثار ملی کشور قرار گرفت.ز سال 1348 تا 1364 وزارت فرهنگ و هنر این باغ را از اداره اوقاف اجاره نموده و در اختیار دفتر حفاظت آثار باستانی کشور قرار داد. در حال حاضر باغ در اختیار متولی موقوفه قرار دارد.
- · باغ فين کاشان :
به نظر می رسد در دوران بارانی بین آخرین دوره های یخچالی دوران چهارمPleistocene در نجد ایران دریاچه پهناوری گسترده بوده است. این دریا با شروع عهد خشكسالی به تدریج خشك شده و اكنون در محل آن كویر بزرگ مركزی برجاست. در اواخر هزاره ششم در سرزمین حاصلخیز رسوبی در جوار كوهستان و حاشیه كویر مركزی اولین استقرارها در ناحیه سیلك شناسایی شده است. یكی از مهمترین عوامل این امركه موجب استقرار طولانی در این ناحیه گردیده را می توان وجود چشمه فین در 2 كیلومتری این ناحیه ذكر كرد.
در واقع مهمترین عامل شكلگیری تمدن ها از قدیمی ترین دوران ها دراین ناحیه، وجود آب سرشار و دائمی در سرچشمه فین است كه باعث جذب انسان به این منطقه شده و در شكل گیری و پیشرفت تمدن در این ناحیه نقش اساسی ایفا نموده است.از دوران هخامنشی این ناحیه مطلب خاصی نمی دانیم، تنها در روستای مرق مجموعه ای از سكه های داریوش سوم به همراه تعدادی سكه های سلوكی یافت شده است. وجود آتشكده نیاسر بهجای مانده از زمان ساسانیان در حومه كاشان،نشان از آبادانی و معمور بودن ناحیه در آن دوران دارد، به حدی كه طبق گزارش های اعثم كوفی درجنگ نهاوند، دلاوری ازناحیه كاشان (آذرگرد) با بیش از بیست هزار سوار در این نبرد شركت داشته كه رویاروی لشكر اعراب ایستاده اند. و دست آخر این كه حمدا. . . مستوفی در نزهت القلوب بنای شهر كاشان را در دوره اسلامی به زبیده خاتون همسر هارون الرشید نسبت داده است.
«فین قصبه ای است در بخش مركزی شهرستان كاشان كه دارای دو قسمت جداگانه فین بزرگ و فین كوچك است، و بعضی آن را فینین نامند. فین در شش هزار گزی باختر كاشان قرار گرفته است و به واسطه كثرت اشجار و آب و هوای خوب یكی از تفرجگاه های اطراف كاشان است. آب آن از چشمه معروف سلیمانیه و سفیدآب تأمین میشود و . . . (لغتنامه دهخدا).
طبق نوشته دونالد ویلبر در كتاب باغ های ایرانی و كوشك های آن: «وقتی مسافر به شهر تاریخی كاشان نزدیك می گردد میتواند در سمت راست جاده، باغ فین را با سروهای زیبایش مشاهده كند، با بازدید از این نقطه می توان گفت كه مهمترین نقطه این شهر را دیده است.»
قدیمی ترین منبعی كه در مورد تاریخ فین و آب های آن اشاراتی دارد، كتاب تاریخ قم (تألیف سال ۳۷۸ هجری قمری) است كه البته مانند بسیاری از مناطق دیگر پایه گذاری آن را با شخصیت های اساطیری آمیخته، چنین مینویسد: «فین آن را بشتاسب بنا كرد و در آن وقت كه با ارجاسف ملك ترك كارزار كرد و كاریزهای آن دیه را با اشارت ملك جم بیرون آورده و بسیار آبند»
فین كوچك كه باغ فین نیز در آن واقع است، دارای ۱۷ محله می باشد. این محلات عبارتند از: محله سرپایین، محله پشت باغ، محله مصلی، محله ملتی، محله رودخانه، محله باغ كهنه، محله سازمان آب، محله ملا قطب، محله انار، محله توتستان، محله زیارت، محله شاهزاده ابراهیم، محله گذر، محله پنج روزه، محله حیدری، محله تنبیلی. زبان مردم فین فارسی است، ولی زبان محلی كه ریشه های فرس قدیم دارد در این قسمت رایج است. مذهب مردم فین، شیعه اثنی عشری است.
مفضل بن سعد مافروخی در كتاب محاسن اصفهان چنین آورده است كه: «و به دیه ابروز كاشان كاریزی هست اسفذاب نام مشرب اهل آن دیه و صحراها و دیه هایی چند كه در آن حوالی واقع است و به دیه پین غایض می شود» از این نوشته چنین استناد می شود كه نام قدیمی فین «پین» بوده است و بعدها بر اثر استعمال لغت به فین تبدیل شده است و نیز این كه یكی از منابع تأمین آب فین، سفیدآب است. در ادامه كتاب از حضور عمرو بن لیث صفاری در كنار این رودخانه، و شگفتی او از این آب و جستجوی او برای یافتن سرچشمه آن كه بی نتیجه مانده است، صحبت به میان آمده است.
در جنوب باغ فین چشمه آبی موسوم به چشمه سلیمانیه، با قریب به دوازده سنگ آب وجود دارد. آب آن فوق العاده صاف است ولی به واسطه داشتن بعضی املاح برای آشامیدن مناسب نیست. آب چشمه فین به واسطه كیفیت های خاص خود مانند صافی و پاكی و روشنایی، كم نظیر و همچنین كیفیت ثابت و تغییر ناپذیرش همواره مشهور و ضرب المثل بوده است و طبق نوشته فلاندن «مردم برای این آب عقاید موهوم دارند و می گویند خاصیت طبی دارد». این چشمه از بن صخره هایی به نام كوه دندانه و شكاف تخته سنگ های معدن گچ و آهك واقع در شش كیلومتری غرب كاشان از زمین می جوشد.
در وجه تسمیه این چشمه دو روایت نقل می شود:
الف: كاشان یكی از مراكز یهودی نشین ایران بوده كه طبق آمارگیری كه در دوران شاه عباس دوم انجام شده است بیش از ۱۰۰۰ خانوار یهودی در این شهر سكونت داشته اند و در آن دوران با حضور چند تن از علمای یهود در این شهر، لقب اورشلیم دوم به آن اطلاق شده است. یهودیان ساكن در این شهر برای این آب قداست خاصی قائل بوده اند زیرا معتقد بودند كه این چشمه از معجزات سلیمان نبی است، از همین روی آن را به نام چشمه سلیمانیه نامیده اند.
ب: برخی نیز اعتقاد دارند در دوران شاه سلیمان صفوی در اطراف این چشمه صفه یا بنایی ساخته شده است، به این سبب آن را به نام سلیمان صفوی«چشمه سلیمانیه» خوانند.
سابقه تاریخی باغ فین
۱ – باغ كهنه
وجود باغ فین به دوران آل بویه منسوب است كه از این دوران شواهدی در دست نیست و اثبات این مطلب نیاز به تحقیقات و كاوش های باستان شناسی دارد. بعد از این دوران نیز وجود باغ فین را به دوران ایلخانی منسوب كرده اند، یاقوت حموی (قرن هشتم) نیز از گشت و گذار مردم كاشان در اطراف باغات فین یاد كرده است.
در دوران آغازین حكومت شاه اسماعیل صفوی (۹۰۹ هجری قمری) مردم كاشان كه از رسمی شدن مذهب شیعه به شوق آمده بودند، مشتاقانه در انتظار دیدار شاه محبوب خود به آذین بندی كوچه و خیابان شهر پرداختند. شاه اسماعیل به كاشان آمد، در باغ فین جلوس كرد، و در سرچشمه فین بار عام داد. همه اقشار مردم ـ در این جشن و سرور شركت كردند و پس از مراسم تشریفات به طعام دعوت شدند. شاه از آن همه احساسات و پذیرایی ها بسیار شادمان شد و در پایان دستور برپایی جشن خلعت داد. (شاه اسماعیل دو بار باغ فین آمد و در آنجا جشن و سرور برپا كرد.)
كاشان در دوران صفوی اهمیت فراوانی می یابد كه دلایل زیر را می توان برای آن برشمرد:
۱- توجه پادشاهان صفوی به مذهب شیعه و شهرهایی كه مركز شیعیان و علمای شیعه بودند، موجب اهمیت یافتن كاشان گردید.
۲- اهمیتی كه پادشاهان صفوی برای صنایع دستی و هنر قائل بودند؛ با وجود هنرمندان و صنعتگران مختلف (كاشیكاری، قالی بافی، ابریشم بافی…) در این شهر، بر اهمیت آن افزوده گردید.
۳- اهمیت یافتن اصفهان و پایتخت شدن آن موجب گردید كه شهرهای پیرامون آن از جمله كاشان كه بر سر راه های ری و خراسان قرار داشت آباد گردد و صنایع و بازرگانی آن رونق گیرد.
۴- قرار گرفتن كاشان بر سر راه تجاری بندرعباس.
این عوامل باعث شد كه كاشان در دوران صفوی از نظر مذهب، وسعت، ثروت و زیبایی دومین شهر ایران به شمار رود و بازارهای آن پر از اجناس و كالاهای مختلف و مساجد و اماكن مذهبی، پر رونق و مركز علمی و فرهنگی اش فعال گردد. به نقل از سفرنامه فیگوئروآ: «شهر كاشان همواره مورد توجه پادشاهان ایران بوده است، نخست از این جهت كه اهالی آن بسیار صدیق و خوش مشربند، و دو دیگر بهخاطر آنكه مركز تولید پارچه های ابریشمی و به خصوص قالی های بسیار ظریف و مرغوبی است كه در سراسر جهان نظیر ندارد و از این طریق ثروت سرشاری را جلب می كند.»
۲ – باغ فین
۱- در اواخر دوران شاه طهماسب زلزله مهیبی در شهر كاشان روی داد که كانون آن در منطقه فین بود و در آنجا آسیب فراوانی به بناها وارد كرد. پس از شاه طهماسب،تا به حكومت رسیدن شاه عباس اول، دو تن از خاندان صفوی به حكومت رسیدند. (شاه اسماعیل دوم، و محمد خدابنده پدر شاه عباس) در تمامی این دوران حكومت مركزی ضعیف بوده و چندین سال حكومت كاشان در دست تركمنان افتاده است كه در آن دوران خرابی های بسیاری به بار آورده اند.
۲- در عهد شاه عباس پس از رفع فتنه تركمن ها، شاه صفوی اوامری جهت عمران و آبادانی كاشان و تدارك وسایل توسعه و ترقی صنایع محلی و بهبود اوضاع عمومی آنجا صادر كرد و آقا خضرنهاوندی حاكم كاشان مأمور اجرای آن شد. حسن نراقی در كتاب آثار تاریخی شهرستان های كاشان و نطنز آورده است: «شاه عباس چون بنای سالخورده و ویران گشته فین رادرخور همسری با چشمه سلیمانیه و همت والای خود نمی دید، از این رو طرح كاخ جدیدی بدین گونه پی افكنده شد. مظهر آب روان چشمه را قریب 500 متر بالاتر از باغ قدیم، یعنی در مكان چشمه كنونی، قرار داد و باغشاه جدید را در محدوده زمین های نوگیر به ابعاد 157 متر طول شرقی و غربی در 142 متر عرض شمالی و جنوبی حصار بندی كرد و در چهارگوشه آن برج های گرد و مرتفعی بنا كرد و. . .»
شاه عباس برای رفع خطر سیل در حدود یك كیلومتری جنوب باغ،سدی مستحكم با سنگ و ساروج ساخت كه هنوز هم پا برجاست.خضرنهاوندی سالها در كاشان حكومت كرد و در طی این دوران بر قدرت خود افزود، تا جایی كه قدرتش به حدی رسید كه شاه عباس از نفوذ او احساس خطر كرد.
در سال ۱۰۱۶ هجری قمری به هنگام حضور شاه عباس (احتمالاً در باغ فین) كله پزی با كارد به او حمله كرد و وی را از پای در آورد. از آنجایی كه برادر وی ملاعبدالباقی نهاوندی صاحب كتاب «مآثر رحیمی» پس از قتل برادر به هندوستان فرار كرده، بر طبق نوشته های او، این نتیجه دور از ذهن نیست كه این قتل، قتلی سیاسی بوده و به فرمان شاه اجرا شده است. در این باره حتی اسكندربیگ منشی نیز سكوت كرده و مطلبی در كتاب عالم آرای عباسی ننوشته است.
شاه صفی پس از مرگ شاه عباس به حكومت رسید. او نیز مانند پدر خود برای عمران و آبادی این باغ كوشید و طبقه فوقانی بنای شترگلوی صفوی با چوب و آهن در زمان او ساخته شد (سال ۱۰۵۰ هجری قمری) تا وی بتواند مناظر اطراف را از بلندترین نقطه مشاهده كند. شاه صفی نیز چندین بار به كاشان و باغ فین آمده است و در آخرین سفر خود در عمارت دولتخانه كه از ابنیه دوران شاه عباس است بر اثر افراط در خوردن شراب از پای درآمد و فرزندش عباس دوم در سن ۱۰ سالگی در آنجا تاجگذاری كرد. لكهارت می نویسد: «شاه سلیمان و شاه سلطان حسین نیز حین عبور از كاشان مدتی در عمارت های دولتخانه و باغ فین با تشریفات توقف و كامرانی می نموده اند.»
پس از شاه سلطان حسین و حمله افغان ها، كاشان مورد بی مهری واقع شد و بسیاری از عمارت های آن رو به ویرانی گذاشتند.در سال ۱۱۷۵ هجری قمری هنگامی كه شهریار زند در آذربایجان بود، زكی خان در اصفهان علم طغیان و سركشی بر افراشت؛ كاظم خان بختیاری را با گروهی به حكومت كاشان فرستاد، عبدالرزاق كه از طرف كریم خان،وكیل الرعایای آن شهر بود از مشاهده بیدادگری ها به خشم آمد و نیمه شبی بر آنها تاخت و كاظم خان را دستگیر نمود. زكی خان پس از این حادثه گروه دیگری را به سركردگی علی محمد خان به كاشان فرستاد. آنها در عمارت دولتخانه پناه گرفتند، منتهی عبدالرزاق خان آنجا را تصرف كرد و علی محمد خان به باغ كه برج و باروهای مستحكمی داشت پناه برد. كریمخان كه عازم بازگشت به اصفهان بود دسته ای را روانه كاشان نمود آنها نیز بی درنگ به باغشاه حمله بردند و از آنها شكست خوردند. علی محمدخان كه از رسیدن كریم خان بیمناك شده بود سرهای كشته ها را جدا كرد و به اصفهان گریخت.
در دوران حكومت عبدالرزاق خان زلزله شدیدی در كاشان به وقوع پیوست كه خانه های آن شهر را ویران كرد. پس از این جریان، وی با فرمان كریم خان شروع به تعمیرات در كاشان و باغ فین نمود و عمارت جدیدی نیز به ابنیه این باغ افزود كه به خلوت كریم خانی موسوم است.پس از كریم خان نسیم امیدی كه به سوی باغ وزیده بود برای مدتی از حركت باز ایستاد. اما با به قدرت رسیدن فتحعلی شاه و نظر توجهی كه این پادشاه به آنجا كرد، باغ دوباره اهمیت خود را باز یافت.
فتحعلی شاه بر اثر دلبستگی هایی كه به صفای باغ و زیبایی های چشمه فین داشت به حاجی حسین خان صدراعظم اصفهانی سرپرست حوزه حكمرانی كاشان دستور داد تا همزمان با ساختن مدرسه سلطانی، خرابی های باغ را مرمت نموده آنجا را زیب و آرایشی شاهانه بدهند. در مدتی كه این مكان در حال تعمیرات و نوسازی بود خود شخصاً برای سركشی و تفرج در باغ حاضر می شد تا در سال 1226 هجری قمری كار ساخت آن به پایان رسید.
افزوده های دوران فتحعلیشاه به باغ فین عبارتند از:
۱- نقاشی هایی كه در شترگلوی صفوی به بنا افزوده شده است، كه عبارت بودند از تصویر دربار رسمی فتحعلی شاه
«تمثال شهنشاه فلك و جاه است این
یا پیكر مهر و طلعت ماه است این
هركس كه به او نظر كند می گوید
سلطان جهان فتحعلی شاه است این»
۲- تصویر دیگری در همین بنا در حال شكار
۳- ساخت حمام بزرگ و یا حمام سلطنتی
۴- ساخت شتر گلوی قاجار (فتحعلی شاهی) در سمت جنوب غربی باغ.
۵- ایجاد خلوت نظام الدوله (حرمسرا) توسط دامادش علی محمد خان نظام الدوله.
فتحعلی شاه در سالهای ۱۲۲۴،۱۲۲۵،۱۲۲۶ و ۱۲۳۴ هجری قمری در باغ فین اقامت كرد. آخرین دیدارش از باغ در سال ۱۲۴۹ هجری قمری هنگام عزیمت به سوی اصفهان انجام گرفت.در سال ۱۲۵۶ هجری قمری محمدشاه در راه مسافرت به اصفهان مدت دو هفته در باغ فین اقامت كرد و دستورهای مؤكدی برای مرمت و نگهداری آن صادر نمود. در سال ۱۲۵۸ نیز وی مدتی در باغشاه اقامت داشته است. در دوران مقارن سلطنت وی عمارت شاه نشین و حوض جوش مقابلش ساخته شده است.
در ماه ذیقعده ۱۲۶۷ هجری قمری هنگام بازگشت ناصرالدین شاه از اصفهان به پایتخت وی به اتفاق میرزا تقی خان امیركبیر یك هفته در این باغ به سر برد. امیركبیر در آنجا به شاه اصرار كرد كه میرزا علیخان پیشخدمت خاصه شاه را كه محرم اسرار او بود از درگاه سلطنتی اخراج و به گروس تبعید كند و ناصرالدین شاه با تمام ناگواری به این خواسته امیر تن داد و این گواه بر قدرت امیر در آن زمان بود. اما این قدرت دیری نپایید، چند ماهی از این واقعه نگذشته بود كه در سال ۱۲۶۸ هجری قمری امیركبیر به كاشان تبعید شد، و پس از چهل روز در ۱۸ ربیع الاول ۱۲۶۸ هجری قمری بر اثر سعایت بدخواهان در حمام كوچك باغ (حمام صفوی) به قتل رسید و باغ فین را در ماتم و اندوهی ابدی فرو برد. . ..
در دوران محمدعلی شاه (دوران مشروطه خواهی) نایب حسین كاشی و پسرانش در حدود ۱۴ سال در اطراف كاشان و حتی در نواحی یزد بنای یاغی گری گذاشتند و در این دوران آسیب فراوانی به باغ و اشیاء و درختان آن وارد كردند. پس از این مدت سرانجام دولت مركزی توانستاین شورش را كنترل كند و نایب حسین و پسرش ماشاءا… خان دستگیر شدند؛ دیوان حربی در مورخه 5 سنبله 1298 خورشیدی مطابق با 1337 هجری قمری در باغ تشكیل شد و حكم اعدام یاغیان را صادر كرد. پس از آن به مرور باغ مورد توجه قرار گرفت و برخی از خرابی ها مرمت گردید، تا اینكه سرانجام در تاریخ ۱۵ آذر ۱۳۱۴ خورشیدی به شماره ۲۳۸ در فهرست آثار ملی ثبت گردید.
باغشاه فین مجموعه ای شکل یافته در ادوار تاریخی است، چه آنگاه که شکل گیری اش را به دوران آل بویه نسبت می دهند و توسعه اش را مرهون عهد ایلخانان می دانند و چه آنگاه که گفته هایی مبنی بر احتمال وجودش پیش از اسلام را به میان می آورند، هر چند که این گفته ها چندان روشن و دقیق نیز نباشند. اما به هر حال از ابتدای دوره صفویه به همان نسبت که ثبات سیاسی بیشتر گردید، تاریخ باغ فین هم انسجام بیشتری یافت. این دوره، ابتدای قرن دهم هجری(۹۰۹ه.ق) و مقارن سلطنت شاه اسماعیل صفوی است.
پس از طی دوره بیست و چهار ساله حکومت شاه اسماعیل و در آخرین سال های حکومت شاه طهماسب (۹۸۴-۹۳۱ ه.ق) در سال ۹۸۲ ه.ق زلزله سختی در کاشان حادث گردید که علاه بر قریه فین، باغ را نیز به کلی ویران کرد. این ویرانی حاصل از زلزله و نیز ناآرامی های اطراف کاشان به دوران اتباع محمدخان و دلیجان بیک ترکمان ادامه یافت تا این که شاه عباساول در صدد تعمیر و مرمت باغ برآمد. حسننراقی در آثار تاریخی شهرستانهای کاشان و نطنز آورده است :« شاه عباس که درنشیب و فراز کوه، کاخ های شاهانه برافراشته و سرتاسر کشور خویش را با کاشانه های بی شماری آراسته بود، چون بناهای سالخورده و ویران گشته باغشاه کهنه فین را در خور همسری با چشمه دل افروز سلیمانیه و شایسته همت والای خود نمی دید، از این رو به فرمان وی طرح باغ و کاخ جدید بدین گونه پی افکنده شد. مظهر آب آن چشمه را قریب پانصد متر بالاتر از باغشاه قدیم یعنی در مکان کنونی قرار داد و باغشاه جدید را در محدوده زمین های نورگیر به ابعاد 157 متر طول شرقی و غربی و 142 متر عرض شمالی و جنوبی حصاربندی و در چهار گوشه آن برج های گرد و مرتفعی بنا کردند؛ و در مساحت وسیع میان هر دو باغ قدیم و جدید هم خیابان و میدان پهناوری جهت چوگان بازی و قپق اندازی و انواع مسابقه و بازیها تسطیح و آماده نمودند و در خارج حد غربی باغ نیز به جهت رفع مخاطره سیلاب دره های کوه دندانه از محوطه این باغ و بناهای آن سدی معتبر و مستحکم با سنگ و ساروج ساخته شد که بقایای آن پس از گذشت چهارصد سال اکنون هم از نفوذ سیلاب به قریه فین و باغشاه کاملاً جلوگیری می کند و به نام سد شاه عباسی معروف است.» بنابراین هر چند کم و بیش نوشته هایی از سده های قبل از قرن دهم هجری باغ فین وجود دارد – همچون کتاب محاسن اصفهان نوشته مفضل ابن سعد مافروخی و معجم البلدان یاقوت حموی – با توجه به زمین لرزه سال 982 هجری قمری احتمالاً به باغ کهنه مربوط خواهند بود که از زمان شاه عباس چنان که بیشتر اشاره شد باغشاه نو جایگزین آن گردید.
پیش از هر چیز باید بدانیم باغشاه در مکان جدید اگر چه به فرمان سلطان صفوی شکل می گیرد اما با توجه به موقعیت منطقه و نظر به این که مردمان کاشان چنان که یاقوت حموی نیز اشاره می کند که روزهایی از هفته را در باغ های فین ایام می گذراندند و هوای گرم تابستان های کاشان و فین نیز نیازهای تفرج های تابستانی را گوشزد می نمایند، در منطقه ای در نزدیکی مظهر چشمه سلیمان و در بالا دست مزارع و مساکن روستائیان که مجموعه باغ های فین در آن گسترده شده بودند شکل گرفته است. خواه به گاه شکل گیری باغشاه، این مجموعه خود منظومه ای موجود بوده و یا اینکه فرمان شاه عباس در فین همچون بدیل خود که در اصفهان سر منشاء طرح های شهرسازانه شد در منطقه فین نیز دستمایه ای برای شکل گیری منظومه باغ های فین گردیده باشد، هر چه هست بس بیراه نخواهد بود که در نظر آوریم باغشاه بر بستری از باغ های قدیمی تر ساخته شده تا هم در بهترین نقطه مجموعه گفته شده قرار گیرد و هم توانسته باشد درختانی از باغ های کهن تر را تا سر برافراشتن سروهایش به عاریت گیرد. با وجود قریب وسیع باغ های پیرامون باغشاه هنوز هم که از فراز برج های حدود باغ و یا از بام رفیع کوشک صفوی نظری به پیرامونش بیفکنیم، تک درخت های عظیم الجثه سرو را در اطرافش توانیم یافت که آثاری به جای مانده از باغ های قدیمی منطقه فین اند؛ که یا در پیرامون باغشاه با طرحی و برنامه ای نانوشته شکل گرفته اند و یا این که باغشاه که شکل گیری اش در مکان جدید مرهون فرمانی ملوکانه بوده ،در میانه این منظومه و مجموعه طرح ریزی شده است.
باغشاه فین از تبار باغ قلعه های ایرانی است که به دلایل خاص خود بدین گونه و در چنین نظمی شکل گرفته اند اما بدون شک انتخاب این نوع الگوی محصور در پناه دیواری بلند، بی ارتباط با استفاده شاهانه از آن نیست، تا هم در پناه برج و باروی بسترش امن و امانی یافت و هم به واسطه حجم و شکل و ارتفاعش که از درون و برون باغ به رخ کشیدنی است، جلال و شکوهی شاهانه را گوشزد کرد.
آنچه از این دوره شکل گیری باغ مقارن با حکومت شاه عباس اول (۱۰۳۹-۹۹۶ هجری قمری) به جای مانده اتفاقاً اصل و اساس باغ است، چنان که فضای تجدید شده ای در میانه برج و باروهای باغ شکل گرفته که براساس ساختار و نظم فضایی باغ ایرانی فضایی هندسی و خالص به دست می دهد و در نقطه ای در میانه باغ نیز کوشک یا بنای میانی قرار گرفته است. ساختار هندسی و شکل فضایی باغ و مقایسه همه اینها با استخوان بندی باغ ایرانی گوشزد می کند که کوشک میانی که «شتر گلوی صفوی» نیز نامیده می شود، نقطه ای با اهمیت است. در اینجا نیز همچون دیگر باغ های ایرانی، محورها بخشی از ساختار هندسی باغ اند که علاوه بر این که در پی طرح و شکل هندسی و گاه بس ساده باغ شکل می گیرند، خود نقاطی را نیز در طرح کلی باغ و تحت ساتار و نظام هندسی آن شکل می بخشد تا بتوانند براساس نظام هندسی مذکور بسط فضاها و شکل گیری نظام معماری باغ را پی افکنند.
با عطف نظر به آنچه گفته شد پربیراه نخواهد بود اگر در نظرم آوریم که در همان زمان شکل گیری باغ نیز در انتهای محورهای اصلی، فضاهایی مدنظر قرار گرفتند. این فضاها که با تعریف محورها مکان یابی شده بودند، چنان که امروز نیز موجودند خود به تعریف دقیقتر محورها کمک می کنند. گزینه دیگری که در این رابطه می توان قایل شد این است که پدید آورندگان باغ به ترسیم خطوط اصلی بسنده کرده و به شکل گیری آن در طول زمان اعتقاد داشته اند.
از فضاهایی که به حتم در دوران صفویه و به گاه سلطنت شاه عباس اول بنا گردیده می توان از کوشک میانی باغ نام برد که در امتداد محور اصلی باغ و در مقابل سردخانه که خود بعدها گسترش یافته، قرار گرفته است. محل قرار گیری کوشک مذکور که در نیمه بالایی باغ واقع گردیده و عدم وجود اطلاعاتی مبنی بر وجود شاه نشین و یا فضایی مشابه آن که کارکرد بالاخانه باغ را داشته باشد، این نکته را به ذهن متبادر می سازد که کوشک میانی خود کارکرد شاه نشین و بالاخانه باغ را نیز داشته است.
بنای سر در نیز هر چند که در طول دوران حیات باغ و بخصوص در دوران قاجار و به گاه سلطنت فتحعلی شاه و ناصرالدین شاه تغییراتی را شاهد بوده و توسعه یافته و تکمیل شده، اما به زمان شکل گیری اولیه باغشاه در مکان جدید مدنظر قرار گرفته و بنا گردیده است. این نکته را بخصوص با توجه به اهمیت بنای سردر خانه در سازمان فضایی و عملکردی باغ های ایرانی و نیز با عطف نظر به ساختارهای فضایی و محورهای داخلی باغشاه می توان به خوبی دریافت. لذا اگر بخواهیم شکلی از باغ دوران صفویه را بازسازی نماییم، سر درخانه با وجود تغییرات زیاد، در آن نمودار خواهد بود. بنای دیگر به حتم به جا مانده از دوران صفویه حمام کوچک باغ است. لذا آنچه شالوده باغ مقارن دوران صفوی است باغی محصور در میان برج و باروهاست که بر مدخلش سردرخانه و در میانه اش کوشک و در جواره اش حمامی قرار گرفته. هر چند که بعید از نظر نخواهد بود اگر تصور کنیم فضاهایی که کاربردی خدماتی داشته اند در جای جای جداره های باغ قرار گرفته بودند، و این البته از ویژگی های باغ ایرانی است که در چهارچوب نظام های خود می تواند فضاهای مورد نیازش را در خود جای دهد.
- · باغ کهره ( هلیلان ) ایلام :
اين باغ در روستاي كهره هليلان واقع شده است. باغي زيبا با نقشه وپلان باغ های ایرانی با گونه های درختان میوه که عمارتی زیبا در بخش مرکزی آن ایجاد شده است. دوچشمه ، آب این باغ وعمارت را تأمین نموده است. این عمارت که از دوره ی والیان بر جای مانده از دو بخش تشكيل شده است. بناي جنوبي مرکز اداری والي و محلي براي انجام دادن كارهاي اداري و عمومي بوده اما بناي شمالي متعلق به اندروني والي و محل سكونت خانواده ی وي اختصاص داشته است. دیوار های این مجموعه از آجر ساخته شده اما ، سقف بنا چوبي ، پشتبام اندود كاهگل و نمای داخلی سفید کاری شده است.
بخشی از تزیینات داخلی به تصاویر گچبري شده پرندگان (طاووس)، حيوانات (گوزن) و گل اختصاص یافته است. ايوان ورودي عمارت دارای چهار ستون ميباشندکه سرستونها ی ان ها از چهار سر انسان (زن) يا چهار سر گاو تشكيل شده كه به صورت يك در ميان قرار گرفتهاند. در جلو عمارت والي يك حوض آب و آبنما وجود دارد. تاریخ ساخت بنا مطابق سنگ نوشته ورودی عمارت 1326 هجری قمری در دوره ی قاجاریه بوده است.
باغ ایرانی کهره همانند باغ ایرانی فلاحتی شهر ایلام از مجموعه های باارزش باغ های ایرانی است که به منظور احیای گونه های درختی متناسب با شرایط اقلیمی مناطق کشور ایجاد شده اند.انتظار دارد سازمان میراث فرهنگی وگردشگری استان در حفظ این مجموعه ها تلاش نماید.
- · باغ اکبریه ( بیرجند ) خراسان جنوبی :
باغ اکبریه بیرجند در انتهای خیابان معلم، روستای اکبریه، واقع در استان خراسان جنوبی قرار گرفته است.این باغ با وسعتی در حدود ۴۵۰۶۹ متر مربع با شماره ۲۳۲۶ در ۲۰خردادماه سال ۱۳۷۸ هـ.ش در فهرست آثار ملی ایران به ثبت رسیده است.
این باغ در بستری کوهستانی واقع شده و متشکل از 2 بنا است که قدیمیترین آن ساختمانی متعلق به حشمتلدوله پدر ابراهیم شوکتالملک که تاریخ احداث آن به اواخر دورة زندیه و اوایل دوره قاجاریه (1364ـ1300 هـ . ق) بر میگردد. بنای دیگری که در این مجموعه واقع است ساختمان تشریفات میباشد که توسط شوکت الملک بنیان شده است.
این باغ به عنوان محل سکونت، پذیرایی و انجام امور دیوانی مورد استفاده قرار میگرفت به طوری که در لهجه محلی به (کلاته سرکار امیر) شهرت یافت.بعد از درگذشت ابراهیم خان شوکت الملک، پسر وی اسدالله علم وزیر دربار شاه از این باغ بعنوان محل سکونت در برخی از ایام سال استفاده میکرد. بنای مزبور بوسیله عَلَم وقف آستان قدس رضوی شد و در سال 1371 در اختیار سازمان میراث فرهنگی قرار گرفت.
ساخت این مجموعه از اوایل دورة قاجار تا اواخر آن دوره و در چند مرحله انجام شده است. این مجموعه شامل چند عمارت است که قدیمیترین آن مربوط به عمارت حشمت الملک در منتهی الیه شرقی، که شامل دو طبقه است میباشد. طبقه همکف که دارای دو دالان و راهرو نسبتا طویل است و ارتباط میان سه بخش مهم مجموعه، یعنی باغ اصلی، باغ جنوبی و اصطبل را برقرار میکند.
عمارت مرکزی در جبهة غربی و با عملکرد تشریفات و پذیرایی از مهمانان که تقریبا به عنوان هستة مرکزی باغ به حساب میآید از تزیینات و چشمانداز بسیار عالی برخوردار است. این کوشک در دو طبقه ساخته شده است که دارای تزیینات منبت، مشبک و نیز ارسی با شیشههای رنگی، تزیینات گچی با طرحهای اسلیمی و هندسی میباشد.
وجود درختان بلند قامت کاج در دو طرف خیابان و نیز خیابانهای منتهی به خیابان اصلی عمارت مرکزی بر زیبایی و طراوات باغ و نمای آن افزوده است. باغ جنوبی واقع در جبهة جنوبی و کوچکتر از باغ شمالی است. این باغ بوسیلة فضاهایی چون فضاهای خدماتی، عمارت مرکزی و دیواره غربی اصطبل احاطه شده است. یکی از عناصر مهم، استخر نسبتا بزرگ با طرح مربع است که بخش عمده فضای باغ را به خود اختصاص داده است. استخر در وسط دارای سکویی مربع شکل است.
درختان موجود در این باغ شامل کاج، انار و توت میباشد و گوشههایی از باغ گلهای تاج خروس به چشم میخورد. از جبهة جنوبی این باغ ورودی به روستای اکبریه تعبیه شده است. هم اکنون بخشهای مختلف این باغ و عمارت مورد استفادة ادارة کل میراث فرهنگی و گردشگری خراسان جنوبی است. بخش احداث شده در اوایل دوره قاجار، به عنوان کتابخانه و دانشکدة هنر دانشگاه بیرجند فعال است.
از بخش مرکزی که در دوره قاجار احداث شده به عنوان موزة باستانشناسی و مردمشناسی استفاده میشود. بخش ساخته شده در دوره پهلوی کاربری اداری دارد و بالاخره دیگر بخشها به سفرهخانه و چایخانه سنتی اختصاص یافته است.
- · باغ پهلوان پور (مهریز ) یزد :
باغ پهلوانپور که در نوع خود در کل منطقه کم نظیر است، متعلق به یکی از تجار یزدی به نام علی پهلوان پور است. باغ پهلوان پور از لحاظ معماري نمايانگر تغييرات سبك باغسازي كهن ايراني به سمت و سوي باغسازي رايج امروزي است. مساحت باغ ۵هکتار و عمده ساخت و ساز صورت گرفته در آن شامل برج گلین و فضاهای خدماتی مرتبط با آن در جبهه جنوب شرقی، عمارت زمستانخانه در جبهه غربی، عمارت شربتخانه (کوشک) در بخش مرکزی، فضاهای خدماتی (اصطبل، انبار، سرایداری و … ) و کارگاه ریسندگی و قالی بافی در جبهه جنوبی است.
ارزشمندترین بخش باغ، عمارت کوشک یا شربتخانه در سه طبقه و به مساحت ۱۵۰۰ مترمربع میباشد. عمارت کلاه فرنگی کوشک با کاربندی پرکاری زینت داده شده و از نفیس ترین قسمتهای بنای شربتخانه به شمار میرود.این عمارت بر اساس ضوابط و اصول باغات ایرانی بر محور اصلی باغ قرار گرفته است. باغ داراي 16 حقابه (سهميه آب در اصطلاح محلي يزد حقابه ناميده مي شود) است كه هر 12 روز يكبار به آن متعلق مي گيرد. زمان هر حقابه بين 10 الي 11 دقيقه است كه به آن سبو نيز گفته مي شود.
دو طرف جوي اصلي باغ پهلوان پور درختان تنومند و سالخورده چنار قرار دارند. درختان مثمر باغ نيز شامل انار، بادام و خرمالو است و كاشت اين درختان با توجه به گرماي زياد استان يزد نمايانگر آب و هواي متفاوت نسبتاً خنك اين منطقه است.
اين باغ شامل يك مجموعه ورودي، ساختمان كوشك يا شربتخانه، بناي زمستانخانه، بناي سرايداري، حمام و آشپزخانه است. سبك معماري آن تركيبي از معماري كوشكي و حياط مركزي است كه كوشك اصلي در مركز آكس اصلي باغ قرار دارد، مسير عبوري آب در باغ نيز از اين محور است. علاوه بر اين محور اصلي آب در دو محور ديگر نيز جريان دارد كه باغ آرايي حول اين دو محور به وجهي زيبا صورت گرفته است، به اين معنا كه درختان نظام ساز باغ در حاشيه اين دو خيابان كاشته شده اند.
مجموعه ورودي باغ شامل برج – اصطبل و كاهدان است. تزيينات برج همانند تزيينات دوره زنديه است اگر چه تاريخ احداث تمامي اين سه بناي ذكر شده مربوط به دوره قاجار است. زيباترين بناي باغ كوشك يا شربتخانه است كه در آكس اصلي ترين مسير باغ واقع گرديده است. ساخت كوشك به دوره قاجار مربوط مي شود و در سه سطح (دو و نيم طبقه) طراحي شده است. بخش داخلي كوشك شامل تالار- حوضخانه و گوشوارها است كه آب قنات حسن آباد پس از آنكه وسط كوشك عبور مي نمايد، و در باغ جاري مي شود. بناي معروف ديگر كه در مجموعه وجود دارد، بناي زمستانخانه است كه ساخت آن به دوره پهلوي اول مربوط مي شود از آن جهت به زمستانخانه مشهور است كه جهت آن با توجه به اقليم منطقه، بنا را براي استفاده در زمستان مناسب مي ساخته است. اين بنا در يك طبقه ساخته شده و اتاقهاي نشيمن، پستو ، طنبي و مطبخ را شامل مي شود.
در كنار كوشك آشپزخانه ، حمام و انباري قرار داشته است كه اخيراً بوسيله حفاري از زير خاك بيرون آورده شدند. بناي مشهور به سرايداري نيز كه محل سكونت و كارگاه خدمه باغ بوده است در جبهه شمالي باغ قرار دارد.
جوی آب همیشه روان این باغ که از قنات حسن آباد مهریز تغذیه میشود و درختان چناری که در پای جوی قرار دارند و محور اصلی باغ را تعریف میکنند؛ محیط بسیار دلگشایی را خلق نمودهاند. در حال حاضر این باغ در دست مرمت قرار دارد و پس از احیاء و تغییر کاربری به مجموعه گردشگری تبدیل خواهد شد.
- · باغ عباس آباد ( بهشهر ) مازندران :
مجموعه تاريخي عباس آباد بهشهر به فاصله ۹ كيلومتري جنوب شرقي شهرستان بهشهر، بر فراز ارتفاعات البرز بعد از روستاي علي تپه (التپه) و در دل جنگل انبوه واقع گرديده است.راه دسترسی به مجموعه مذکور از طریق جاده آسفالته ای است که از جاده اصلی بهشهر-گرگان منشعب شده و بعد از عبور از روستای التپه به محوطه مذکور منتهی میگردد.شيب عمومي محوطه از سمت جنوب به سمت شمال است. اين وضعيت و همچنين وجود آب و چشماندازهاي زيبا عامل مهم شكلگيري معماري دوره صفويه در محوطه مذكور بوده است.
باغ عباس آباد مجموعه ای است شامل سد عباس آباد، مخزن و دریاچه سد، گل باغ، کاخ، حمام، آسیاب آبی و دو برج آجری که در سال ۱۰۲۱ (ه.ق) به دستور شاه عباس اول به صورت پلکانی و مطبق در ۳ سطح احداث گردیده است.
باغ تاريخي عباسآباد بهشهر، بر بالاي تپه ای طبيعي احداث گرديده است، بدين ترتيب كه مهندسين دوره صفوي با بريدن تپه و ايجاد پله و صفه، باغي مطبق و پلكاني را ايجاد نمودهاند و در بالاترين قسمت تپه اقدام به عمارتسازي نمودهاند.اين باغ بر اساس شواهد بدست آمده يكي از بينظيرترين باغ های ايراني است. علاوه بر عمارت سازی مذكور، در قسمت تراس مركزي، حوض بزرگ در مركز و حوضهاي كوچكتر در اطراف احداث نمودند.
به پيروي سطح شيبدار و همچنين لولههاي سفالي، آب از فرادست حوض مركزي به صورت فواره ظاهر ميگشته و مابقي از طريق لوله های سفالي، حوضهاي جانبي را پر ميكرده است. معماري در باغ و باغسازي كاملاً به صورت قرينه انجام پذيرفته كه موجب زيبايي آن را فراهم می آورده است. مهندسين و معماران دوره صفوي با احداث باغ به روش پلكاني و مطبق و همچنين با بكارگيري از سطوح شيبدار و لولههاي سفالي، علاوه بر زيبايي، موسيقي آب را در باغ ايجاد نمودهاند كه سبب آرامش افراد مستقر در باغ ميگرديده است.
بناي سد از دوره صفويه در ميان دره ای عميق احداث گرديده است، ارتفاع بناي مذكور به صورت تقريبي ۲۰ متر می باشد كه در پي، عرض آن به ۲۰ متر و در قسمت تاج عرض آن به ۱۰ متر و طول آن به ۷۰ متر ميرسد.مصالح عمده سازه مذكور، سنگ، آجر و ملاط ساروج است. سد داراي سه دريچه خروجي بوده و در پشت آن پشت بندی قرار دارد كه داراي دو گونه كاربري ميباشد:
1- بعنوان پشت بند سد محسوب ميگردد.
2- بعنوان مركز تخليه و چاه تخليه آب محسوب ميگردد.
مساحت كل مخزن سد قريب به ۱۰ هكتار بوده و در حدود ۶۰۰ هزار متر مكعب آب را در خود ذخيره مينمايد، منبع تامين كننده آب مخزن سد، آب چشمه سرچشمه است. بر اساس بررسي بعمل آمده بعضي از قسمتهاي مخزن سد در گذشته شفته ریزی (ملاط آهك) بوده كه عمل مذكور از رشد گياه لويي كه در تمام آببندانهاي مازندران می روید جلوگيري مينموده است.
بنای چهار طاقی مركز مخزن سد از هشت جرز به ابعاد تقريبي ۴×3 متر در پيرامون و يك جرز مشبك در مركز شكل گرفته است. بناي چهار طاقي مركز مخزن سد عباسآباد داراي دو كاربرد ميباشد، نخستين كاربرد بناي مذكور، كاربردي فني است. بدين ترتيب كه جرز مركزي چهارطاقي به صورت مشبك احداث گرديده است. مهندسين سازنده سد به گونهاي آن را طراحي كردهاند كه هرگاه احساس ميگرديد كه مخزن سد، حداكثر آبگيري را انجام داده است و انرژي پتانسيل آب در حال فشار بر روي ديوار سد است، آب از دريچه خروجي سد تخليه نگردد، زيرا در آن حالت تخليه آب از دريچه، موجب تخريب بيشتر سد ميگرديده است. ساخت تونل زير زميني در زمان صفويه و مرتبط كردن آن به جرز مركزي چهارطاقي و همچنين خارج كردن تونل به فاصله 150 متري پايين دست ديواره سد، كه در زمان ازدياد فشار آب، امكان باز كردن دهانه كانال سرپوشيده وجود داشته است، موجب ميگرديد كه فشار آب از ديواره سد كاسته شده و به سمت مركز، هدايت گردد. در نتيجه اين عمل آب از طريق جرز مركزي مكش و آنگاه از طريق كانال سرپوشيده به پايين دست سد تخليه ميگرديد.كاربرد ديگر بناي چهار طاقي، تفريحي بوده است. در همين راستا از منتهياليه باغ، پله آجري براي دسترسي به آن وجود داشته و همچنين بقاياي پايههاي پل چوبي در داخل مخزن سد مشخص ميباشد.
بر بالاي چهارطاقي آثار فواره و حوض موجود است. كه نظر هر بيننده را به خود جلب مينمايد. آبرساني به اين بنا از طريق لولههاي سفالي كه آب چشمه فرادست را به آنجا هدايت مينمود انجام ميگرديده است. محوطه گلباغ يا ايستگاه توزيع آب به فاصله 600 متري از باغ واقع گرديده است.محوطه مذكور در ادامه يك شيب قرار داشته به نحوي كه، شيب را بريده و آن را بصورت يك سطح تقريبا صاف درآوردهاند. اختلاف ارتفاع محوطه فوق نسبت به باغ در حدود 10 متر ميباشد. بنابر احتمال، آب چشمه (سرچشمه يا قوري چشمه( به محوطه فوق هدايت ميگرديده، سپس با گردش در حوضهاي متعدد به يك آرامش و تصفيه ميرسيده است و بعد از آن به پيروي از سطح شيبدار و همچنين لولههاي سفالي به سمت باغ اصلي حركت ميكرده است.
وسعت منطقه گلباغ در حدود ۳۵۰۰ متر مربع است و بر اساس بقاياي معماري برج محوطه گلباغ در دوره صفويه، به لحاظ اهميت در امر آبرساني، توسط نگهباناني محافظت ميگرديده است. محل احتمالی کاخ پادشاهان صفوی به فاصله تقريبي 5/1 كيلومتري شمال باغ بر بالاي كوه مشرف بر دشت بهشهر و خليج ميانكاله ، بقاياي آثار معماري از دوره صفوي شناسايي گرديده است.
ابعاد اوليه پلان شناسايي شده ۵۰×40 متر است و مصالح عمده آن را سنگ و آجر تشكيل ميدهد. راه دسترسي به آن از طريق يك جاده سنگفرشي كه از باغ به آنجا ميرسد امكانپذير ميگردد. با توجه به موقعيت ساختاري بناي شناسايي شده بر بالاي كوه و همچنين بدست آمدن سفالهاي پوشش بام لعابدار با لعابهاي آبي، آبي فيروزهاي، سبز و قهوهاي و همچنين عدم دست يابي به بقاياي معماري كاخ در حفريات باستان شناختي در محوطه اصلي باغ تاريخي عباس آباد، ميتوان اظهار داشت محل كشف شده محل احتمالي كاخ پادشاهان صفوي در عباس آباد باشد.
بناي حمام تاريخي عباسآباد در ضلع غربي باغ و متصل به آن و در سطحي پايينتر از باغ، بناي حمام تاريخي با زير بنايي به وسعت 160 متر مربع قرار دارد.بر اساس ظواهر امر و بررسيهاي به عمل آمده، پوشش سقف بناي حمام گنبدي شكل بوده است و مصالح عمده سازه آن آجر بوده و همچنين از تزيينات كاشي و ملاط ساروج در آن استفاده شده است.
بناي حمام از بخشهاي زير تشكيل شده است:
۱- بخش سر بينه (رختكن) :
بخش فوق علاوه بر كاشي كاري داراي حوضي به ابعاد ۵/۱×1 متر و به عمق 70 سانتيمتر است.عملكرد حوض مذكور در واقع براي شستن پا و عادت كردن بدن فرد استحمام كننده به هواي بيرون از حمام بوده است تا از بيماريهاي ناگهاني جلوگيري شود.
۲- فضاي مياندر:
فضاي مذكور در حد فاصل بين فضاي سربينه و گرمخانه (محل استحمام) احداث گرديده است. بر اساس شواهد و همچنين حفريات باستان شناختي، كف و ديوار فضاي مياندر به تزيين كاشي مزين بوده است. عملكرد فضاي مياندر در واقع موجب آمادگي بدن فرد استحمام كننده به هواي گرم فضاي گرمخانه بوده است و بعلت عادت كردن بدن به هواي گرمخانه از بيماريهاي ناگهاني پيشگيري ميشده است.
۳- گرمخانه:
فضاي مذكور در ضلع جنوب شرقي فضاي مياندر احداث گرديده است. در واقع فضاي گرمخانه محل شستشو و استحمام بوده است. بر اساس يافتههاي باستان شناختي، فضاي گرمخانه بناي حمام تاريخي عباسآباد داراي حوضهاي متعدد بوده است. حوضهاي متعدد در بناي اين حمام، بيان كننده رعايت بهداشت و عدم استفاده از خرانه به صورت عمومي است. علاوه بر مورد فوق و با توجه به خاک برداريهاي انجام شده، مشخص گرديده است كه فضاي گرمخانه مزين به كاشي با لعابهايي به رنگهاي مختلف بوده است.
۴- خزانه آب گرم:
اين قسمت از بنا در ضلع غربي حمام، حد فاصل فضاي مياندر و گرمخانه احداث گرديده است.آب از قسمت شمالي بنا وارد فضاي مذكور شده، سپس آتش موجب گرم شدن آب در خزانه ميگرديده است.
۵- كانال (گربه رو) عبور جريان هواي گرم:
كانال فوق از قسمت تون وگلخن حمام كه در زير خزانه آب گرم قرار دارد با جهتهاي مختلف در زير كف فضاي گرمخانه و مياندر امتداد يافته و به دود كشهايي كه در بدنه و ديوار بناي حمام، موجود ميباشند متصل ميگرديد.
كانال مذكور وسيله انتقال دود و حرارت بوده است، بطوريكه عبور جريان هواي گرم علاوه بر گرم كردن آب خزانه، سبب گرم شدن كف فضاي مياندر و فضاي گرمخانه ميشده است.
اهميت بناي حمام عباسآباد:
آنچه كه بناي مذكور را با اهميت مينمايد روش آبرساني آن است.آب از قسمت شرقي بناي حمام از طريق لولههاي سفالي(تنبوشه ) كه در داخل ديوارهاي بناي حمام قرار دارد بعد از عبور از ضلع شمالي ديوارحمام، وارد ضلع غربي گرديده و خزانه آب گرم را پر ميكرده، سپس آب در خزانه بعد از گرم شدن از طريق لولههاي سفالي (تنبوشه)، ديگر حوضهاي موجود فضاي گرمخانه را پر مينموده است. روش آبرساني آب سرد بناي حمام مذكور به مانند آب گرم انجام ميپذيرفته است، بدين ترتيب، آب سرد از طريق لولههاي سفالي بعد از عبور از ضلع شرقي حمام با پر نمودن حوضي در بالا دست (خارج از بناي حمام) از طريق لولههاي سفالي (تنبوشه) حوضهاي موجود در فضاي سربينه و گرمخانه را پر مينموده است، به بياني ديگر هر حوض در فضاي گرمخانه و سربينه حمام تاريخي عباسآباد بهشهر داراي دو سيستم آبرساني آب سرد و آب گرم بوده است.
محور آبرساني مذكور به طول ۶۰۰ متر كه از اتصال لولههاي سفالي بوجود آمده احداث گرديده است. لولههاي سفالي مذكور در داخل ديوار آجري به ابعاد 20/1× 20/1 سانتي متر محافظت ميگرديده و عامل انتقال آب محوطه گلباغ به سمت باغ بودهاند. لولهها را به صورت نر و مادگي ساخته و به همديگر متصل ميكردند.
برج آجری در محوطه تاريخی عباسآباد، دو برج آجري به قطر7 متر و به ارتفاع 14 متر از دوران صفويه به يادگار مانده است. مصالح عمده سازه مذكور، ملاط ساروج و آجر به ابعاد 5×26×26 سانتي متر ميباشد.
با توجه به ساختار دو بناي برج كه بر روي محور آبرساني قرار دارند، ميتوان گفت كه برجها عملكرد صرفاً نگهباني نداشته و با توجه به اختلاف ارتفاع محوطه گلباغ نسبت به باغ، دو برج در واقع براي جلوگيري از ضربات قوچي شكل سيالات، توسط مهندسين دوره صفويه مد نظر قرار گرفتهاند. از ديگر مواردي كه كاربري حفاظتي برجها را نفي ميكنند عبارتند از:
1- پوشش جنگلي محوطه، ديدن مناطق دور دست ازفراز برج را ناممكن مينمايد.
2- در محوطه، برجهاي مذكور تكرار نشدهاند. در واقع ميتوان گفت كه برجها، سوپاپ اطمينان و يا به بيان ديگر بعنوان شتر گلويي جهت فشارشكني آب احداث گرديدهاند.
آسياب آبی به فاصله تقريبي ۵/۱ كيلومتري جنوب باغ در ميان دو رود پر آب احداث گرديده است. صالح عمده تشكيل دهنده سازه فوق سنگ، آجر و ملات ساروج است.آجرهاي بكار رفته در آسياب به ابعاد ۵×26×26 سانتيمتر بوده و راه دسترسي به آسياب از طريق يك جاده سنگ فرش امكانپذير ميگردد.
نحوه كاركرد بناي فوق بدين طريق است كه آب از طريق كانال سرپوشيده به سمت كانال روباز آجري به طول ۱۰۰ متر هدايت شده، سپس با يك شيب تقريباً مناسب به سمت چرخ آسياب حركت كرده و سبب به حركت در آمدن پرههاي چرخ ميگرديده است. مهندسين دوره صفوي با احداث آسياب آبي در محل مورد نظر، از انرژي آب بيشترين بهره را براي به حركت در آوردن چرخهاي آسياب بردهاند.
سلام..ببخشید فایل word این مقاله هم دارید؟؟
سلام خانم خوبید شما؟ بله داریم برای فروش هستش.
میشه لطفا قیمت بگید
سلام ۳۰ تومان هستش قیمتش
سلام…مطالب خیلی خوب بودند
فقط منبع نداشت
سلام عزیزم خوبی شما؟ این مطالب اختصاصی باغ شیشه ای هستش منبع نداره…
بسیار ممنون از پاسختون ;فقط جهت اطلاع برای بقیه دوستان:
سیری در هنر ایران ( از دوران پیش از تاریخ تا امروز )
«اواخر جلد سوم»
مولف: آرتر آپم پوپ / فیلیپس اکرمن
مترجم: نجف دریابندری… [ و دیگران ]
شابک:۹۷۸-۹۶۴-۴۴۵-۷۸۷-۶
تعداد صفحات:۶۰۹۵(۶ جلدی)
تاریخ انتشار:۱۳۸۷/۰۶/۱۲
شمارگان:۲۰۰۰ نوبت چاپ:اول
سلام
با تشکر ار مقاله کامل و خوبتون
لیست منابع این مقاله به صورت کامل موجود هست؟
سلام دوست عزیز منابع موجود هستش ولی متاسفانه نمیتونم منابع رو بگم…..ولی بابت این مقاله مدت ها وقت صرف شده
سلام
ممنونم از مطلب عالیتون
ولی چرا نمیشه این مطلب کپی کرد یا عکس ها سیو کرد؟؟؟؟؟
من خیلی به این مطلب نیاز دارم برای پروژه دانشگاهم ممن.ن میشم کمک کنید.
سلام خوبی شما؟ این مطلب هزینه شده بابتش، هزینش رو پرداخت کنید تنا بهتون بدیمش
سلام وقت بخیر
چرا در مورد درختان سپیدار، صنوبر، تبریزی، درخت آزاد و امثالهم هیچ مطلبی موجود نیست؟ دلتون میاد اینارو ندید بگیرید!؟
سلام عزیزم خوبی شما؟ حتما مطلب میذاریم به زودی یکم صبر کنید سرمون شلوغ شده این سوالات بی پایان مردم اجازه مطلب جدید گذاشتن نمیده